درس خارج فقه استاد هادی عباسی خراسانی
1401/03/16
بسم الله الرحمن الرحیم
محتويات
1- بحث اخلاقی (لزوم ادای شکر نعمتهای الهی)1.1- غیرقابلشمارش بودن نعمتهای الهی
1.2- نعمت امام خمینی رحمهالله و انقلاب اسلامی
1.3- امام خمینی رحمهالله، مجدّد مذهب در قرن حاضر
1.4- نعمت ولایت اهلبیت (علیهمالسلام)
1.5- شعری از استاد در مورد دو امام انقلاب
1.6- تجلیل از هنرهای در خدمت ولایت و انقلاب
1.7- لزوم قدردانی از نعمتهای الهی با انقلاب اسلامی
1.8- تجلیل از مقام شهدای در عرصههای گوناگون
2- خلاصه جلسات گذشته
3- شرکت قهری با ارث
4- شرایط عام شرکت در کلام فقها
4.1- کلام علامه رحمهالله در تذکره
4.2- کلام صاحب مفتاحالکرامة
4.3- کلام سید یزدی رحمهالله
موضوع: مسائل مستحدثه (بانکداری اسلامی)/عقود بانکداری اسلامی (عقد شرکت) /شرایط عام شرکت در کلام فقها
1- بحث اخلاقی (لزوم ادای شکر نعمتهای الهی)
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمودند:
«إِنَّ ِللهِ فِي كُلِّ نِعْمَة حَقّاً، فَمَنْ أَدَّاهُ زَادَهُ مِنْهَا، وَمَنْ قَصَّرَ فِيهِ خَاطَرَ بِزَوَالِ نِعْمَتِهِ».[1]
بحمدالله در بحث عدالت و انصاف، عرض کردیم که خداوند تبارک و تعالی، انسان را به عدالت و انصاف دعوت کرده است. یکی از راههای ادا کردن حق عدالت و مراقبت از آن در بُعدهای مختلف، چه عدالت نفسانی، چه اجتماعی و چه سیاسی و چه فردی این است که انسان، توجه به داراییها و داناییها داشته باشد. وقتی اطلاق دارایی میکنیم، در عرف روزمرهی مردم، فورا مسائل اقتصادی و ثروت و فقر به ذهن میآید. اینها یک قسمتی از داراییهاست. دارایی، یعنی آنچه خداوند به هر فردی عنایت کرده است.
1.1- غیرقابلشمارش بودن نعمتهای الهی
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمودند: «خداوند در هر نعمتی، حقی به گردن انسان دارد». نعمتهای الهی، لا تُعَدّ و لا تُحصَی است و قابل شمارش نیست. اگر قلم و دفتری بردایم و بخواهیم که نعمتها را بنویسیم، قلم و دفتر تمام میشود، ولی نعمتها تمام نمیشود. موجود صاحب فکری مانند انسان، داراییها و داناییهای او فوقالعاده است. خداوند در سورهی مبارکهی بقره، چنین میفرماید: ﴿لِّلَّهِ ما فِي السَّمَاواتِ وَمَا فِي الأَرْضِ﴾.[2] میان آسمان و زمین، متنعم به مالکیت الهی هستیم. در پناه مُلک و مِلک خداوند هستیم. برای همین باید مراقبت خود را بیشتر کنیم. مراقبت به این است که همیشه نگاهمان به نیمهی پُرِ لیوان باشد، نگاهمان به نیمهی خالی لیوان نباشد. ظرف وجودی هیچ کس پر نیست. فقط ظرف حضرت حق، پر است. وقتی پر نباشد، قطعا نیازمند به پُر شدن است. هرچه هست، از اوست. ما از خود، چیزی نداریم. دو نگاه داریم: نگاهی که توجه به این باشد که وجود هر انسان و هر شخصی امتیازهایی دارد که دیگری ندارد؛ این نگاه، نعمت است و جای شکر دارد. هر کس حق نعمت خدا را ادا کند و توجه به این نعمتها و داراییها کند، خدا نعمت را زیاد کند، ولی اگر کوتاهی کند و توجه به این داراییها نداشته باشد، خداوند نعمت را از او میگیرد.
1.2- نعمت امام خمینی رحمهالله و انقلاب اسلامی
در ایام دههی کرامت و ایام 15 خرداد هستیم. ایام رحلت امامخمینی رحمهالله را گذراندیم. این نعمت را یادآوری کنیم. سید بزرگی مانند امام رحمهالله، قم و ایران و کشورهای دیگر را نجات داد. انقلاب، صادر شده است. اینکه در کشورهای خارج هم، شعر «خمینی ای امام» را میخوانند، دلیل همین است. بچههای آفریقایی نزد ما آمده بودند، دیدیم والدینشان گفتند که سرودِ «خمینی ای امام» را تکرار میکنند. آفریقا کجا و ایران کجا. در عربستان، بچههای عرب اشاره میکردند: «معلم، خمینی». یک شخصیتی همانند امام میآید و دنیا را متحول میکند. باید شکرگزار باشیم.
1.3- امام خمینی رحمهالله، مجدّد مذهب در قرن حاضر
هر چند قرن که می گذرد، یک مُجَدِّدِ مذهب میآید. تجدید از تأسیس، کارش سختتر است. همانطور که علمایی که خدمت کردند و مجدّد فقه، مجدّد اصول بودند.
1.4- نعمت ولایت اهلبیت (علیهمالسلام)
باید شکرگزار نعمت باشیم؛ به خصوص نعمت ولایت. ﴿وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ﴾.[3] امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «ما مصداق نعمت هستیم».[4] در این 33 سال بعد از رحلت امام، کسانی دغدغه داشتند که چه خواهد شد. خداوند فرمود: «هر نعمتی را که ببریم، مثلش را برایتان میآوریم».[5] الآن خدا را شکر که بزرگواری، مانند مقام معظم رهبری است. چقدر خوب اداره کردند.
1.5- شعری از استاد در مورد دو امام انقلاب
در قسمتی از رباعی گفتیم:
امسال نیمهی خرداد با ذیعقده برابر استهادی، به حق، خامنهای، خمینیِ دیگر است
1.6- تجلیل از هنرهای در خدمت ولایت و انقلاب
اگر منصفانه بخواهیم قضاوت کنیم، نیمهی خرداد، نتیجهی اربعینهای حضرت امام است. هنرمندان ما برای این عرض من، پروندهی مخصوصی باز کنند. چقدر دنیای غرب با آن امکاناتی که آنها دارند، هزینه میکند که برخی از این لهویات را رواج دهد! چند نفر در جمکران در ولادت حضرت جمع میشوند و سرودی به نام «سلام فرمانده» برای امام زمان (عجلاللهفرجهالشریف)، قربةالی الله و نایب ایشان تولید میکنند و این قدر رواج مییابد. الآن بچهها در کوچه میخواندند. ما باید قدردان نعمتهای الهی باشیم. اگر قدردان نباشیم، نعمتهای الهی زایل میشود.
1.7- لزوم قدردانی از نعمتهای الهی با انقلاب اسلامی
توصیه میکنیم به کسانی که خواسته، یا ناخواسته کجدهنی می کنند و مقابل معارف میایستند، به خودشان برگردند. این عزتی که خدا به آنها داده، هر کجا مصرف نکنند. قدردان نعمتهای الهی باشیم، تا خدا روز به روز برای ما زیاده کند. در این سالهایی که در حال صدور انقلاب هستیم، جنگ نظامی نداریم. اسلام، مرز ندارد؛ چون انسان، مرز ندارد، احسان و محبت، مرز ندارد، نعمتهای الهی، مرز ندارد.
1.8- تجلیل از مقام شهدای در عرصههای گوناگون
شهدایی که در شروع انقلاب زحمت کشیدند، شهدای صدر انقلاب، شهدای دفاع مقدس و شهدای مدافع سلامت، باید حقشان ادا شود. مقام معظم رهبری فرمودند: «در مورد کرونا بزرگنمایی نکنید». باید در هر زمانی، فقه پویای جواهری را رواج دهیم.
«وَ لَكَ اَلْحَمْدُ عَدَدَ كُلِّ نَجْمٍ وَ مَلَكٍ فِي اَلسَّمَاءِ».[6] شکر هر نعمتی به آن است که از محرّمات الهی پرهیز کنیم.
2- خلاصه جلسات گذشته
به عقد شرکت و شرایط آن رسیدیم. اینکه از شرایط شرکت، ممزوج کردن اموال هست، یا خیر؟ اگر روزی مالی قهری، یا اختیاری به فعل قبلی ممزوج شد و خواستند شرکتی داشته باشند، باید چه کرد؟
3- شرکت قهری با ارث
حضرت امام در تحریر، ج1، ص 625، در مسأله 7 از شرکت فرمودند:
«ولو كان المال مشتركا كالمورث يجوز إيقاع العقد عليه، وفائدته الإذن في التجارة في مثله».[7]
در مالی که مخلوط شده، مانند مال مشاع به ارث رسیده، شراکت جایز است و در عقد، اذن لازم است.
به نظر ما مزج لازم نیست. شرایط دیگر را هم مانند عقل و بلوغ و مفلس نبودن و عدم حجر از شرایطی است که باید رعایت شود. اینکه حضرت امام این شرایط را در شرکت نیاوردند، به خاطر وضوحش است.
4- شرایط عام شرکت در کلام فقها
4.1- کلام علامه رحمهالله در تذکره
«ويشترط في كلٍّ منهما البلوغ والعقل والاختيار والقصد وجواز التصرّف. والضابط: أهليّة التوكّل والتوكيل؛ لأنّ كلّ واحدٍ من الشريكين متصرّف في جميع المال، أمّا فيما يخصّه: فبحقّ الملك، وأمّا في مال غيره: فبحقّ الإذن من ذلك الغير، فهو وكيل عن صاحبه وموكّل لصاحبه بالتصرّف في ماله، فلا تصحّ وكالة الصبي؛ لعدم اعتبار عبارته في نظر الشرع ، ولا المجنون؛ لذلك، ولا السفيه ولا المكره ولا الساهي والغافل والنائم، ولا المفلس المحجور عليه؛ لأنّه ممنوع من جهة الشرع من التصرّف في أمواله».[8]
بلوغ و عقل و اختیار و قصد و جواز تصرف در دو شریک لازم است و نباید مهجور باشند و باید اهلیت توکیل داشته باشند. عقد شراکت، عقد مستقلی است، یا در آن وکالت است؟ حضرت علامه، چنین نظری دارد که وکالت در عقد شرکت است؛ ولی ما شراکت را مستقل میدانیم. لزومی ندارد که یکی شود.
«لأن کل واحد من الشریکین متصرف فی جمیع المال»؛ وقتی یک شریک در کل مال تصرف میکند، باید اذن داشته باشد.
مرحوم علامه، شرایط بلوغ و عدم حجر و اهلیّت وکالت را قائل شدند.
4.2- کلام صاحب مفتاحالکرامة
«قوله المتعاقدان: و یشترط فیهما أهلیة التوکیل و التوکّل: کما فی التذکرة و التحریر و جامع المقاصد و هو ممّا یشترطه الباقون».[9]
دیگران هم شرایط اهلیت توکیل را مطرح فرمودند.
4.3- کلام سید یزدی رحمهالله
مرحوم سید در عروة میفرمایند:
«(مسألة): يشترط على ما هو ظاهر كلماتهم في الشركة العقدية - مضافا إلى الإيجاب والقبول والبلوغ والعقل والاختيار وعدم الحجر لفلس أو سفه - امتزاج المالين سابقا على العقد أو لاحقا بحيث لا يتميز أحدهما من الآخر، من النقود كانا أو من العروض. بل اشترط جماعة اتحادهما في الجنس والوصف، والأظهر عدم اعتباره، بل يكفي الامتزاج على وجه لا يتميز أحدهما من الآخر، كما لو امتزج دقيق الحنطة بدقيق الشعير ونحوه، أو امتزج نوع من الحنطة بنوع آخر بل لا يبعد كفاية امتزاج الحنطة بالشعير وذلك للعمومات العامة كقوله تعالى (أوفوا بالعقود) وقوله (عليه السلام) " المؤمنون عند شروطهم " وغيرهما، بل لولا ظهور الإجماع على اعتبار الامتزاج أمكن منعه مطلقا، عملا بالعمومات. ودعوى عدم كفايتها - لإثبات ذلك - كما ترى، لكن الأحوط مع ذلك أن يبيع كل منهما حصة مما هو له بحصة مما للآخر، أو يهبها كل منهما للآخر، أو نحو ذلك في غير صورة الامتزاج الذي هو المتيقن. هذا ويكفي في الإيجاب والقبول كل ما دل على الشركة من قول، أو فعل».[10]
علاوه بر این شرایط، امتزاج دو مال را قبل از عقد، شرط میدانند. ما دلیلی بر این شرط امتزاج، پیدا نکردیم. اجماع هم، یقینی نیست. مزج هم لازم نیست. همین که هر یک به دیگری اذن در تصرف بدهند، کافی است. وکالت نیست؛ بلکه وکالت، نماد است.
ابنحمزه، مرحوم اردبیلی و صاحب جواهر معتقدند که اتحاد در وصف هم لازم است. مرحوم سید، وحدت جنسی را لازم نمیدانند. هر دو گندم، یا جو باشد، خوب است، به طوری که تمییز و تمیّز نداشته باشد.
ما مزج را شرط نمیدانیم. دلیل مرحوم سید، عمومات است؛ مانند: ﴿أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ﴾،[11] و روایت: «المؤمنون عند شروطهم».[12]
به نظر مرحوم سید، اگر منعی نباشد، قائل به این میشویم که این مزج، اعتبار ندارد. به نظر سید، امتزاج شرط است؛ وگرنه چند راه هست:
بیع سهمِ خود به طرف مقابل، هبهی آن، یا مصالحه.