< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد هادی عباسی خراسانی

1400/11/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: مسائل مستحدثه (بانکداری اسلامی)/عقود بانکداری اسلامی (شرکت) /ثمره شرکت به نحو مشاعی یا کلی در معین

 

1- بحث اخلاقی (نگه‌داری عمل)

حدیث اخلاقی امروز، کلام نورانی امام علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه‌السلام) است. ماه مبارک رجب است. ان‌شاءالله همه‌ی ما جزو رجبیون باشیم. حدیث، قابل برنامه‌ریزی است. از غرر احادیث است. به خصوص در این ایامی که باید مراقبت‌های ماه رجب را داشته باشیم، این حدیث، از احادیثی است که ما را کمک می‌کند. حضرت فرمودند:

«تصفية العمل أشد من العمل، وتخليص النية عن الفساد أشد على العاملين من طول الجهاد».[1]

حدیث عجیبی است. حضرت می‌فرمایند: تصفیه عمل یعنی این که انسان کارش را خالص کند، نگه‌داری عمل، مشکل‌تر از خودِ کار است. مهندسین، تعبیری دارند. ساختن ساختمان یک طرف، ریزه‌کاری‌ها یک طرف. ریزه‌کاری از سفت‌کاری، مهم‌تر است. آرایش و جمال بعد از پیرایش و اصلاح است. حضرت فرمودند: انسان کاری دارد و تصفیه، کاری. معمولا اکثر مشکلات در تسویه‌حساب‌ها رخ می‌دهد. صفا به معنی خالص کردن است. این مهم‌تر از خودِ کار است. تصفیه‌ی کار، چیز دیگری است. باید برای تصفیه‌ی کار، برنامه‌ریزی کنیم.

1.1- هماهنگ کردن اعمال با میزان ولایت در ماه رجب

ماه رجب و ماه ولایت است. ولیّ را میزان کار خود قرار دهیم. بر اساس او کار خود را میزان کنیم. شاغول داشته باشیم. «السلام علیک یا میزان الأعمال».[2] میزان عمل، حضرت ولیّ‌الله (علیه‌السلام) است. ما رها شده و بی کس نیستیم. ما سرپرست داریم. تمام جهان، سرپرست دارد. عالم، بی‌سرپرست نیست. عالم، گتره نیست. «لولا الحجة لساخت الأرض بأهلها».[3] تمام نظام وجود، نیاز به سرپرست دارد. هرچه عائله بیشتر باشد، سرپرستی آن سخت‌تر است. هیچ پیغمبری مانند پیامبر ما نبوتش گسترده نبود. خاتم‌الأنبیا بود. تصفیه عمل در زمان ایشان هم، نیاز به همت خاصی دارد. برخی انبیای گذشته امت‌شان شاید عذری داشتند، ولی برای ما عذری نیست. قرآن بهترین حجت برای ما است. کارمان را تصفیه کنیم و نیت را خالص کنیم. تخلیص نیت از فساد، بهتر از طول جهاد است. رزمنده اسلحه دست می‌گیرد و جهاد می‌کند. انسان مخلص هر لحظه نیاز به مراقبت دارد. حدیث ادامه دارد. ان‌شاءالله در جلسه آینده. کارمان را باید مراقبت کنیم.

1.2- لزوم انقلابی‌ماندن، بعد از انقلابی‌شدن

دهه مبارک فجر است. انقلابی شدن، چیزی است و انقلابی ماندن، چیز دیگری. مسلمان شدن و مؤمن شدن، امری است و مسلمان و مؤمن ماندن، مهم‌تر است. حضرت ادامه کار را از ما می‌خواهند. ورود به کار، کافی نیست.

2- خلاصه جلسه گذشته

بحمدالله‌رب‌العالمین در بانک‌داری اسلامی در بحث مشارکت بودیم. از عقودی که اهمیت دارد و باید دقت کرد، عقد شرکت است. بارها از متخصصان اقتصادی تقاضا کردیم که مباحث اقتصادی اسلام را با دقت دنبال کنند، تا نظام بانک‌داری اسلامی را شایسته و بایسته اجرا کنند.

بعد از نظر صاحب عروه و صاحب جواهر، برخی اشکالات مرحوم آقای خوئی را عرض کردیم.

گاهی شرکت به تملیک اختیاری بود و گاهی قهری. سخن در این بود که در شرکت ظاهری، امتزاج کفایت می‌کند، یا خیر؟ شرکت ظاهری هم مانند شرکت واقعی هست، یا خیر؟

3- مشارکت امتزاجی و مشارکت غیر امتزاجی

به این نتیجه رسیدیم که دقت عقلی معمولا در مشارکت نیست. ما عرف را معتبر می‌دانستیم. قائل به حقیقت شرعیه و متشرعه در عقود نیستیم. باید عرف نظر دهد. عرف در خیلی از موارد، مشارکت‌ها را مشارکت می‌داند. بحث در این است که سلطنت در اموال، سلطنت واحده است، یا مشترک. مثلا گاهی دو مال طوری مخلوط می‌شود که لوبیا و عدس شود، که قابل جدا شدن است و گاهی مانند سرکه و انگبین است که سکنجبین شده است و قابل جدا شدن نیست و یا مانند دو یک میلیون تومان پول که جدا‌جدا است. عرف همه این‌ها را مشارکت می‌داند. مشارکت در مال، حق، منفعت و انتفاع هم شدنی است. بزرگ‌ترین دلیل بر این مطلب این است که چه سلطنت حاصل شود و چه نشود، چه امتزاجی باشد و چه نباشد، کفایت می‌کند.

4- صحت مشارکت غیر امتزاجی نزد عرف

در عرف گاهی دو نفر شریک جنس‌های خود را در انبار می‌گذارند و می‌گویند آنچه داخل این انبار رفت، با هم شریک هستیم. اینجا هرچند امتزاجی نیست، ولی همین قدر که این‌گونه مشارکت دارند، کفایت می‌کند.

5- اسباب شرکت از نظر صاحب شرایع رحمه‌الله

مرحوم محقق عبارت زیبایی دارند:

«و سبب الشركة قد يكون إرثا و قد يكون عقدا و قد يكون مزجا و قد يكون حيازة».[4]

علت مشارکت، گاهی ارث است؛ مثلا چند خواهر و برادر بعد از پدر، شریک در ارث شدند. گاهی معامله است که با هم مالی را خریده‌اند. گاهی مخلوط شدنِ مال است و گاهی حیازت است؛ مانند صید ماهی با هم.

6- قسم دیگری از اسباب شرکت از نظر استاد

ما یک عبارت دیگر هم اضافه کنیم که سبب مشارکت گاهی ارث، عقد و گاهی فعلی از افعال است؛ حال مزج باشد، یا غیر آن. این فعل را هم اعم از قول و فعل بدانید. از قدیم گفتند مرد است و حرفش. ما در مشارکت قائل به چه شویم؟

6.1- برخی از اقسام مشارکت با عقد شرکت و مصادیق آن

6.2- مشارکت با شرکت دادن هر یک از شریکین نسبت به دیگری

اقسام شرکت را گفتیم.

یک نوع شرکت این است که دو نفر با هم شریک شدند و جنسی را خریدند. با عقد مشارکت هم خریدند؛ مانند اینکه یک قالی‌ است که چند نفر با هم می‌خرند، یا می‌فروشند، یا مثلا خانه را به مشارکت اجاره کردند؛ این هم از موارد مشارکت است. شریک یکدیگر می‌شوند.

7- مشارکت با شرکت دادن یکی از شریکین نسبت به دیگری

یا کسی از بازار قالی، یا فرشی خریده است. دیگری پسندید وگفت مرا شریک کن. می‌گوید شما را شریک کردم. حالا به هر نسبتی، ربع، ثلث، یا هرچقدر پول بدهد.

قسم دیگر این است که دو نفر برای کار شریک می‌شوند. دو مهندس، یا عامل‌کار شریک می‌شوند بنایی را بسازند. این هم نوعی از مشارکت است. مشارکت در کار و فعل است.

7.1- اقسام شرکت به لحاظ کیفیت مشارکت

7.2- مشارکت مشاعی

عرض ما این است که اگر خاطر مبارک باشد، آنچه مهم است آن است که برخی مشارکت را فقط مشاعی می‌دانند. شرکت اِشاعیه و مشاعی، یعنی جنسی که دارند هر قسمتی را که دست بگذارید برای همه شرکا است. این کیسه گندم هر جزئش را بخواهید جدا کنید، به نسبت برای هر دو است و سهم دارند.

8- مشارکت به صورت کلی در معین

قسم دیگر کلی فی المعین است. شرکت به نحو کلی معین؛ مثلا من با دوستم شریک هستم، انبار گندمی دارم که به او می‌گویم صد من از این‌ها را تو شریک هستی.

9- ثمره‌ی مشارکت به صورت مشاعی، یا کلی در معین

تفاوت در کجا است؟ تفاوت این دو قسم مشارکت، این است که اگر روزی مال مشاع تلف شد، ضرر آن، هم از بایع است و هم مشتری؛ فروشنده و خریدار، ولی در کلی معین اگر تلف شد، تلف بر عهده مالک است، نه مشتری؛ مثلا اگر 99% این مال و انبار گندم سوخت، ولی صد من باقی ماند، این صد من برای کسی است که گفته شریک باشد. در کلی معین هرچه می‌رود، از جیب یک طرف می‌رود. ولی در مشاع، از جیب دو طرف می‌رود.

شراکت گاهی به نحو اشاعه است و گاهی کلی در معین. نتیجه و ثمره این دو قسم مشارکت، در ضمان و تلف خود را نشان می‌دهد. کلی مشاع هر قسمتی که بماند، برای طرفین است، ولی در کلی فی المعین آن مقداری که تلف شده است، از جیب مالک است و از جیب مشتری، اِضراری نیست. و فرض این است که در آن مال شریک است و باید به همان مراجعه کند.

10- مشارکت مستحقین خمس و زکات (مشارکت بدلی)

مرحوم سید رحمه‌الله بحثی را مطرح کردند. فقرایی که با مساکین، سهم‌شان شریک است، به عنوان فقرا و مستحقین شریک هستند.

 

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo