< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد هادی عباسی خراسانی

1401/02/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: مسائل مستحدثه (بانکداری اسلامی)/عقود بانکداری اسلامی (شرکت) /کلام فقها در معنای شرکت وجوه و عدم مشروعیت آن

 

1- بحث اخلاقی (خداوند، مقصد اهل معرفت)

امام سجاد (علیه‌السلام) در مناجات مفتقرین که یکی از مناجات‌های خمسةعشر است، به خدای متعال عرضه می‌دارد: «فَيَا مُنْتَهَى أَمَلِ اَلْآمِلِينَ وَ يَا غَايَةَ سُؤْلِ اَلسَّائِلِينَ وَ يَا أَقْصَى طَلِبَةِ اَلطَّالِبِينَ وَ يَا أَعْلَى رَغْبَةِ اَلرَّاغِبِينَ».[1]

امام علی (علیه‌السلام) هم در دعای کمیل به خداوند عرضه می‌دارد: «يَا غَايَةَ آمَالِ اَلْعَارِفِينَ».[2]

ان‌شاءالله بعد از تمام شدن ماه سیر و سلوک - ماه رمضان - ایام خوشی داشته باشید. ان‌شاءالله کمال استفاده را داشتید و با دست پُر وارد در ماه شوال و بهره‌وری از علم و عمل شده‌اید.

ارزش انسان به مقصد انسان است. مقصد انسان، معبود انسان است. به عبارت بهتر، معبود است که می‌تواند مقصد و مقصود باشد. هیچ چیز دیگری نمی‌تواند مقصد باشد. تمایز افراد و فرق آن‌ها و شخصیت‌شان به مقصد و مقصودشان است. اگر مقصدشان خداشان بود، با ارزش‌ترین افراد هستند. اگر ثروت و مال و دنیاشان و زرق و برق دنیوی‌شان بود، از حضرت حق فاصله گرفته‌اند. أین الثری و الثریا؟ حضرت حق کجا و ظواهر دنیا کجا؟

حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در دعای کمیل که هر هفته ان‌شاءالله قرائت می‌کنید، می‌گویند: «یا غایة آمال العارفین». ای کسی که نهایت آرزو و آرمان عارفان هستی. انسانِ اهل معرفت و با معرفت می‌تواند مقصد و مقصود داشته باشد. نهایت اهل معرفت، حضرت حق است.

1.1- توصیه به انس با ادعیه بخصوص مناجات خمسةعشر

مناجات خمسةعشر را در برنامه‌ی سیر و سلوکی قرار دهید. روزانه اگر بخوانید، هر دو هفته تمام می‌شود و هر ماه، دوبار خوانده می‌شود. هر روز یکی را بخوانید. حداقل هفته‌ای یکی را بخوانید. این مناجات‌های خمسةعشر را امام سجاد (علیه‌السلام) در موارد مختلف با حضرت حق نجوا می‌کردند. در مناجات مفتقرین که مناجات انسان‌های نیازمند است و اصل مناجات بر حاجات است، می‌گویند: «ای خدایی که نهایت آرزوی آرزومندانی». هر آرزویی نامطلوب است، جز آرزوی حضرت حق.

نهایت و منتهای آرزوی آرزومندانی. «و غایة سؤل السائلین»؛ و نهایت سؤال سؤال کنندگانی. «و یا أقصی طلبة الطالبین»؛ ای کسی که نهایت مطلب اهل طلب هستی. طلبه را طلبه می‌گویند؛ چون اهل طلب است. همیشه طالب حق است. همیشه در حال درخواست از حضرت حق است و آخرین درخواستش هم خدا است. «و یا أعلی رغبة الراغبین». بعد از ماه مبارک رمضان، همت‌مان بلند باشد. اگر همت ما بلند بود، به معارف می‌رسیم. ﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ...﴾،[3] «أنت السمیع... أنت المنیع...».[4] این فرازهایی که در دعاها است، با آن انس داشته باشید.

1.2- سیره علامه حسن‌زاده رحمه‌الله در انس با ادعیه

انس با ادعیه در ماه مبارک را ادامه دهید. ماه رمضان، آغازی است که انجامش، خود حضرت حق است و شروعی است که نباید پایان داشته باشد. در شبانه‌روز با برخی دعاها انس داشته باشید. طلبه نه یک بار، بلکه باید چندین بار با صحیفه‌ی سجادیه انس داشته باشد. حضرت علامه حسن‌زاده قدس‌الله‌نفسه‌الزکیة از ویژگی‌های‌شان، انس با ادعیه بود. چند کتاب دعا کنار دست‌شان بود. از مفاتیح‌الجنان گرفته، تا مفتاح‌الفلاح شیخ بهایی و قوت القلوب و صحیفه‌ی مبارکه‌ی سجادیه و غیر آن. چند بار در روز بر می‌داشتند و انس داشتند و توصیه می‌کردند.

ان‌شاءالله برنامه‌ریزی کنید که اگر برنامه‌ریزی کنید، به نتیجه می‌رسید. راه بسیار طولانی در پیش دارید. نیاز به برنامه‌ی درازمدت دارد. برنامه‌ی کوتاه‌مدت، جواب نمی‌دهد.

2- خلاصه جلسات گذشته

در مباحث بانک‌داری اسلامی، یکی از عقودی که پیشنهاد کردیم و باید رایج باشد و هست، بحث شرکت است. معنی شرکت و اقسامش را بیان کردیم. گفتیم شرکت عنان، ابدان، وجوه و مفاوضه داریم.

در جواز شرکت وجوه بودیم.

3- نظر فقها در مورد معنای شرکت وجوه و عدم مشروعیت آن

3.1- کلام امام خمینی رحمه‌الله

حضرت امام رحمه‌الله در کتاب تحریر (کتاب الشرکة )،ج 1، ص 624 عبارت‌شان این است:

«ولا تصحّ- أيضاً- شركة الوجوه. وأشهر معانيها- على المحكيّ- أن يوقع العقد اثنان وجيهان عند الناس- لا مال لهما- على‌ أن يبتاع كلّ منهما في ذمّته إلى‌ أجل، ويكون ذلك بينهما، فيبيعانه ويؤدّيان الثمن، ويكون ما حصل من الربح بينهما. ولو أرادا حصول هذه النتيجة بوجه مشروع، وكّل كلّ منهما الآخر في أن يشاركه فيما اشتراه؛ بأن يشتري لهما وفي ذمّتهما، فيكون- حينئذٍ- الربح والخسران بينهما».[5]

ایشان شرکت وجوه را باطل می‌دانند. ایشان در تعریف شرکت وجوه می‌فرمایند:

«أشهر معانیها علی المحکی أن یوقع العقد إثنان وجیهان عند الناس لا مال لهما علی أن یبتاع کل منهما فی ذمته إلی أجل»؛

شرکت وجوه، چند معنا می‌تواند داشته باشد که مشهورترین معنای آن، این است که دو نفر که بین مردم آبرو دارند و اعتبار دارند، ولی سرمایه‌ای ندارند، با هم عقد و قراردادی ببندند که جنسی را تا مدتی بخرند و بفروشند و خرید و فروش بین خودشان باشد. با هم قرارداد می‌بندند، بدون سرمایه با اعتبار خود و سود را مثلا به درصدِ نصف بین خود تقسیم می‌کنند.

3.1.1- توجیه امام رحمه‌الله برای مشروعیت‌بخشیدن به شرکت وجوه

در ادامه حضرت امام رحمه‌الله، یک توجیه برای مشروعیت این شرکت وجوه بیان می‌فرمایند:

«و لو ارادا حصول هذه النتیجة بوجه مشروع وکّل کل منهما الآخر فی أن یشارکه فی ما اشتراه ...»؛

دو وجیه و دو معتمد، پولی در دسترس ندارند؛ ولی با آبروی خود خرید و فروش می‌کنند و سودش را بین خود تقسیم می‌کنند. حضرت امام در اول مسأله می‌فرمایندک شرکت وجوه صحیح نیست. ولی در آخر مسأله می‌فرمایندک یک وجه مشروع می‌توان برایش داشت؛ و آن توجیه این است: هر یک از این دو چیزی که به دست آوردند، دیگری را وکیل کنند در خرید و فروش و استفاده از سودش. حضرت امام رحمه‌الله بحث شرکت در وجوه را با شرط وکالت، تصحیح می‌کنند.

3.1.2- تعریف‌های دیگر شرکت وجوه

چند معنای دیگر در شرکت وجوه است، مراجعه کنید به شرح لمعه، ج 4، ص 199؛ جواهر، ج 26، ص 299.

3.1.2.1- تعریف دوم

یکی از تعاریف که در جواهر هم آمده این است که دو نفر با هم شریک شوند که یکی وجیه است و دیگری وجیه نیست و خامل است؛ یعنی بی‌بهره است و پول و اعتباری ندارد، بی‌نام و نشان است. وجیه به غیر وجیه واگذار می‌کند که برایش بفروشد و می‌ گوید در سودش شریک هستیم.

3.1.2.2- تعریف سوم

معنای دیگر این است که دو نفر که یکی وجیه و دیگری غیر وجیه هستند، با هم مشارکت می‌کنند. بازاریِ با نام و نشان وارد معامله می‌شود، ولی بی نام و نشان، پشت پرده کار را اداره می‌کند؛ چون وجیه، جنس بهتری به او می‌دهند.

3.1.2.3- تعریف چهارم

معنای چهارم با محاسبه‌ی معنای حضرت امام این است که وجیه، مال غیر وجیه را می‌فروشد. از اموال غیر وجیه می‌فروشد و مال را تقسیم می‌کنند. در واقع این نوع اول و دوم و سوم، قسمی از اقسام مضاربه است.

3.2- کلام صاحب عروه رحمه‌الله

عبارت عروه را ملاحظه بفرمایید:

«ولا تصح أيضا شركة الوجوه [ما فسرها به هو أشهر معانيها على ما حكي. (الإمام الخميني).] وهي أن يشترك اثنان وجيهان لا مال لهما بعقد الشركة على أن يبتاع كل منهما في ذمته إلى أجل ويكون ما يبتاعه بينهما، فيبيعانه ويؤديان الثمن، ويكون ما حصل من الربح بينهما. وإذا أرادا ذلك على الوجه الصحيح وكل كل منهما الآخر في الشراء فاشترى لهما وفي ذمتهما».[6]

مشهورترین معنای وجوه این است که می‌گویند با آبروی‌مان خرید و فروش می‌کنیم و سود را شریک می‌شویم. نسیه می‌خرند و از این سود می‌برند.

پیشنهاد صحت را جناب سید، مانند امام فرمودند. در معاملات در جیب کسی که مثمن می‌رود، ثمن خارج می‌شود. هر یک دیگری را در خرید یا فروش شریک می‌کنند.

مرحوم سید شرکت مفاوضه را هم که ان شاء الله خواهیم رسید، باطل می‌دانند.

3.2.1- علت بطلان شرکت وجوه

علت بطلان این است که در معاملات کسی چیزی می‌خرد و پولش از جیبش خارج می‌شود و خودش مالک ثمن نمی‌شود، ولی در شرکت وجوه، یک طرف پولی نمی‌دهد و فقط آبرو و اعتبارش را می‌دهد.

کلام مرحوم حکیم رحمه‌الله

عبارت مستمسک، ج 13، ص 18:

«ولا تصح أيضاً شركة الوجوه، وهي أن يشترك اثنان وجيهان لا مال لهما بعقد الشركة على أن يبتاع كل منهما في ذمته إلى أجل ويكون ما يبتاعه بينهما فيبيعانه ويؤديان الثمن ويكون ما حصل من الربح بينهما. وإذا أرادا ذلك على‌ الوجه الصحيح وكل كل منهما الآخر في الشراء فاشترى‌».[7]

3.3- کلام صاحب مفتاح‌الکرامة رحمه‌الله

کتاب مفتاح الکرامة مرحوم سید جواد حسینی عاملی برای بررسی اقوال، خوب است. کرامت اقوال را معلوم می‌کند. ایشان می‌فرمایند:

«قوله: (و شرکة الوجوه): باطلة عندنا کما فی التنقیح و إیضاح النافع و المسالک و الروضة و إجماعاً کما فی السرائر و المختلف و شرح الإرشاد للفخر و المهذّب البارع و التنقیح أیضاً و جامع المقاصد و فی الکفایة أنّه المعروف بین الأصحاب. و فی المفاتیح قالوا: و قد استثنی جماعة من هؤلاء من إجماعهم أبا علیّ و قد نصّ علی بطلانها و عدم جوازها فی الخلاف و المبسوط و الوسیلة و سائر ما تأخّر عنها إلی الریاض و خلا عن ذلک الکتب الستّة المذکورة آنفاً».[8]

4- اشکالات بر عدم مشروعیت شرکت وجوه

نسبت به این فرع فقهی ما روایتی پیدا نکردیم؛ اما نسبت به قواعد، چند مطلب است:

این معامله، اصول معاملات را دارد، یا خیر؟ چند نکته است که بیان شده است:

رضایت به مبادله به صورت باید طرفینی باشد؛ این شرط در شرکت وجوه، موجود است.

یک اشکال این است که به هر میزان پول بدهی، آش می‌خوری. کسی که پول می‌دهد، باید کالا در مال او وارد شود.

با توجه به معانی شرکةالوجوه کسی که پولی می‌دهد، همان فرد، کالا را نمی‌گیرد؛ یکی آبرو می‌دهد و دیگری استفاده می‌کند. به نظر ما آبرو هم، نوعی ثمن است.

اشکال دوم که عمده است، این است که در شرکت وجوه، معدوم، معامله می‌شود. چیزی که نیست، معامله می‌شود.

اشکال سوم این است که شاید معامله، غرری باشد. نمی‌داند چه خریده است و چه می‌خرد. می‌گویند هرچه خریدیم، به نصف، شریک باشیم؛ ولی نمی‌دانند چه می‌خرند.

اشکال چهارم این است که شاید اطلاقات، شامل این مورد نشود.

این اشکالات است. باید جواب‌ها را بررسی کنیم و ببینیم راه تصحیحی وجود دارد، یا خیر.

5- نظر استاد در مورد مشروعیت شرکت وجوه

نظر ما با معذرت از حضرت امام و مرحوم سید یزدی این است که ما معتقدیم این معامله، صحیح است. دلیل صحت و پاسخ به این اشکالات را باید بیان کرد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo