درس خارج فقه استاد هادی عباسی خراسانی
1400/12/17
بسم الله الرحمن الرحیم
محتويات
1- بحث اخلاقی (شرح دعای سحر- جلسه 3)1.1- دعای سحر، یکی از ابزارهای پرواز انسان
1.2- لزوم مدیریت زمان در ماه مبارک شعبان و استفاده از فرصت سحر
1.3- کلام سیدبنطاووس رحمهالله در مورد استفاده از زمان سحر برای خواندن ادعیه
1.4- سحر، بهترین زمان دعوت خدا
1.5- اولین خواسته انسان در دعای سحر، طلب امور ارزشمند
1.6- بهشت هم به بها است و هم به بهانه
1.7- تفاوت بین انواع گریه
2- خلاصه جلسات گذشته
3- کلام فقها در مورد تصرف در مال مشترک
3.1- کلام امام رحمهالله در تحریرالوسیلة
3.2- کلام سیدجواد حسینی عاملی رحمهالله در مفتاح الکرامة
3.3- کلام شیخ طوسی رحمهالله در مبسوط
3.3.1- تأمل استاد بر کلام شیخ طوسی رحمهالله
4- روایات در مورد تصرف در مال مشترک
4.1- روایت اول
4.2- روایت دوم
5- میزان جواز تصرف در مال مورد شرکت
6- جواز تصرف در لوازم مال مورد شرکت به دلالت التزامی
7- ذکر شرکت و تشریک در کلام صاحب ریاض رحمهالله
8- ادلهی صحت شرکت در کلام فقها
8.1- علامه رحمهالله
8.2- صاحب حدائق رحمهالله
9- شاملشدن ادلهی وفای به عقد نسبت به شرکت
10- دلیل عقلی بر شرکت در صورت اختلاف بین شرکاء
موضوع: مسائل مستحدثه (بانکداری اسلامی)/عقود بانکداری اسلامی (شرکت) /جواز تصرف در مال مورد شرکت - ادله ی صحت شرکت
1- بحث اخلاقی (شرح دعای سحر- جلسه 3)
«اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ وَ كُلُّ بَهَائِكَ بَهِيٌّ اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِبَهَائِكَ كُلِّهِ».[1]
1.1- دعای سحر، یکی از ابزارهای پرواز انسان
الحمدلله که در محضر یکی از بهترین عوامل سیر و سلوک هستیم. تا وسیلهی سیر و سلوک نباشد، انسان نمیتواند پرواز کند. یکی از بالهای انسان برای پرواز، این ادعیه است. انسان، مرغ گرفتاری است که نیست. بال و پر شکسته نیست؛ بال و پر داده است. یک از بال و پرهای او، همین ادعیه است؛ بخصوص دعای سحر. در جلسه گذشته عرض کردیم که وقت سفر رسیده، وقت سحر رسیده. ﴿يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ﴾.[2]
1.2- لزوم مدیریت زمان در ماه مبارک شعبان و استفاده از فرصت سحر
آغاز این سفر در وقت سحر است. مردم، دو قسماند: برخی ابنالوقت و برخی ابوالوقت هستند. عدهای را زمان جلو میبرد و عدهای زمان را جلو میبرند. در اصطلاح اهل سیر و سلوک کسی که زمانآفرین است و زمان را در اختیار دارد، یا کسی که بر وفق زمان حرکت میکند، با هم متفاوتند. در ماه مبارک شعبان، وقتهایی داریم که باید مدیریت کنیم. مطلب مهم دیگر، این است که تمام لحظات شبانهروز، پیشنیاز و پیشگام برای وقت سحر است. سحر است که بیشترین حالات را به انسان میدهد. سحر است که سرّ الهی را برای انسان باز میکند.
1.3- کلام سیدبنطاووس رحمهالله در مورد استفاده از زمان سحر برای خواندن ادعیه
سیدبنطاووس در اقبال - دستورها و دعاهایی دارد که به این دستورها و ادعیه، توجه کنید – میفرماید:
«إن لأوقات القبول أسرارا لله جل جلاله ما تعرف الا بالمنقول»؛[3] اوقاتی داریم که سرّ الهی هستند که با منقول شناخته میشود. این منقول، یعنی ادعیه. دعای سحر برای اهل سحر کفایت میکند. خوشا به حال منقولی که همراهش معقول باشد. همانطور که در علما برخی، اهل منقول هستند و برخی، اهل معقول و برخی هر دو. ما اگر فضا را برای نفسمان را باز کنیم، هم سیر منقول داریم و هم معقول.
1.4- سحر، بهترین زمان دعوت خدا
این جمله از رسول مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآله) است: «خیر وقت دعوتم الله فیه الأسحار»؛[4] بهترین وقتی که دعوت به خدا شدید، سحر است. در هر شبانهروز وقت سحر، میهمان خدا هستیم. اساتید ما درجاتشان متعالی باشد، میفرمودند: «در خود وقت سحر همینکه بیدار شود، خوب است». نیمه دوم شب، وقت سحر است. الآن [در فصل زمستان] از ساعت یازده و نیم به بعد نیمه شب است. ثلث آخر هرچه به طرف نماز صبح برود، سحر است. تا فجر صادق، سحر است. بهترین اوقات است.
1.5- اولین خواسته انسان در دعای سحر، طلب امور ارزشمند
اولین خواستهی انسان در این دعای سحر این است که «اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ وَ كُلُّ بَهَائِكَ بَهِيٌّ».[5]
شما وقتی میخواهید چیزی طلب کنید، امور ارزشمند میخواهید. ما همه بر اساس ارزش، پیش میرویم. اگر ارزش نباشد، همه بیارزش هستیم.
1.6- بهشت هم به بها است و هم به بهانه
دو مبنا نزد عرفا است: یکی اینکه خدا بهشت را به بهاء میدهد. دیگر اینکه خدا بهشت را به بهانه میدهد. تا بچه گریه نکند، مادر به او شیر نمیدهد.
«تا نگرید ابر، کی خندد چمنتا نگرید طفل، کی نوشد لبن»[6]
یک عده میگویند طفل باشیم و بهانه گیر باشیم، تا خدا مادری کند. اگر اهل گریه باشیم، خدا مادری میکند.
یک عده هم مبنایشان این است که بهشت به قدر ارزش است. هرچه ارزش خود را بالا ببریم، خدا به ما بهشت میدهد. «قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ».[7] به نظر ما هم به بهانه میدهد و هم به بهاء.
در بخشی از الهینامه گفتیم: «الهی برخی گویند بهشت را به بهاء میدهند و برخی گویند به بهانه میدهند. خوش آن بهانه که بهایش تو باشی».
1.7- تفاوت بین انواع گریه
بچهای که گریه میکند و پدر و مادر خودش را میخواهد، فرق دارد با بچهای که گریه میکند و نخود و کشمش میخواهد. هر دو اشک میریزند؛ اما این کجا و آن کجا. در دعای سحر یاد دادند گریهی شما، بهائی و گریهی ارزشی باشد. اگر گریه ارزشی بود، والدین هم برای آن گریه، ارزش قائلند. اگر بچه برای پدر و مادر گریه کند، آنها شوقزده میشوند و تلاش می کنند حاجتش را رفع کنند، ولی اگر برای چیز دیگر باشد، گاهی حاجت را بر آورده میکنند و گاهی نه.
در دعای سحر اولین خواسته، خواستهی انسان به بهاء و ارزش است. چرا این فرازها سه بار تکرار میشود؟ خواهیم گفت. انشاءالله اگر به ارزش برسیم، خدا ما را ارزشگذاری میکند. انشاءالله حشر و نشرتان با دعای شریف سحر باشد.
2- خلاصه جلسات گذشته
الحمدلله خدا را شاکریم که در مباحث بانکداری و بحث شرکت در فروع شرکت بودیم. مسائل مشارکت را بیان میکردیم. مسائل حضرت امام و فروع مطرح شده در تحریر و از مرحوم سید در عروه، حدود 5-6 فرع را بیان کردیم.
3- کلام فقها در مورد تصرف در مال مشترک
3.1- کلام امام رحمهالله در تحریرالوسیلة
تحریرالوسیلة، ج1، ص623:
«لا یجوز لبعض الشرکاء التصرف فی المال المشترک إلا برضا الباقین».[8]
اگر هر یک از شرکاء قرار باشد تصرفی داشته باشند، باید با اجازهی دیگری باشد؛ چه مشارکت، قهری باشد، یا اختیاری. مشارکت قهری مانند شراکت ورثه که با مرگ مورث، رخ میدهد. ورثه، بدون اجازهی باقی شرکاء، حق تصرف در کوچکترین مال را ندارند. اگر چنین شد، حکم غاصب را دارند. اولین حکم غاصب این است که وضو و نمازش، مشکل دارد. یعنی اگر شرکایی در یک مالی شریک باشند، چه به اختیار، مانند بیع شراکتی، یا به سبب قهری، باید رضایت بقیه را داشته باشند.
عرض ما این شد که دلیل عقلی هم گواه این است که باید به سراغ شرکت برویم؛ چون جمع بین حقّین، به همین است، نه به صلح، یا قرعه.
3.2- کلام سیدجواد حسینی عاملی رحمهالله در مفتاح الکرامة
مرحوم سید در مفتاحالکرامة، عبارتی دارند:
«لا یجور لأحد الشریکین التصرف فی المال الممتزج إلا بإذن صاحبه».[9]
3.3- کلام شیخ طوسی رحمهالله در مبسوط
شیخ در مبسوط میفرمایند:
«إذا عقد الشرکة علی المالین و خلطاهما کان لکل واحد منهما أن یتصرف فی نصیبه».[10]
ایشان میفرمایند هر یک در نصیب خودش میتواند تصرف کند، نه در نصیب دیگری.
3.3.1- تأمل استاد بر کلام شیخ طوسی رحمهالله
ما با کمال معذرت میگوییم شیخ طوسی رحمهالله ذهنشان این بوده که مال این دو نفر مورد مشارکت است، ولی جدا است. اما اگر مالشان مشاع بود، چطور هر یک میتواند در سهمش، تصرف کند؟ بله، اگر سهم هر یک جدا باشد، هر کدام میتوانند در سهم خودش تصرف کنند؛ مثلا دو قطعه زمین را به شراکت خریدند، بعد تقسیم میکنند. یا در زمان سابق، چند ساعت آب را میخریدند. آیا میشود هر کس در نصیبش، تصرف کند؟ اگر مشاع نباشد، بدون اذن، بیاشکال نیست و نیاز به اجازه دارند.
اجازهی هر یک از شریکین، منافاتی با اجازهی دیگری ندارد. اگر شریکی اذن برای شریکش داد، باید خودش هم از شریکش اذن بگیرد. اگر اذن دهنده اذن داده، دلیل بر اذن دیگری برای خودش نمیشود. بناء عقلاء هم بر همین جواز تصرف در صورت اذن است.
4- روایات در مورد تصرف در مال مشترک
4.1- روایت اول
وسائل، ج9، ص541، باب انفال، ح7:
توقیع امام عصر (عجلاللهفرجهالشریف):
«فلا یحل لأحد أن یتصرف فی مال غیره بغیر إذنه»؛[11] هر کسی که شریک باشد، بدون اذن رفیق و شریکش نمیتواند در مالش، تصرف کند. برخی علاوه بر بنای عقلا و دلیل عقلی، اجماع را هم، دلیل میدانند؛ البته ما طبق مبانی اصولی خودمان اجماع را دلیل مستقل نمیدانیم.
این روایت در وسائل، ج25، کتاب الغصب، أبواب الغصب، ح4 و در ابواب اطعمه و اشربه، ج24، ص234، ح3 هم آمده است.
4.2- روایت دوم
روایات دیگری هم داریم. وسائل، ج6 این حدیث امام عسکری (علیهالسلام) هم ملاحظه کنید:
الحسنبنعليالعسكري عليهالسلام في (تفسيره) عن آبائه عن أميرالمؤمنين عليهمالسلام إنه قال لرسولالله صلىاللهعليهوآلهوسلم: «قد علمت يا رسول الله إنه سيكون بعدك ملك عضوض وجبر فيستولى على خمسي من السبي والغنائم، ويبيعونه فلا يحل لمشتريه، لأن نصيبي فيه، فقد وهبت نصيبي منه لكل من ملك شيئا من ذلك من شيعتي لتحل لهم منافعهم من مأكل ومشرب، ولتطيب مواليدهم ولا يكون أولادهم أولاد حرام، قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: ما تصدق أحد أفضل من صدقتك، وقد تبعك رسول الله صلى الله عليه وآله في فعلك أحل الشيعة كل ما كان فيه من غنيمة وبيع من نصيبه على واحد من شيعتي، ولا أحلها أنا ولا أنت لغيرهم».[12]
5- میزان جواز تصرف در مال مورد شرکت
حضرت امام رحمهالله در تحریر میفرماید:
«بل لو أذن أحد الشريكين لشريكه في التصرف جاز للمأذون دون الآذِن إلا بإذن صاحبه ويجب على المأذون أن يقتصر على المقدار المأذون فيه كما وكيفا...».[13]
به عبارتی اجازه که آمد، میتواند تصرف کند.
به قدر و اندازهای که اذن داده شده، شریکین میتوانند استفاده کنند. اگر خانهای خریدند و شرط سکنی داشتند، نمیتوانند اجاره بدهند؛ یا مثلا اگر ماشینی به شراکت خریدند و گفتند شما فقط در روز یا در فلان ساعت میتوانید از آن استفاده کنید، نمیتوانند مخالف آن را عمل کنند و باید همان را عمل کنند؛ مثلا خانهای خریدند و اجازه داده شده است.
6- جواز تصرف در لوازم مال مورد شرکت به دلالت التزامی
مطلب دیگر این بود که اذن به یک چیز، اذن به لوازم آن هم هست؛ مگر اینکه با شرط خارجی به لوازم، اذن ندهند. گاهی دلالت بر اجازه، به دلالت مطابقی است و گاهی تضمنی و گاهی التزامی. دلالت التزامی این است که مثلا وقتی کتاب را میخرند، مطالعهی آن هم اشکال ندارد. حالا لوازم بیّن، یا غیربیّن یک بحث عرفی است که باید مطرح شود.
البته گاهی اجازهای که صادر میشود، باید صراحت بیشتری داشته باشد. اگر در عرف صراحت داشت، آن صراحت، معتبر است؛ چون ما شرکت را به عنوان سیرهی عرفی قبول کردیم و شارع، حقیقت متشرعه ندارد. در نتیجه باید به سراغ حقیقت عرفی برویم.
7- ذکر شرکت و تشریک در کلام صاحب ریاض رحمهالله
سید صاحب ریاض هم مطرح کردند:
«و هی تطلق علی معنیین أحدهما إجتماع حق مالکین فصاعدا فی الشیء الواحد علی سبیل الشیاع ... وثانيهما: عقد ثمرته جواز تصرف الملاك للشئ الواحد على سبيل الشياع. وهذا هو الذي به تندرج الشركة في جملة العقود، ويلحقها الحكم بالصحة والبطلان، دون الأول. ولا خلاف في المعنيين».[14]
مرحوم سید هم تشریک را گفتند و هم مشارکت را؛ گاهی میگوید در این جنس شما شریک باش و گاهی اینطور است که یکی یا هر دو کالایی را به مشارکت میخرند.
البته برخی منکر تشریک و قائل به شرکت شدند. به نظر ما از نظر عرف، فرق زیادی بین شرکت و مشارکت نیست و هر دو عقد صحیح است.
8- ادلهی صحت شرکت در کلام فقها
8.1- علامه رحمهالله
علامه رحمهالله در تحریر میفرمایند:
«الشرکة عقد صحیح بالنص و الإجماع و هی جائزة من الطرفین».[15] شرکت از هر دو طرف، جایز است. ایشان دلیل شرکت را نص میدانند. از جملهی این نصوص، آیهی ﴿أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ﴾[16] و روایاتی که خواندیم، این را میگیرد.
8.2- صاحب حدائق رحمهالله
حدائق، ج21 ص150:
«و هذا إنما یتم لو ثبت ذلک شرعا أو لغة أو عرفا».[17]
اگر اینها ثابت شود، شرکت محقق میشود. برخی با کمال تأسف، شرکت عقدی را هم منکر شدند.
9- شاملشدن ادلهی وفای به عقد نسبت به شرکت
ولی ما عرضمان این است که شرکت عقدی و شرکت تشریکی هر دو صحیح است؛ ولی یکی شرکت قبل از عقد است و یکی شرکت بعد از عقد است. و ادلهی وفای به عقد مانند: «المؤمنون عند شروطهم»[18] و ﴿أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ﴾،[19] شامل این موارد میشود.
وسائل، ج19، ص5 احادیث را خواندیم، ملاحظه بفرمایید. این احادیث هم، دلیل صحت شرکت است. همهی این اقسام شرکت عقدی و تشریکی بر اساس این روایات، صحیح است.
10- دلیل عقلی بر شرکت در صورت اختلاف بین شرکاء
دلیل عقلی هم میگوید در موارد اختلاف شرکاء، به سراغ صلح و قرعه نمیتوانیم برویم و حق این است که باید قائل به شرکت شویم، تا حق هر دو رعایت شود.