درس خارج فقه استاد هادی عباسی خراسانی
1400/11/24
بسم الله الرحمن الرحیم
محتويات
1- بحث اخلاقی (اخلاص)2- خلاصه جلسه گذشته
3- تقسیمات دیگر شرکت در کلام علامه رحمهالله
3.1- شرکت عنان
3.2- شرکت ابدان
3.3- شرکت مفاوضه
3.4- شرکت وجوه
4- تداخل داشتن بعضی از این اقسام شرکت
5- صحیح نبودن بعضی از اقسام شرکت در کلام صاحب عروه رحمهالله
6- صحت شرکت در حقوق و منافع و انتفاع نزد استاد
موضوع: مسائل مستحدثه (بانکداری اسلامی)/عقود بانکداری اسلامی (شرکت) /اقسام شرکت در کلام علامه در تذکره
1- بحث اخلاقی (اخلاص)
حدیث اخلاقی امروز از امام رضا (علیهالسلام) است. حضرت در روایتی میفرمایند:
عن داود بن سليمان الغازي، عن أبي الحسن علي بن موسى الرضا، عن أبيه، عن آبائه، عن أميرالمؤمنين: أنه قال: «الدنيا كلها جهل إلا مواضع العلم، والعلم كله حجة إلا ماعمل به، والعمل كله رياء إلا ماكان مخلصا والإخلاص على خطر حتى ينظر العبد بمايختم له».[1]
این حدیث، واقعا هشداری است. دنیا سراسرش، نادانی است. متاسفانه ما در جهل زندگی میکنیم، مگر آنجا که علم داریم. جهلمان در مقابل علممان بیشتر است. کسی به منبر رفت و روی پلهی آخر نشست. حرف زیادی هم نداشت. گفتند: «چرا این قدر بالا رفتی، کمی پایین بیا». گفت: «به قدر علمم بالا رفتم؛ اگر بنا بود به اندازهی جهلم بالا بروم، تا آسمان میرفتم».
کمالات انسان، محدود است. اگر شروع کند، نامحدود است. علم انسان زیاد است. وقتی دانش کسب کرد، میتواند بگوید جهل ندارم. علم، همهاش حجت علیه انسان است؛ مگر آن علمی که انسان به آن عمل کند که حجت نیست. اینکه گفته میشود علم، حجاب اکبر است، بعید نیست به همین جهت باشد. هرچه بیشتر بداند، گرفتاریاش بیشتر است؛ مگر به آنچه که میداند، عمل کند. «و العمل کله ریاء»؛ مشکل عمل هم این است که همهاش ریا است، مگر آنچه خالص باشد. علما اندکند. جُهّال، عالَم را گرفتهاند. عالمان کم هستند و عاملان، کمتر. عملکنندگان ریاکار، زیاد هستند. و مخلصون در خطر عظیم هستند، تا ببینند اخلاص را نگه میدارند، یا خیر. ﴿وَقَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ﴾.[2] اخلاص، مرحلهای است که کم افرادی در آن میروند و کمتر هم، آن را نگه میدارند. آدم باید کارهایش را مخلصا لله انجام دهد. حال که دنیا میگذرد، چرا برای غیر خدا باشد. کارها برای خدا باشد. اگر انسان کار را برای خدا انجام دهد، خدا جایی نتیجه میدهد که تصور هم نمیکند. جز مواضع اخلاص و علم و عمل برای ما، هیچ چیز کفایت نمیکند. خداوند به ما توفیق دهد که کارهایمان را خالصانه انجام دهیم. یکی از کارها این است که اهل مراقبه و محاسبه باشیم. هر لحظه خود را به حساب و کتاب بکشیم. ببینیم که اهل آنچه خدا میخواهد، هستیم، یا خیر.
2- خلاصه جلسه گذشته
در بحث مشارکت، مطالبی خدمت شما تقدیم کردیم. اینکه شرکت به نحو اشاعه است، یا کلی در معین را هم شامل میشود، یا خیر؟ حرف مرحوم صاحب جواهر و آقای حکیم و دیگر بزرگان را گفتیم. آیا معنای کلی در معین را عدم التعیین بگیریم، یا خیر؟ گفتیم شرکت، همه را شامل میشود؛ چرا که عرف به همه اینها مشارکت میگوید.
3- تقسیمات دیگر شرکت در کلام علامه رحمهالله
مرحوم علامه در کتاب شریف تذکره، ج2، ص219 عبارتی دارند که انواع و اقسام شرکت را از جهت دیگر بیان میکنند.
ایشان شرکت را چهار قسم میدانند: عنان، ابدان، وجوه و مفاوضه.
هر یک، تعریفی دارد:
3.1- شرکت عنان
«فأما شركة العنان فان يخرج كل مالا ويمزجاه ويشترطا العمل فيه بأبدانهما»؛[3]
شرکت عِنان: شرکتی است که دو نفر مالی را جایی گذاشتند و مخلوط کردند و گفتند برویم با هم کار کنیم و به مشارکت و درصد، سود ببریم.
3.2- شرکت ابدان
«وأما شركة الأبدان فان يشترك اثنان أو أكثر فيما يكتسبون بأيديهم كالصناع يشتركون على أن يعملوا في صناعتهم فما رزق الله تعالى فهو بينهم على التساوي أو التفاوت»؛[4]
شرکت اَبدان: دو نفر حرفه واحد داشته باشند؛ مثلا هر دو خیاط هستند، یا شغل دیگری دارند و در جایی کار میکنند و به تفاوت، یا اشتراک، سودها را تقسیم میکنند. باید اضافه کنیم که فرق ندارد حرفهی آنها یکی است، یا خیر؛ مثلا شرکت پزشکی با خیاط.
3.3- شرکت مفاوضه
شرکت مفاوضه:
«شركة المفاوضة فهو أن يشتركا ليكون بينهما ما يكتسبان ويربحان ويلتزمان من غرم ويحصل لهما من غنم فيلتزم كل واحد منهما ما يلزم الآخر من أرش الجناية وضمان غصب وقيمة متلف وغرامة الضمان أو كفالة ويقاسمه فيما يحصل له من ميراث أو يجده من ركاز أو لقطة أو يكتسبه في تجارته بماله المختص به»؛[5]
دو نفر با هم شریک میشوند و قرار میگذارند که هرچه هر یک سود داشت، یا زیان، یا غرامت، یا غنیمت، با شراکت به نصف، یا به درصد معین باشد؛ مثلا دو نفر راننده شریک هستند که اگر تصادف کردند، زیان به مشارکت باشد و اگر هم سود کردند، به مشارکت باشد.
3.4- شرکت وجوه
«واما شركة الوجوه فقد فسرت بمعاني أشهرها ان صورتها ان يشترك اثنان وجيهان عند الناس لا مال لهما ليبتاعا في الذمة إلى أجل على انما يبتاعه كل واحد منهما يكون بينهم فيبيعاه ويوديا الأثمان فما فضل فهو بينهما وقيل إن يبتاع وجيه في الذمة ويفوض بيعه إلى خامل ويشترطا ان يكون الربح بينهما وقيل إن يشترك وجيه لا مال له وخامل ذو مال ليكون العمل من الوجيه والمال من الخامل ويكون المال في يده لا يسلمه إلى الوجيه والربح بينهما وقيل إن يبيع الوجيه مال الخامل بزيادة ربح ليكون بعض الربح له»؛[6]
کسانی که آبرویی و اعتباری دارند و با آن خرید و فروش میکنند. شرکت وجوه، چند معنا دارد:
یک معنا این است که دو یا چند نفر معتمد نزد مردم مالی را به شراکت میخرند. مال ندارند، ولی اعتبار دارند. خرید و فروش میکنند. مالی را میگیرند و خرید و فروش میکنند. تجارت میکنند و سود را بین خود تقسیم میکنند. اینجا هیچ چیزی نیست و هرچه انجام دادند، به اعتباری است که گرفتند.
گاهی کسی طور دیگری شریک میشود. مثلا کسی پول ندارد؛ ولی دیگری پولی دارد و میگوید برو با این پول کار کن و با هم، شریک باشیم.
4- تداخل داشتن بعضی از این اقسام شرکت
مطلبی را علامه در تذکره بیان نکردند. باید دید این اقسام، تداخل دارند، یا مستقل است. به نظر ما قابل تداخل هستند. بعید نیست شرکتی جزو دو قسمت از اقسام این شرکت باشد و در دو عنوان قرار گیرد؛ مثلا چون پول ندارد و اعتبار دارد، جزو شرکت وجوه باشد و به لحاظ سود و زیان، مفاوضه باشد.
پس از ذکر این اقسام، ایشان ان قلت و قلت را دارند. اگر کسی پول ندارد، ولی آبرو دارد و دیگری پول دارد و آبرو ندارد، با هم شریک شوند، جایز است. این قسم را نگفتند. این شبیه مضاربه است و قابل تداخل است.
از اینجا فهمیده میشود شرکت، دارای انواع و اقسام است.
5- صحیح نبودن بعضی از اقسام شرکت در کلام صاحب عروه رحمهالله
اولین مسأله شرکت در عروه
«(مسألة): لا تصح الشركة العقدية إلا في الأموال بل الأعيان، فلا تصح في الديون، فلو كان لكل منهما دين على شخص فأوقعا العقد على كون كل منهما بينهما لم يصح. وكذا لا تصح في المنافع بأن كان لكل منهما دار - مثلا - وأوقعا العقد على أن يكون منفعة كل منهما بينهما بالنصف - مثلا - ولو أرادا ذلك صالح أحدهما الآخر نصف منفعة داره بنصف منفعة دار الآخر أو صالح نصف منفعة داره بدينار مثلا وصالحه الآخر نصف منفعة داره بذلك الدينار. وكذا لا تصح شركة الأعمال وتسمى شركة الأبدان أيضا وهي أن يوقعا العقد على أن يكون أجرة عمل كل منهما مشتركا بينهما، سواء اتفق عملهما كالخياطة - مثلا - أو كان على أحدهما الخياطة والآخر النساجة، وسواء كان ذلك في عمل معين أو في كل ما يعمل كل منهما، ولو أرادا الاشتراك في ذلك صالح أحدهما الآخر نصف منفعته المعينة أو منافعه إلى مدة كذا بنصف منفعة أو منافع الآخر أو صالحه نصف منفعته بعوض معين وصالحه الآخر أيضا نصف منفعته بذلك العوض. ولا تصح أيضا شركة الوجوه وهي أن يشترك اثنان وجيهان لا مال لهما بعقد الشركة على أن يبتاع كل منهما في ذمته إلى أجل ويكون ما يبتاعه بينهما، فيبيعانه ويؤديان الثمن، ويكون ما حصل من الربح بينهما. وإذا أرادا ذلك على الوجه الصحيح وكل كل منهما الآخر في الشراء فاشترى لهما وفي ذمتهما».[7]
شرکت عقدی باید در اموال و اعیان باشد؛ یعنی اگر قرار است مشارکت عقدی باشد، باید در اموال و اعیان باشد.
برخی گفتند وقتی امتزاج و اختلاط معنا ندارد، شرکت نیست؛ لذا شرکت در دیون رخ نمیدهد.
در بحث بورس گفتیم بیع دین به دین جایز نیست. تصریح روایات داریم. مرحوم آقای خوئی میفرمایند [شرکت در دیون]، از مصادیق بیع دین به دین است.
6- صحت شرکت در حقوق و منافع و انتفاع نزد استاد
ما در چند جلسه گذشته که بحث مشارکت مطرح شد، گفتیم مشارکت در اعیان است، در اموال است و در حقوق و در منافع و حتی در انتفاع است؛ پس چرا گفتند فقط در اموال. این دو بحث با هم متفاوت است؛ ولی منافات ندارد. یک جا منفعت، محور شرکت و مشارکت است؛ یعنی مشارکت در منفعت؛ ولی گاهی منفعت سرمایه در مشارکت است. انشاءالله در جلسهی آینده باید دید لا تصح الشرکة العقدیة فی الأموال؟ آیا در دیون مشارکت، صحیح نیست، یا ببینیم شرکت را باید قبول کرد؟ جواب مرحوم آقای خوئی چیست؟ پس به نظر سید، ما ذمهها را نمیتوانیم سرمایهگذاری کنیم، ولی اموال را بله. اگر شرکتی با دیگری بدهکاری را تنصیف کرد، به نظر سید یزدی رحمهالله، جایز نیست.