< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد هادی عباسی خراسانی

1401/03/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: مسائل مستحدثه (بانکداری اسلامی)/عقود بانکداری اسلامی (عقد شرکت) /حیازت (روایات حیازت - حیازت حقوقی)

 

1- بحث اخلاقی (عدل- قسمت پنجم)

حدیث شریف امروز در نهج البلاغه‌ی شریف است. در احادیث عدل بودیم. اینکه چطور عدل را در زندگی علمی و عملی خود پیاده کنیم؟ هر شخصی و هر عالمی، نیاز به عدل دارد.

1.1- خصوصیات بهترین بندگان خدا

1.1.1- ملزم‌کردن خود به عدل

حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌فرمایند:

«قَدْ أَلْزَمَ نَفْسَهُ الْعَدْلَ، فَكَانَ أَوَّلَ عَدْلِهِ نَفْيُ الْهَوَى عَنْ نَفْسِهِ، يَصِفُ الْحَقَّ وَيَعْمَلُ بِهِ».[1]

وقتی شخص با تقوا را می‌خواهند توصیف کنند - که انسان مؤمن، موفق‌ترین انسان نیز هست - می‌فرمایند: «انسان مؤمن، کارش این است که عدل را بر خودش الزام کرده است و بر نفس خود واجب کرده است که عدل را بپذیرد». باید در زندگی نسبت به عدل، الزام داشته باشیم. از کنار موضوع عدل، گذرا نگذریم. برنامه‌ریزی کنیم. نه برنامه‌ی یک روزه و دو روزه، بلکه برنامه‌ی چند ساله. ملازمت با عدالت و برنامه را برای نفس، نهادینه کنیم.

1.1.2- دور کردن هوا از نفس، اولین مرحله‌ی عدل

بعد در ادامه فرمودند: «اولین مرحله‌ی عدل این است که انسان، هوا را از خودش دور کند». چطور هوای‌ آلوده، جسم را آلوده می‌کند؟ هوای نفس هم، روح را آلوده می‌کند. نفی هوا چطور است؟

1.1.3- توصیف حق و عمل بر طبق حق

حضرت به ترتیب بیان می‌کنند: «این نفی هوا در این است که انسان، حق را بیان می‌کند و بر اساس حق، رفتارش را تنظیم می‌کند». بر اساس توهم و تخیل حرکت کردن، به انسان، آسیب می‌زند. دارایی‌ها و دانایی‌های خودش را بسنجد. بر اساس ظرفیت وجودی خودش، رفتارهای علمی و خانوادگی خودش را تنظیم کند.

2- توصیه به عمل بر اساس واقعیات، نه توهّمات

یکی از آسیب‌های خانواده‌ها که روان‌شناسان باید تحلیل کنند، این است که برخی افراد، توهم‌زا هستند. بر اساس تخیلات و توهمات حرکت می‌کنند و به جایی نمی‌رسند. انسان باید بر اساس واقعیت پیش برود. برای معرفت نفسانی و شخصیت‌شناسی خود، لوح تربیتی و اخلاقی برای خود داشته باشیم. صفحه‌ی دفتر، یا ذهن، یا دستگاه‌های جدید را تنظیم کنیم و صفات خوب و بد را در آن بیاوریم و نسبت خود را با آن بسنجیم. اولین گام در نهادینه کردن عدل این است که هواپرستی نداشته باشیم. اگر هوا را از خود دور کردیم، خدا در ما طلوع می‌کند. خدا در نفس ما‌ طلوع کند. خدا تکویناً در وجود ما هست، ولی باید تشریعاً بیاید. غنچه‌های نفسانی در وجود ما در حال شکوفا شدن است؛ بگذاریم شکوفا بشود. اگر هوا آمد، این غنچه‌ها باز نمی‌شود و از بین می‌رود.

3- خلاصه جلسات گذشته

در عنوان حیازت، ذیل بحث شراکت بودیم. گرچه در فقه از مصادیق حیازت، به ماهی‌گیری و دیوارچینی بیان شده است، ولی ما برداشتی می‌خواهیم داشته باشیم که حیازت، قاعده‌ی عامی است؛ یعنی در هر کجا درآمدی باشد که شخص، یا اشخاصی آن سرمایه، یا درآمد را کسب کنند، صدق حیازت می‌کند.

4- روایات حیازت

4.1- روایت اول

وسائل، ج 25، ابواب لقطه، باب 9، ح 2:

محمد بن علي بن الحسين باسناده عن عبد الله بن جعفر الحميري قال: «سألته (عليه‌السلام) في كتاب عن رجل اشترى جزورا أو بقرة أو شاة أو غيرها للأضاحي أو غيرها، فلما ذبحها وجد في جوفها صرة فيها دراهم أو دنانير أو جواهر أو غير ذلك من المنافع لمن يكون ذلك؟ وكيف يعمل به؟ فوقّع (عليه‌السلام): عرفها البايع فإن لم يعرفها فالشئ لك رزقك الله إياه».[2]

حمیری از اصحاب امام هادی (علیه‌السلام) است. حمیری می‌گوید: در نامه‌ای به حضرت نوشتم که فردی قربانی می‌کند و کیسه‌ی جواهر در شکم آن حیوان، پیدا می‌شود. این کیسه برای کیست؟ و با آن باید چه کار کرد؟ حضرت در توقیع، برایش این گونه فرمودند: خریدار حیوان به فروشنده می‌گوید: تو چیزی گم نکردی؟ - معمولا حیوان‌ها در خانه بودند - اگر نمی‌شناخت، این چیزها برای خود فرد است که خدا روزی‌اش کرده است.

4.2- داستانی عجیب در مورد آثار ادعیه و اذکار

نقل می‌کنند که زن و شوهری با هم زندگی می‌کردند. زن، خیلی مقید به دعا و اذکار بود، ولی شوهر، تقیدی نداشت. می‌خواست زن را به چالش بکشد که این اذکار تو فایده‌ای ندارد - اساتید توصیه می‌کردند که به بسته‌ها، آیت‌الکرسی بخوانید - جواهری برای زن آورد و گفت: این را مخفی کن. زن هم دعا خواند و برد گذاشت در جای خود. مرد، جواهر را برد و داخل رودخانه انداخت. آقا ماهی آورد. زن دید در شکم آن ماهی، همان طلا و جواهر است. دید طلاها نیست. چیزی نگفت و برد سر جایش گذاشت. شوهر که سراغ گرفت، رفت آورد و شوهر تعجب کرد. ماجرا را گفت.

یکی از مصادیق حیازت، همین اشیای بیرون آمده از شکم حیوان است.

4.3- روایت دوم

باب 10 : ان من وجد مالا في جوف سمكة فهو له ولم يلزمه ان يعرفه البايع

محمد بن يعقوب، عن أحمد بن محمد بن أحمد، عن علي بن الحسن عن محمد بن عبد الله بن زرارة، عن محمد بن الفضيل، عن أبي حمزة، عن أبي جعفر (عليه‌السلام) في حديث: «إن رجلا عابدا من بني إسرائيل كان محارفا، فأخذ غزلا فاشترى به سمكة فوجد في بطنها لؤلؤة فباعها بعشرين ألف درهم، فجاء سائل فدق الباب فقال له الرجل: ادخل قال له: خذ أحد الكيسين فأخذ أحدهما وانطلق فلم يكن بأسرع من أن دق السائل الباب فقال له الرجل: ادخل فدخل فوضع الكيس في مكانه ثم قال: كل هنيئا مريئا أنا ملك من ملائكة ربك إنما أراد ربك أن يبلوك فوجدك شاكرا، ثم ذهب».[3]

امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: «مرد عابدی از بنی‌اسرائیل بود که حرفه و شغل داشت. نخ‌ریسی انجام داد و با (فروش آن نخ،) یک ماهی خرید. بعد در شکم ماهی یک مروارید پیدا کرد و آن را به بیست‌هزار درهم فروخت. بعد گدایی به درب خانه‌اش آمد و در زد. مرد عابد او را به داخل خانه دعوت کرد و گفت: یکی از این دو کیسه را بردار. او هم یکی از دو کیسه را برداشت و رفت. چیزی نگذشت که آن گدا دوباره در زد. مرد عابد به او گفت: داخل شو. وقتی داخل شد، آن کیسه را سر جایش گذاشت و به او گفت: از این مال بخور که گوارایت باشد. من یک ملک از ملائکه‌ی پروردگارت هستم. خداوند می‌خواست تو را امتحان کند؛ پس تو را شاکر دید. بعد هم آن فرشته رفت».

برخی از چیزهایی که انسان به دست می‌آورد، کمک خداوند به انسان است و اگر مالکی نداشته باشد، مال انسان است.

5- حیازتِ حقوقی

بحثی است که آیا قصد در حیازت، مطرح است، یا خیر؟ یا تجارت و اجاره هم در آن حیازت هست، یا خیر؟ اگر به شخصی پولی دادید و گفتید که برو آن ماهی را از دریا بگیر، آیا برای خودش می‌شود، یا برای شما؟ برخی گفته‌اند: حیازت، کار نفسی است، نه دیگری. برخی با وکالت، این را حل کرده‌اند.

به نظر ما همین که قصد کند که از این راه درآمد داشته باشد، کافی است. ماهی‌گیران دریا که از طرف کسی اجیر می‌شوند، مال برای صاحب مال است، نه ماهی‌گیر. اگر صید هم نکردند، درآمد دارند. حقوق ثابت دارند. همین که بگویند برای فلانی، یا فلان شرکت کار می‌کند، کافی است. برخی شرکت‌های تجاری، حیازتی است. قانون حیازت، عام است.

شرکت‌های این چنینی، گسترده شده است. افراد را برای کارهای سخت و مشکل اجیر می‌کنند. برای کارهای سخت و مشکل، درآمد زیادتری هم می‌گذارند. مثلا شرکتی را اجیر می‌کنند، تا زغال‌سنگ و طلا و نقره استخراج کنند. حتی شنیدم برخی مهندسان، یا کارفرماها هرچه نزدیک‌تر به استخراج می‌شوند، کارشان سخت‌تر است. سختی کار دارند و زودتر بازنشسته می‌شوند. قانون‌ شرکت صدق می‌کند و باید به قراردادهای خود عمل کنند.

باید بحث کنیم که آیا قرارداد در قرارداد داریم، یا خیر؟ ما معتقدیم قرارداد در قرارداد، اشکال ندارد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo