درس خارج فقه استاد هادی عباسی خراسانی
1400/12/23
بسم الله الرحمن الرحیم
محتويات
1- بحث اخلاقی (شرح دعای سحر- جلسه 7)1.1- سیر ترتیب دعای سحر
1.1.1- درخواست از خداوند با ارزش، جمال و جلال
1.2- تقدم جمال الهی بر جلال الهی
1.3- روش تربیت فرزند با دو اسم جمال و جلال
2- خلاصه جلسه گذشته
3- انواع شرکت
3.1- شرکت عنان
3.2- شرکت اَبدان (اعمال)
3.3- شرکت وجوه
3.4- شرکت مفاوضهای
4- نظر استاد در مورد این انواع شرکت
5- صحت شرکت عنان نزد فقها
5.1- صاحب جواهر رحمهالله
6- شرکت عنان در اعیان، یا اعیان و منافع؟
6.1- کلام سید یزدی رحمهالله
6.2- کلام سیدمحمدتقی خویی رحمهالله
6.2.1- پاسخ استاد به آقای سیدمحمدتقی خویی رحمهالله
7- شرکت اعمال (اَبدان)
8- کلام فقها در مورد عدم صحت شرکت اعمال
8.1- کلام صاحبجواهر رحمهالله
8.2- کلام صاحب مفتاحالکرامة
9- مبانی اهل سنت در انواع شرکت
10- صحت شرکت ابدان از نظر استاد
11- پاسخ استاد به اشکال غرر و ضرر در شرکت ابدان
12- استفاده از راه حل صلح برای جبران ضررهای احتمالی در شرکت ابدان
13- قابل قبول بودن نظر احمدبنحنبل در بحث شرکت ابدان از نظر استاد
14- فلسفه شرکت ابدان
15- کلام امام رحمهالله در استفاده از راه حل صلح در شرکت ابدان
موضوع: مسائل مستحدثه (بانکداری اسلامی)/عقود بانکداری اسلامی (شرکت) /اقسام شرکت و نظر فقهای شیعه و اهل سنت در آن
1- بحث اخلاقی (شرح دعای سحر- جلسه 7)
«اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک مِنْ بَهآئِک بِاَبْهاهُ، وَکلُّ بَهآئِک بَهِىٌّ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک بِبَهآئِک کلِّهِ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک مِنْ جَمالِک بِاَجْمَلِهِ وَکلُّ جَمالِک جَميلٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک بِجَمالِک کلِّهِ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک مِنْ جَلالِک بِاَجَلِّهِ وَ کلُّ جَلالِک جَليلٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک بِجَلالِک کلِّهِ».[1]
1.1- سیر ترتیب دعای سحر
1.1.1- درخواست از خداوند با ارزش، جمال و جلال
چقدر فقرهها و فرازهای زیبایی است. چقدر انسان را آگاهانه و عارفانه سیر میدهد. دعا را سمعی و بصری دنبال کنید. اگر در ذهن و دل انسان بیاید، طور دیگری میشود. در هر فرازی از این درخواستها انسان مؤمن سحرخیز با سه مرحله، هر اسم را پالایش و دریافت میکند؛ اول: قسم به اسم، دوم: قسم به اِشراف آن اسم و سوم: قسم به کلیای است که خاص میشود. فقرهی اول، قسم به ارزش و درخواست بر اساس آن بود: «اللهم إنی أسئلک من بهائک بأبهاه و کل بهائک بهیّ اللهم إنی أسئلک ببهائک کله». اولین چیزی که بین همه متداول است، بحث ارزشگذاری است. درخواست دوم، درخواست به جمال و زیبایی است. «اللهم إنّی أسئلک من جمالک بأجمله و کل جمالک جمیل اللهم إنی أسئلک بجمالک کله». خداوند، جامع اوصاف جمالی و جلالی است. درخواست سوم، درخواست به جلال باریتعالی است. «اللهم إنّی أسئلک من جلالک بأجلّه و کل جلالک جلیل اللهم إنی أسئلک بجلالک کله». جلال، مظهر عظمت و قهر الهی است که همه چیز، در احاطهی جلال الهی، مُندَمِج و جمع شده است.
در این فراز از دعای سحر به خداوند خطاب میکنیم که جلال شما هم، جلیل است. هر کجا دانایی و کمالی باشد، به حضرت حق بر میگردد. «کل جلالک جلیل». همهی جلال شما، جلیل است. «اللهم إنی أسئلک بجلالک کله». خدایا تو را به همهی جلال تو میخواهم.
1.2- تقدم جمال الهی بر جلال الهی
در تشبیه، مناقشه نیست. عالَم، بی آب نیست. آب، تمام عالم را فراگرفته است. این آبی که در دست ما است، از همان آب است. گاهی ارزش است و گاهی زیبایی و گاهی جلال. ﴿وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ﴾.[2] اسم جلالی، همه جا حاضر و ناظر است. خداوند، آدم و عالم را با جمال و جلال اداره می کند. اگر قرار باشد سنجشی شود که کدام یک از جمال، یا جلال، مقدم است، میگوییم جمال الهی، مقدم است. جمال، وسیلهی جذب است و جلال، وسیلهی نگهداشتن است. نگهداشتن، گاهی به دفع است. تا زبالههایی نباشد، چیزی خالص نمیشود. تا غربالی نباشد، انسانهای غربال شده نیستند. رحمانیت، جذب میکند و رحیمیت، غربال میکند. جمال، جذب و جلال، دفع است.
هر فقرهای در الهینامه، مقدمهی فرازهای بعدی است. این را از آیات الهی، الهام گرفتیم که آیات پیشین، مقدمهی آیات پسین است. این در تمام نظام هستی، موجود است.
1.3- روش تربیت فرزند با دو اسم جمال و جلال
جمال، پیشنیاز جلال است. اگر پدر و مادری همیشه در جمالِ بچهی خانواده باشند، آن خانواده، بیفایده است. اگر همیشه هم در جلال باشند، بد است. خشونت و لوس کردن، هر دو بد است. اگر هر دو یعنی جمال و جلال آمد، بچه هم ناز میکند و هم قهر. هم مهر است و هم قهر. اول، ارزشگذاری کرد، بعد، زیباشناسی کرد و سوم بین ارزش و زیباییها که همه جذب میشوند، باید تعدیل شود. «اللهم إنی أسئلک بجلالک کله»، «بجمالک کله» و «ببهائک کله» را هم دارد.
انشاءالله با سیر ملکوتی این دعای شریف، در بهترین لحظات باشیم. عرض ما این است که شاید دعاها وقت خاصی داشته باشد، ولی منحصر به آن زمان نیست. وقت خوب دعای سحر، در سحر است؛ اما بدین معنا نیست که حتما در سحر خوانده شود. هر زمان انس و حالی داشت، بخواند، خوب است. رزقنا الله إیانا و إیاکم.
2- خلاصه جلسه گذشته
در بحث بانکداری اسلامی و معامله مشارکت و شرکت و اینکه شرایط شرکت چیست، بودیم. برخی در مشارکت قائل به این بودند که اختیار و قصد و بلوغ و رشد و عقل و گاهی هم عنوان عقد و ایجاب و قبول، شرط است؛ ولی ما در اینجا معاطات را جایز دانستیم.
3- انواع شرکت
ما چند نوع شرکت داریم:
مرحوم شهید این اقسام شرکت را بیان فرمودند و مرحوم صاحب حدائق در بعضی از موارد با ایشان مخالفت کردند.
3.1- شرکت عنان
شرکت عنانیه: شرکت عنان این است که در اموال با هم شریک میشوند. این شرکت از اقسامی است که اجماع بر صحت آن است؛ گرچه بعضی هم با آن مخالفت کردند، ولی اکثر میگویند این شرکت، صحیح است. مرحوم صاحب حدائق هم مخالفتی داشتند[3] که گفتیم و به ایشان جواب دادیم.
3.2- شرکت اَبدان (اعمال)
شرکت در ابدان، یا اعمال: چند نفر کاری را با هم شریکی انجام میدهند و طبق قراردادشان، درآمدشان را تقسیم میکنند. مشهورترین این نوع از شرکت، شرکت در ماهیگیری است. سرمایهگذاری شرکتها با همدیگر، از همین سنخ است.
3.3- شرکت وجوه
شرکت در وجوه: نه سرمایه است و نه کاری است، ولی افراد در این شرکت، اعتماد و محبوبیتی دارند که با آن کار میکنند. انسانهای وجیهالملة و معتمد، چنین شرکتی را دارند.
3.4- شرکت مفاوضهای
شرکت مفاوضهای: همان شرکت درآمدی است؛ مثلا دو نفر قرار میگذارند که هر درآمدی گیرشان آمد، با هم شریک باشند، یا اموالشان را روی هم میریزند و میگویند هرچه پیش آمد، خوش آمد.
4- نظر استاد در مورد این انواع شرکت
با کمال معذرت از همه بزرگان، عرض ما این است که تمام این اقسام مشارکت را صحیح میدانیم؛ ولی در برخی، باید با خصوصیات خاصی مطرح شود. همهی اینها، قابل صحه گذاشتن است. گرچه برخی از بزرگان در برخی از اقسام شرکت، تأمل دارند.
5- صحت شرکت عنان نزد فقها
5.1- صاحب جواهر رحمهالله
صاحب جواهر رحمهالله میفرماید:
«إنما تصح عندنا بالأموال بلا خلاف فیه بل الإجماع بقسمیه أیضا علی الصحة فیها و هی المسماة بشرکة العنان».[4]
مرحوم صاحب جواهر اولی را کاملا صحیح میدانند و میگویند اجماعی است.
عمومات و نصوص هم شامل شرکت عنان میشود.
6- شرکت عنان در اعیان، یا اعیان و منافع؟
یک مطلب هم که مرحوم سید در عروه مطرح کردند، ولی حضرت امام در تحریر نیاوردند، این است که آیا شرکت در عنان، مختص به شرکت در اعیان هم هست، یا خیر؟ به عبارتی آیا شرکت در دیون و غیر دیون هم، قابل مشارکت هستند، یا خیر، فقط شرکت در اعیان صحیح است؟
6.1- کلام سید یزدی رحمهالله
«لا تصح الشركة العقدية إلا في الأموال بل الأعيان، فلا تصح في الديون، فلو كان لكل منهما دين على شخص فأوقعا العقد على كون كل منهما بينهما لم يصح. وكذا لا تصح في المنافع بأن كان لكل منهما دار - مثلا - وأوقعا العقد على أن يكون منفعة كل منهما بينهما بالنصف».[5]
ایشان قبول ندارند که شرکت در منافع باشد. ایشان شرکت عنانی را در جایی میدانند که عین خارجی باشد.
6.2- کلام سیدمحمدتقی خویی رحمهالله
مرحوم آقای خوئی هم قائل شدند شرکت، مختص به اعیان است و فرمودند شرکت در منافع، جزو موارد دین به دین است و اشکال دارد.[6]
6.2.1- پاسخ استاد به آقای سیدمحمدتقی خویی رحمهالله
ما در پاسخ مرحوم آقای خوئی گفتیم که این شرکت، جزو مصادیق دین نیست. چه عیبی دارد در دیون هم با هم شریک شوند؛ ولی باید دیون، متشخص و کاملا مشخص باشد و اگر بخواهند شریک باشند، باید شرکتشان به نحو متعارف باشد. روایاتی هم که از وسائل تقدیم شد، عرض کردیم که این روایات، شامل بحث ما نمیشود.
7- شرکت اعمال (اَبدان)
8- کلام فقها در مورد عدم صحت شرکت اعمال
8.1- کلام صاحبجواهر رحمهالله
صاحب جواهر در ج26، ص296 میفرماید:
«ولا تصح الشركة بالأعمال كالخياطة والنساجة بلا خلاف معتد به أجد فيه بيننا، بل الإجماع بقسميه عليه، بل المحكي منهما مستفيض أو متواتر من غير فرق بين اتحاد عملهما واختلافه».[7]
فرقی ندارد دو خیاط، شریک شوند، یا یک خیاط و یک هنرمند دیگر.
8.2- کلام صاحب مفتاحالکرامة
صاحب مفتاح الکرامة هم در مفتاح الکرامة، ج20، ص324 میفرماید:
«فکأنّهم أجمعوا علی نقل الإجماع، إذ هو محکی فی سبعة عشر کتاباً أو أکثر کما سمعت و هو معلوم محصّل قطعاً، لأنّه قد صرّح ببطلانها و أنّها غیر جائزة فی «المقنعة و النهایة و المراسم و الوسیلة» و سائر ما تأخّر عنها إلی الریاض. و إنّما خلی عن ذلک المهذّب وفقه الراوندی. فالحجّة علی ذلک الإجماع و الأصل و خبر الضرر و الغرر و أنّه عقد شرعی یتوقّف علی الإذن. فلا تصغ إلی ما فی «مجمع البرهان و الکفایة و المفاتیح» من أنّه لا یظهر دلیل علی عدم الجواز سوی الإجماع، فإن کان و إلّا فلا مانع».[8]
اگر دلیل را منحصر در اجماع بدانیم، اجماع محصل میشود و در آن، تأمل است.
9- مبانی اهل سنت در انواع شرکت
برای اینکه مبانی اهل سنت هم بیان شود، نظر آنها هم در این مسئله میخوانیم.
کتاب خلاف مرحوم شیخ را بخوانیم.
شیخ طوسی رحمهالله در کتاب خلاف میفرمایند:
«شركة الأبدان عندنا باطلة، و هی أن يشترك الصانعان على أن ما یرتفع لهما من كسبهما فهو بينهما على حسب شرطهما سواء كانا متفقي الصنعة كالنجارین و الخبازین أو مختلفي الصنعة کالنجار و الخباز و به قال الشافعی و قال أبوحنیفة یجوز مع اتفاق الصنعة و اختلافها و لا یجوز فی الإحتطاب و الإحتشاش و الإصطیاد و الإغتنام و قال مالک یجوز الإشتراک مع اتفاق الصنعة و لا یجوز مع اختلافها و قال أحمد یجوز الإشتراک فی جمیع الصنائع و فی الإحتشاش و الإحتطاب و الإصطیاد و الإغتنام».[9]
شرکت در ابدان، باطل است. شرکت در ابدان، یعنی دو صنعتگر شریک میشوند؛ مثلا دو نانوا یا دو نجار شریک میشوند، یا نانوا و نجار شریک میشوند. شافعی و ابوحنیفه گفتند: در هر صورت، چه در یک صنعت و چه در دو صنعت شریک شوند، جایز است. احتطاب، یعنی هیزم جمع کردن که در قدیم بود. احتشاش، جمع کردن گیاهان است و اصطیاد، صید ماهی است و اغتنام، جمع کردن غنیمت است. مالک، قائل به تفصیل شده و گفته است: اگر از یک صنعت باشند، شرکت، صحیح است، ولی اگر دو صنعت باشند، صحیح نیست. احمد بن حنبل گفته است: در همه صنایع، شرکت، جایز است.
10- صحت شرکت ابدان از نظر استاد
عرض ما نسبت به شرکت ابدان، این است که اگر جریان غرر و ضرر نباشد و تشخص باشد، شرکت در ابدان هم اشکالی ندارد. چه اشکالی دارد چند صیاد و چند خارکن با هم شریک شوند و محصول کار خود را با هم بفروشند؛ به خصوص اگر در زمانی باشد که یک شرکتی، مُشرِف بر مشارکت اینها باشد. در زمان قدیم نبود، ولی الآن شخصی شرکتی دارد و چند نفر را وادار به کار می کند و یا به آنها حقوق میدهد و می گوید در کار با هم شریک باشید و یا در درصدی هم شریکشان میکند و یک درصدی هم حقوقشان میدهد. همه اینها صحیح است. نسبت به دلیل اجماع هم، ما در مبانیمان، قائل به حجیت اجماع به طور مستقل نیستیم.
11- پاسخ استاد به اشکال غرر و ضرر در شرکت ابدان
خیلی از آقایان، بحث غرر و ضرر را مطرح میکنند؛ بخصوص در جایی که دو کار مختلف باشد. ما میگوییم گاهی مصلحت اقتضاء میکند که یک شرکت داشته باشند، اما شرکتشان، دو نوع کار داشته باشد. این، اشکالی ندارد. شرکت ابدان و اعمال و افعال هست؛ البته حتما باید غرر و ضرر، برداشته شود. طوری نباشد که اینها نفهمند چقدر کار کردند و چقدر شریک هستند. معمولا اگر از ماهی گیران که شریک هستند، سوال کنید، می دانند چقدر صید کردند و چقدر، مال خودشان است، چقدر، مال شرکت است و چقدر، حق مدیر و عامل کاری است.
12- استفاده از راه حل صلح برای جبران ضررهای احتمالی در شرکت ابدان
البته یک مطلب دیگری هم هست و آن اینکه گاهی در مصادیق فقهی، چند عنوان، صدق میکند. اگر میخواهند در این مشارکت، بی دغدغه باشند، بحث صلح مطرح شود؛ مثلا بگویند با هم شریک هستیم، ولی در کم و زیاد، مصالحه میکنیم. معمولا متدینین و اهل احتیاط میگویند در این بیع، مصالحه کردیم. در شرکت هم میتوانیم با مصالحه و صلح، پایان میدهیم.
13- قابل قبول بودن نظر احمدبنحنبل در بحث شرکت ابدان از نظر استاد
پس با کمال معذرت از آقایان، ما این عبارت احمد بن حنبل که قائل شد: «یجوز الإشتراک فی جمیع الصنائع و فی الإحتطاب و الإحتشاش و الإصطیاد و الإغتنام»، این حرف را قبول داریم.
اینکه میگویند: «خالف العامة»،[10] ما این را همه جا قبول نداریم.
14- فلسفه شرکت ابدان
شاید ذهن آقایان این بوده که دو نفر دارند در بیابان هیزم جمع میکنند؛ چه معنا دارد که مشارکت داشته باشند؟ به نظر ما
فلسفهی مشارکت، گاهی در این است که در بیابان، تنها نباشند. در صورتی که غرر نباشد، اشکالی ندارد.
15- کلام امام رحمهالله در استفاده از راه حل صلح در شرکت ابدان
حضرت امام رحمهالله میفرمایند:
«نعم لو صالح أحدهما الآخر بنصف منفعته إلی مدة کسنة أو سنتین علی نصف منفعة الآخر إلی تلک المدة و قبل الآخر، صحّ».[11]
ایشان هم، عرض ما را داشتند و صلح را مطرح میکنند.