< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد هادی عباسی‌خراسانی

1402/08/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: بانکداری اسلامی/شرکت /نظر امام ره در قسمت خانه یا کاروانسرای دارای اتاقهای مختلف بین شرکاء

 

1- بحث اخلاقی (خصوصیات قرآن)

«وَعَلَيْكُمْ بِكِتَابِ اللهِ، فَإِنَّهُ الْحَبْلُ الْمَتِينُ، وَالنُّورُ الْمُبِينُ، وَالشِّفَاءُ النَّافِعُ، وَالرِّيُّ النَّاقِعُ، وَالْعِصْمَةُ لِلْمُتَمَسِّكِ، وَالنَّجَاةُ لِلْمُتَعَلِّقِ».[1]

حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در این توصیه‌ی اخلاقی - معرفتی‌شان امر فرمودند که به قرآن تمسک کنید و جلودار خود قرار دهید. چند تعلیل برای این بیان کردند؛ یکی اینکه حبل متین است، نور مبین است. ابانه برای اشیاء است و قرآن، ﴿تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ﴾[2] است. قرآن درمان نیست؛ بلکه شفاء است. اینکه شاید شفا باشد یا خیر، چنین نیست؛ قطعا شفا است.

1.1- چشمه‌ی جوشان و سیراب کننده

«و الرِّیُّ الناقع» یا «النافع»؛

اگر «ناقِع» باشد، جوشان است و بهتر است. «رَی» به معنی چشمه است. چشمه‌ی جوشان و سیراب‌کننده. چشمه‌ی شور نیست که سیراب نکند؛ بلکه گوارا است. تعبیر چشمه برای قرآن زیبا است. انسان اگر انس با آیات قرآن بگیرد، دل او مثل آیات الهی می‌شود. چشمه‌ی جوشان که بشود، می‌تواند دیگران را سیراب کند. خودش هم متعفن و فاسد نمی‌شود. آبی که جوشش دارد، سالم می‌ماند. آبِ ایستاده است، ولی فاسد شدنی نیست. اولیای الهی می‌گویند اگر قلب مواظب واردات و صادراتش باشد، قلب جوشان می‌شود. اکثر معارف ما صحبت دل و دلداری است.

1.2- نگه‌دارنده‌ی متمسک به قرآن

تعلیل دیگر این است: «و العصمة للمتمسک»؛

عصمتِ نگهدار است. نگهدارِ کسی است که به آن چنگ بزند. قرآن، جزو حفّاظ است. نگه دارنده‌ی دنیا و آخرت است. در کل عوالم، قرآن نگه دارنده است. کسانی که تجربه‌های سیر و سلوکی را دارند، معتقدند نورانیت قرآن در عوالم دیگر از دنیا بیشتر است؛ به خاطر اینکه اصالتش و ریشه‌اش آن‌جایی است، نه این‌جایی؛ چون از لوح محفوظ آمده است.

1.3- نگه‌دارنده‌ی کسی که به قرآن چنگ زند

«و النجاة للمتعلّق»؛

«مُتَعَلِّق»، کسی است که به چیزی چنگ می‌زند و به آن آویزان می‌شود. ما یک متمسک داریم که متمسک، نگه‌دارنده است. متعلق، کسی است که در آخرین لحظه‌های افتادن است؛ مانند غریق که یتشبث بکل حشیش. انسان در حال غرق شدن به هر چیزی چنگ می‌زند. پس کسانی که از همه چیز [یعنی تعلقات دنیوی] قطع امید کنند، قرآن نجات دهنده‌ی آنان است.

ان‌شاءالله همه‌ی ما به قرآن چنگ بزنیم و آن را جلودار خود قرار دهیم.

1.4- مراحل ارتباط با قرآن

انسان باید نسبت به خودش برنامه‌ریزی کند. قرآن با توجه به افراد، مقول به تشکیک است. قرآن، مقول به تشکیک است. اول برنامه‌ریزی قرائت قرآن داشته باشید. بعد تفسیر را ببینید. بعد با ارواح و نفوسی که اُنس با قرآن گرفتند، اُنس بگیرید که سازنده است.

در مباحث علمی از تخصص در یک رشته شروع کنید و کم‌کم به جامعیت برسید. در علم قانع نباشید که حدّ یَقِفِ شماست.

2- خلاصه جلسه گذشته

به مسأله‌ی ششم تحریر در شرکت رسیدیم و در مسائل قسمت بودیم.

3- اقسامِ دیگر قسمت

چون تقسیم، حصر عقلی نیست و قابل زیاده و نقصان است و استقرایی است، دو قسم دیگری می‌توان افزود؛ قسمتِ تراضی و قسمتِ اجباری. این قسمت‌ها ترتیبی است؛ یعنی اول اگر مشارکت قابل تقسیم به اِفراز بود، مقدم است؛ چرا که تعلق به عین می‌گیرد. بعد تعدیل و رد که به مثل و قیمت تعلق می‌گیرد. بعد تراضی و اجبار. در قسمت اجباری نباید حقوق تزاحم کند و ضرر و اِضرار باشد. البته گاهی ضرر، ناخودآگاه است و اضطرار داریم. فقها معمولا قائل به سه قسم هستند و ما این دو قسم را هم افزودیم. اگر راضی به قسمت شدند، رضایت بعد از تحقق قسمت هم شرط است، یا خیر؟ رضایت بعدی افضل است و لازم نیست. برخی فقها معتقدند باید بعد از قسمت هم رضایت بدهند. «و القرعة لکل امر مشکل».[3] قرعه، رضایت‌ساز است. قرعه برای ابهام‌زدایی است و شیوه‌های مختلفی دارد. گاهی کلاه‌شان را می‌گرفتند و دور می‌دادند و بر اساس اسم‌ها کاغذ بر می‌داشتند. من دیده بودم که در روستا آبیاری را قرعه می‌زدند.

4- نظر امام (ره) در قسمت خانه‌ یا کاروانسرای دارای اتاق‌های مختلف بین شرکا

«(مسألة 6): لو كانت دار ذات بيوت أو خان ذات حجر بين جماعة، و طلب بعض الشركاء القسمة، اجبر الباقون، إلّا إذا استلزم الضرر من جهة ضيقهما و كثرة الشركاء».[4]

مسأله‌ی قبلی راجع به طبقات بود و این مسئله مربوط به یک طبقه است. کاروان‌سرا یا خانه‌ی شراکتی است. برخی می‌خواهند سهم خود را بگیرند. باید تقسیم شود و باقی مجبور می‌شوند سهم او را بدهند. در این مسأله، بحث از شرکای مختلف در یک طبقه است. در یک صورت مجبور نمی‌شوند؛ و آن زمانی است که دادنِ این سهم، مستلزم ضرر باشد؛ به خاطر کثرت شرکا یا کمیِ مال.

5- دلیل و قاعده‌ی این مسئله از نظر استاد

ما این مسأله را چطور استنباط کنیم؟

ما سه دلیل را قائلیم؛ کتاب، سنت و عقل. اجماع، دلیل تبعی است.

اینجا باید سراغ کتاب برویم و در آن فکر کنیم و بعد سراغ روایات و عقل و اجماع برویم. اصول را اجرا کنیم.

در این باب، دلیل صریح قرآنی نداریم. در این مسأله، دلیل خاصی در قرآن نداریم.

راه استنباط ما قواعد است. نباید ظلمی اجرا شود. ضرری نباید زده شود و حقی نباید ضایع شود. باید قاعده‌ی «الناس مسلطون علی أموالهم»[5] رعایت شود.

6- دو فرض در این مسئله

یک فرض این است که این چند خانه مساوی هستند. اگر مساوی بود، می‌توانیم از راه قرعه پیش برویم. گویا اجبارِ بقیه به نظر امام در همین بخش است. اینجا باید افراز کرد.

فرض دوم این است که حجره‌ها مختلف است. اگر مختلف بودند، به قطع و یقین، اِفراز کارایی ندارد. باید سهم را تعدیل کنیم و بعد قسمت کنیم. تعدیل در مثل هم هست و فقط در قیمیات نیست. قسمت ریاضی را با تقسیمِ اینجا خلط نکنید؛ گرچه گاهی تصادق دارند. اینجا تعدیل و نسبت‌سنجی می‌کنیم. باید طرف تن به مابه‌التفاوت بدهد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo