< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد هادی عباسی خراسانی

1401/03/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: مسائل مستحدثه (بانکداری اسلامی)/عقود بانکداری اسلامی (شرکت) /حیازت (عدم لزوم قصد مقارن در حیازت)

 

1- بحث اخلاقی (عدل – قسمت هفتم)

1.1- انصاف با خود و مواسات با دیگران

1.1.1- انصاف با خود، از نشانه‌های ایمان

حدیث امروز از کتاب کافیِ شریف است. این کتاب را در سیر مطالعاتی خود قرار دهید. رضوان الهی بر مرحوم کلینی. روایتی از این کتاب در مورد انصاف نقل کردیم که امام صادق (علیه‌السلام) به نقل از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «مَنْ وَاسَى الْفَقِيرَ مِنْ مَالِهِ وَ أَنْصَفَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ فَذَلِكَ الْمُؤْمِنُ حَقّاً».[1]

1.1.2- انصاف، برترین فضایل

سخن در این بود که باید برای عدالت‌مان، برنامه‌ریزی کنیم. یکی از برنامه‌ریزی‌ها که ما را در این مسیر کمک می‌کند، عنوان انصاف است. «الإنصاف أفضل الفضائل»؛[2] بهترین فضیلت‌ها انصاف است. نظام دین و دنیای ما مترتب بر انصاف ماست. پیوندهای عاطفی و پیوندهای اجتماعی و حتی پیوندهای سیاسی ما بر اساس انصاف است. توصیه می‌کنیم انصاف را نهادینه کنید.

1.1.3- انصاف و مواسات، دو ویژگی نظام دین

حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «نظام الدین خصلتان: إنصافک من نفسک و مواساة إخوانک».[3]

دین، یعنی برنامه‌های علمی و عملی‌ای که مردم دارند. دین مردم، یعنی برنامه‌ی مردم. هرچه برنامه، ‌ریزتر و طولانی‌تر و درازمدت‌تر باشد، بهتر است. بهترین برنامه‌ریزی، برنامه‌های بلند مدت است. برنامه‌های اورژانسی، موقتی است. در برنامه‌ریزی کوتاه‌مدت، فعلا مسکّنی برای تسکین درد می‌زنند. عدالت، برنامه‌ریزی بلندمدت است. دو چیز، نظام دین است: یکی اینکه نسبت به خود، انصاف داشته باشد، و دوم اینکه نسبت به دیگران، برابری و برادری داشته باشد.

1.1.4- معنای انصاف

انصاف نسبت به خودمان چیست ؟ سیر و سلوک نسبت به انصاف، نگاه ویژه دارد؛ اینکه ما نسبت به خودمان انصاف داشته باشیم. برخی بزرگ‌نمایی دارند و خود را بیش از آنچه هستند، جلوه می‌دهند و برخی خود را کمتر از آنی که هستند، می‌بینند. بهتر این است که انسان هم نواقص را ببیند و هم خوبی‌ها را. در برنامه‌ی مجازیِ دیشب گفتیم: «اولین گام خودسازی، توجه به خود است». اگر با حالت انصاف باشد، خودبینی ندارد؛ بلکه خوش‌بینی و خودسازی به دنبال دارد. هر کس باید منصفانه با خود برخورد کند. حب نفس، باعث نشود که انسان خود را نبیند و گام بر ندارد. آنچه مربوط به خویشتن خود است، انصاف داشته باشد.

1.1.5- ارتباط متقابل انصاف و عدالت با یکدیگر

در توضیح مباحث، حدیث عدالت را با انصاف، دارای بده‌بستان می‌دانیم. گاهی عدالت، پیش‌نیاز انصاف است و گاهی عکس؛ مانند علم و تزکیه که هر دو با هم عجین است. بستر این علم و تزکیه، حکمت می‌شود. عادل، نیاز به انصاف دارد و انصاف، نیاز به عدالت دارد. به لحاظ موضوع‌شناسی، اختلافی هست که روایات عدالت و انصاف را دو جا بیاوریم و یا یک جا؟ به لحاظ جزئی، دو جا آوردن بهتر است. انصاف، باب اِفعال است. نِصف و انصاف. تا پولی نداشته باشیم، انفاق و اکرام نمی‌توانیم داشته باشیم. انصاف را نهادینه کنید. شناخت استعدادها از انصاف فهمیده می‌شود.

1.1.6- انصاف در تدوین کتب درسی در کلام مقام معظم رهبری

در ملاقاتی که چند روز قبل، معلمان با مقام معظم رهبری داشتند، ایشان در آنجا فرمودند: «برخی دروس در بعضی مقطع‌ها به ضرر دانش‌آموزان است. در برخی مناطق، گاهی به ضرر است. پیشنهاد می‌کنم در ادامه‌ی تبیین مواضع مقام معظم رهبری، آموزش و پرورش ما به لحاظ استعدادسنجی، باید منطقه‌بندی شود. همه باید رقابت داشته باشند. درسی است که در فضای فلان منطقه‌ی تهران، ضرورت دارد، ولی در فلان منطقه‌ی کشور، به گوش آن دانش‌آموز نخورده و لزومی ندارد که مطرح شود.

1.1.7- انصاف و مواسات در توزیع امکانات برای دانش‌آموزان همه‌ی مناطق کشور

مثال می‌زنم و مسائل اخلاقی را باید بگوییم و گاهی باید بی‌پرده گفت. کسانی که برنامه‌ریزی دست‌شان است، دقت کنند. کرونا یک فرصت بود؛ گرچه تهدید هم بود. این فرصت برای برخی دانش‌آموزان، امکاناتی فراهم شد که آسیب‌هایی هم دارد. انصاف اینجا به کار می‌آید. نمی‌گوییم دانش‌آموز، بی‌امکانات باشد، نقاط محروم هم باید امکانات داشته باشد. به امید روزی که دانش‌آموز سیستان‌وبلوچستان ما، یا دانش‌آموز بشاگرد و کرمان و گوشه و کنار تهران - گرچه بحمدالله پایتخت است و پیشرفته است - امکانات داشته باشند. آسیب‌ها باید شناخته شود. مسئولین باید تبیین را در بخش کاری خود نهادینه کنند. یکی از برنامه‌های تبیین، همین انصاف است. انصاف، یعنی نسبت‌سنجی استعدادها با توجه به نیازها و هدف‌ها. نظام مطلوب ما با نظام موجود، زیاد فاصله دارد؛ هرچه این فاصله را کم کنیم، انصاف است.

1.1.8- انصاف، برترین اعمال

امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «سَيِّدُ الْأَعْمَالِ ثَلَاثَةٌ إِنْصَافُ النَّاسِ مِنْ نَفْسِكَ حَتَّى لَا تَرْضَى بِشَيْ‌ءٍ إِلَّا رَضِيتَ لَهُمْ مِثْلَهُ ...».[4] یکی از آنها انصاف است. و ان‌شاء‌الله باقی، برای جلسه فردا توضیح می‌دهیم.

2- خلاصه جلسات گذشته

در بحث شراکت و حیازت گفتیم، حیازت، بحث شرعی است. اگر ملت‌ها و دولت‌ها حقوق شراکتی و حیازت شراکتی دارند، باید رعایت حقوق کنند؛ مثلا کشورهای خلیج، حق استفاده از آب‌های بین‌المللی را دارند و حق راه‌روِ دریایی دارند. این حقوق، معتبر است.

3- ولیّ‌فقیه، معیار مشروعیت قراردادهای بین‌المللی

قراردادهای بین‌المللی، تا چه زمانی معتبر است؟ تا وقتی به ضرر و زیان ملت‌ها و مسلمان‌ها نباشد. اگر دولتی، قراردادی با دولت دیگر – چه دولت اسلامی، یا غیر اسلامی - بست، اگر جهاتی داشت که برخی نکات را زیر سؤال می‌برد، اینجا نقش ولی‌ّفقیه معلوم می‌شود. ولایت، یعنی کنترل کننده‌ی ملت و دولت از خیانت و گناه و معصیت. اولین شرط ولیّ‌فقیه هم، عدالت است. در مباحث اخلاق هم گفتیم. از همین رو ولیّ‌فقیه با استبداد، تباین دارد. عده‌ای می‌گویند که ولایت فقیه، استبدادی است؛ ولی ما می‌گوییم که شرط ولایت، عدالت است و اگر عدالت برود، ولیّ‌فقیه، ساقط شده‌ی الهی است، نه فقط مردمی. ولیّ‌فقیه، جانشین امام معصوم (علیه‌السلام) و تداوم نبوت و رسالت است. ولایت فقیه، انتخابی نیست که دموکراسی، یا حکومت شرق و غرب را درست کنیم و رفراندوم داشته باشیم. رفراندوم در ولایت فقیه، سقیفه‌سازی است. فقیه، دنبال استخراج حکم الهی است.

4- ولی‌ّفقیه، مبیّنِ عناوین ثانویه در حیازت

ما همه تابع حکم‌الله هستیم. در حیازت هم، گاهی عناوین ثانویه می‌آید که ولیّ‌فقیه و فقها باید بیان کنند. امین‌ترین و مطمئن‌ترین و صادق‌ترین دولت‌ها را دولتی می‌دانیم که تحت اشراف حاکم اسلامی هستند.

5- توصیه استاد به وزرای خارجه کشور در قراردادهای بین‌المللی

یکی از راه‌های نفوذ دشمن، قراردادهای خارجی است. وزرای خارجه کشور اسلامی، باید جزو زیرک‌ترین‌ افراد باشند و نسبت به بارِ منفی کلمات در قراردادهای بین‌المللی دقت کنند. روی برداشت‌های جهانی‌اش فکر کنند. شاید کلمه‌ای به لحاظ کشوری بار منفی نداشته باشد، ولی به لحاظ دیگری بار منفی داشته باشد. برای توضیح کلمات، تعلیقه و تبصره بزنند. در کشور خود ما هم، همین است. مناطق، بار کلمات‌شان متفاوت است. قراردادهای بین‌المللی تا بار منفی ندارند و منافات با احکام اسلامی ندارند و عناوین ثانویه ندارند، باید مراعات شوند. قانون حیازت و شراکت، باید جهانی شود.

6- حکومت بعضی از قواعد فقهی بر بعضی دیگر

قاعده‌ی لا ضرر و لا ضرار و قاعده‌ی ید داریم که این‌ها هم باید مورد توجه قرار گیرد. اگر قواعدی با هم تزاحم داشتند، بحثی است که کدام مقدم است؟ قواعدی که حق الله و حق الناس است، باید رعایت شود. ما نظرمان این است که قاعده‌های حاکم داریم که این قواعد عام، موضوع قواعد دیگر را گاهی از بین می‌برد؛ مثلا قاعده‌ی لا ضرر بر خیلی از قواعد، حاکم است. قاعده‌ی عسر و حرج هم، همین‌طور است.

7- قصد مقارن، یا عدم آن برای حیازت

در حیازت، چه شرایطی لازم است؟ آیا قصد مقارن لازم است، یا خیر؟

کارگران را استخدام می‌کنند و جهت گرفتن ماهی به دریا می‌فرستند، یا برای استخراج نفت، شرکت‌ها افرادی را به دریا می‌فرستند، یا برای استخراج معادن طلا و مس و نقره و الماس در افریقا و دیگر مناطق از افرادی استفاده می‌کنند. آیا حیازت از آن کسی است که ماهی را از دریا می‌گیرد و او (کسی که آن کارگر را به دریا می‌فرستد) باید نیت کند، تا مال خودش باشد؟ استخراج نفت، یا معدن که با زحمت کارگر صورت می‌گیرد، او باید حیازت کند، یا برای کسانی که او را استخدام کردند؟

حکم عرف به حیازت به نفع شرکت

باید سراغ برداشت‌های عرفی برویم. وقتی تابلو می‌زنند که فلان شرکت در حال حفّاری است، در عرف، آن‌ها را به نام شرکت می‌شناسند و کارگران هم برای آن شرکت هستند.

7.1- عدم لزوم قصد مقارن در حیازت به نظر استاد

ما قصد مقارن با حیازت را شرط نمی‌دانیم. در عناوین شراکت هم معتبر نیست؛ ولو چندین واسطه بخورد. باید برای قانون «من حاز شیئا ملکه» به قوانین شرکتی و حقوقی مراجعه کنند. در دریا چندین هزار صیاد کار می‌کنند و حقوق می‌گیرند و از ماهی‌ها بهره‌ای ندارند، مگر انعام مختصری از آن.

7.2- محوریّت نظر ولیّ‌فقیه در مسائل اجتماعی و فرهنگی

در مواردی که حاکمیت دولت است، باید رعایت قوانین دولت هم بشود. اگر قوانین ظالمانه نباشد، رعایتش لازم است. نظم در زندگی اجتماعی مردم و مخالفت با هرج و مرج لازم است. مخالفت با دولت اسلامی و هرج و مرج، حرام است؛ چرا که تحت اِشراف ولیّ‌فقیه است و معتبر است. مخالفت با او مخالفت با اسلام است؛ باواسطه، یا بی‌واسطه. دولت‌مردان و علما و کسانی که فرهنگ، دست آن‌ها است، مانند: آموزش و پرورش و آموزش عالی باید هزینه کنند و برای مردم تبیین کنند. بخشی از بودجه‌ها باید صرف فرهنگ مردم شود. تا صحبت فرهنگ می‌شود، می‌گویند فرهنگ، خرج فلان‌جا شود. ولیّ‌فقیه، ولیّ فرهنگ اسلامی است. وزرا باید در اختیار رئیس جمهور باشند و ایشان تنفیذش را از ولیّ‌فقیه گرفته است. مخالفت زبانی هم با ولایت فقیه، پاسخ‌گویی در روز قیامت را به دنبال دارد. باید قوانین اسلامی کاملا رعایت شود. آنچه عرف اسلامی است، لازم نیست قصد مقارن داشته باشند.

7.3- منفعت حیازت برای موجر است، نه مستأجر

نظر ما این است که کسانی که افراد را برای حیازت می‌گمارند، صاحبان آن حیازت هستند؛ چه دولت، چه ملت، چه شخص خاصی، یا جایگاه حقوقی باشد. اگر فرهنگ اسلامی به معنای اعم در نظر بگیریم. باید برای فرهنگ اسلامی هزینه شود. اگر از نفت برای فرهنگ اسلامی هزینه شود، مبلّغ و حوزه و دانشگاه و مراکز علمی، دچار وقفه نمی‌شوند. نگاه ما به قانون حیازت، قانون عام باشد. درآمد کشور اسلامی هم، قسمی از حیازت است. باید حیازت در اختیار ولایت باشد و باید تقسیمش هم در اختیار ایشان باشد. دست‌های رانت‌خوار و چپاول‌گران که با ربا و دیگر امور، انباشت سرمایه دارند، باید قطع شود. به امید روزی که دولت‌مردان ما و سیمای ملی، برنامه‌ای برای تبیین این معارف بگذارند. تبیین، در حرف نیست؛ بلکه در درآمد و کار هم باید تبیین کنیم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo