< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد هادی عباسی خراسانی

1400/11/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: مسائل مستحدثه (بانکداری اسلامی)/عقود بانکداری اسلامی (شرکت) /اقسام شرکت به لحاظ کیفیت شرکت و نظر مختار در آنها

 

1- بحث اخلاقی (شرح دعای سحر – قسمت دوم)

عن الرضا (علیه‌السلام) عن آبائه عن محمدبن‌علی الباقر (علیهم‌السلام) قال صلوات الله علیه: «اللهم انی أسئلک من بهائک بأبهاه و کل بهائک بهی».[1]

1.1- اختصاص‌نداشتن دعای سحر، به سحرهای ماه مبارک رمضان

بحمدالله رب العالمین خدا را شاکریم که در فرازها و مراحل سیر و سلوکی دعای سحریم. دعای سحر را یک دستورالعمل سیر و سلوکی قوی می‌دانیم. جالب این است که علت آن که مشهور شد که دعای سحر ماه رمضان است؛ چون روزه مردم را برای بیداری سحر، آماده کرده است. این دعا، دعای همیشه امام باقر (علیه‌السلام) بوده است، نه فقط در سحرهای ماه مبارک رمضان. اگر بتوانید همه‌ی سحرها که چه بهتر، اگر نه، هر چند گاهی این دعای شریف سحر را در دستور کاری خود قرار دهید.

1.2- التزام به سحرخیزی در زمان‌های قدیم

یکی از زمان‌هایی که از قدیم، بشر مراقب آن بود، لحظات سحر بود. سحرخیزی گرچه در اسلام توصیه خاص شد، ولی زمان‌های گذشته نیز سحرخیزی، ویژگی مردان خدا و مردان موفق بود. می‌توانیم بگوییم زمان، برای انسان است و بهترین زمان‌ها، سحر است. سحر برای انسان است و انسان نباید این زمان را از دست دهد. ناب‌ترین زمان‌ها، سحر است.

1.3- توصیه‌های غذایی و جسمی برای سحرخیزی

به قول بزرگان، نباید انسان در سحر، به لحاظ غذایی خیلی سنگین باشد و نه سبک باشد؛ و همچنین به لحاظ ناتوانی و اینکه جسمش ناتوان نباشد. توانایی خاصی در سحر برای انسان رخ می‌دهد. مستحب است در آداب سحر که وقتی بلند می‌شود، ولو شده، یک لیوان آب بخورد؛ حتی در ماه مبارک رمضان. اگر نمی‌خواهد غذا بخورد، آب بنوشد.

1.4- کیفیت برنامه‌های سحری آقای قاضی رحمه‌الله

مرحوم آقای قاضی نماز شبش را به چند بخش تقسیم کرده بود؛ چند رکعت می‌خواند و می‌خوابید و دوباره بیدار می‌شد و باقی را می‌خواند. در سحرها مراقب بود که خوراکی هم بخورد. شاگردان‌شان برای استاد نقل کردند. نبات، کنار دست خیلی از بزرگان بود. هر چند گاهی، ذره‌ای استفاده می‌کردند. گاهی برای سحر می‌گفتند: «ذرات نبات، یا شیرینی‌جات، به انسان توان می‌دهد.

1.5- توجه به زمان سحر در قرآن

در چند سوره قرآن، یعنی سوره‌های فجر، شمس، لیل، مدثر و تکویر، آیاتی برای سحر و سحرخیزی آمده است. ﴿وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ﴾.[2] مفسران فرمودند: «منظور از صبح در این آیه، صبح صادق است». صبح صادق، سحر است. وقتی که صبح نفس می‌کشد. پگاهان، بهترین لحظات انسان است. سحر، معنای عرفی و معنای شرعی دارد. ان‌شاءالله جلسه آینده، سحر را در لغت و اصطلاح بیان خواهیم کرد. تفاوت عرفی و شرعی سحر، باید لحاظ شود. باید دید حجیت با کدام است. چه تفاوتی بین سحر لغوی، شرعی و عرفی است. برای سحر خود، برنامه‌ریزی کنید. دعاهای وارده، به خصوص دعای سحر را بخوانید.

2- خلاصه جلسات گذشته

3- تقسیم شرکت به لحاظ کیفیت شرکت

در مباحث بانکداری اسلامی بحمدالله بحث شرکت و عقد شرکت را مطرح کردیم و گفتیم شرکت، یا به نحو اشاعه است و یا به نحو بدلیت و یا به نحو کلی معین است.

3.1- شرکت مشاعی

در شرکت اشاعیه که همه در یک مالی با هم شریک هستند، در واقع شرکت حقیقی، شرکت به صورت مشاع است. همه در قسمتی، یا تمام، یا نسبتی از آن شریک هستند.

3.2- شرکت بدلی

شرکت بدلی که برخی می‌گویند، شرکت نیست و به تسامح عرفی، یا اجتماعی شرکت گفته می‌شود، این است که چند نفر در مالی، یا حقی بنا بر بدلیت و به نحو استحقاق، شریک باشند؛ مانند اینکه کسانی مستحق خمس، یا زکات هستند، یا شرکتی برای اعضای خودش، چیزی را معین می‌کند. در اینکه آیا این‌ها با هم شریک هستند، یا نیستند، عرض خاصی داریم؛ مثلا روایت امام صادق علیه‌السلام هست که: «إن الله تبارک و تعالی أشرک بین الأغنیاء و الفقراء فی الأموال؛ فليس لهم أن يصرفوا إلى غير شركائهم»؛[3] حضرت فرمودند: برای این‌ها نیست که بدون اذن شرکای خود، تصرف در مال کنند. بحثی است که تصرف در اخماس و زکوات، صحیح است، یا نیست؟ برخی معتقدند که بدون اجازه، قابل تصرف نیست. در وجوهات و سهمین هم شاید بدون اذن امام، جایز نباشد؛ به عنوان بدلیت در طول هم، یا علی‌البدل.

3.2.1- نظر مختار در شرکت بدلی

به نظر ما در بحث خمس و زکات، عنوان هم باید دید که قابل ملکیت است، یا نیست؛ به عنوان فقرا و مستحقین زکات. این عنوان هم، قابل مشارکت است. ما بر خلاف برخی، مشارکت بدلی را مشارکت می‌دانیم. مشارکت، به عنوان تعلق گرفته است. اینکه بدلی است، یا نیست، بحث دیگری است.

3.3- شرکت کلی در معین

کلی در معین این است که دو، یا چند نفر در مال، یا عین خارجی، مشارکتی دارند. حصه‌ای برای برخی مشخص است و برای باقی، به صورت شرکت است. از این گندم‌ها، چند من با فلانی شریک است. شرکت به کلی فی المعین، تعلق گرفته است؛ مثلا چند من از این چند تُن، یا چند کالا از این انبار.

3.3.1- نظر صاحب جواهر در مورد شرکت کلی در معین

صاحب‌جواهر نظرشان این است که شاید در همین شرکت کلی در معین هم، تأمل باشد:

«إنما الكلام في ملك الكلي في الصبرة مثلا كالصاع منها، وكملك مأة في الثلث بالوصية ونحو ذلك، بناء على عدم تنزيله على الإشاعة مما لا إشكال في صدق الشركة معه، ولا إشاعة، اللهم إلا أن يراد منها عدم التعيين، لا خصوص الثلث والربع ونحوهما».[4]

کلی در معین، مدّنظر است؛ مثل اینکه می‌گوید از این صد من، یک سوّمش از تو باشد. در صورتی که نازل‌منزله‌ی مشاع‌بودن نباشد، از مواردی است که اشکالی در صدق شرکت، در آن نیست و اشاعه نیست؛ مگر اینکه این‌گونه شود که توجیه صاحب جواهر است؛ مگر اینکه مرادش، عدم تعیین باشد. نظرشان این است که صدق شرکت بر کلی‌فی‌المعین است.

 

3.3.2- نظر مختار در مورد شرکت کلی در معین

عرض ما هم، همین است. مشاع، اعم است که بعینه مورد مشارکت باشد و یا بثلثه و بربعه باشد. برخی گفتند همین که معین می‌کند، منافات با اشاعه دارد. ولی عرض ما این است که کلی، کلیت دارد؛ در قسمتی، سلب اختیار می‌کند و در قسمت دیگر، خیر. در قسمتی می‌گوید، مشارکت نباشد و در قسمت دیگر می‌گوید، باشد. صدق مشارکت، در کلی‌فی‌المعین است. کسانی که اشکال کردند، ما قبول نداریم. شرکت تحقق می‌یابد؛ وقتی مال واحدی، مملوک برای دو شخص، یا بیشتر به نحو اشاعه باشد؛ طوری که هر یک در هر حصه‌ی مال، شریک باشند. در صاع از صبره، شاید این گونه نباشد. برخی گفتند شرکت یعنی هر قسمت را که نشان بگذارید، برای دو نفر، یا بیشتر باشد. ولی اگر مال کلی بود که نسبت از شخصی در آن بود، مشارکت نیست. ولی ما عرض می‌کنیم این تعین را اعم از تعین کلی و تعین جزئی می‌دانیم. نظر ما در حکمت این است که تمیز با تشخص، متفاوت است. تمیز، خصوصیت ذهنی و تشخص، خصوصیت خارجی است. اگر دو چیز در خارج غیر یکدیگر بودند، تشخص است و اگر در ذهن غیر یکدیگر بودند، تمیز است. در مشارکت، اعم است از اینکه مشارکت و اشاعه، در جنس فیزیکی باشد و یا به نحو کلی در معین باشد. کلی معین را هم، مصداق مشارکت می‌دانیم. اگر دو نفر شریک شدند و گفتند در این قسمت از جنس شریک باشید، اشکالی ندارد.

3.3.3- بهترین دلیل نظر مختار در مورد مشروعیت شرکت کلی در معین: صدق عرفی

بهترین دلیل ما، صدق عرفی است. به خاطر اینکه مشارکت عرفا صدق می‌کند. وقتی مشارکت عرفی صدق کرد، شرکت، حقیقت شرعیه ندارد. حقیقت عرفی، صدق می‌کند؛ البته بحث زکوات و اخماس، موردی باید بحث شود. برخی بزرگان به نحو اشاعه می‌دانند و مشارکت کلی و برخی به نحو بدلیت.

4- دخیل‌بودن عنوان (عنوان فردی، کلی، یا مردد بین اجزای مجموع) در نوع شرکت

عرض ما این است که کلی، مردد بین اجزای مجموع است؛ مجموع مال؛ بر خلاف عین موقوفه که برای عنوان است. برخی آقایان، خمس و زکات و عین موقوفه را یک مثال قرار دادند، برای یک قسم شرکت. باید بین این‌ها تفکیک شود. برخی اوقات حکم برای عنوان است و گاهی عنوان، کلی در معین است. گاهی عنوان فرد، مشخص است، نه عنوان کلی. برای همین، کلی به نحو اشاعه و کلی در معین و عین خارجی و زکوات و اخماس، یا اعیان موقوفه، در این‌ها کلی مردد بین اجزای مجموع مال است. هر قسمت را علامت گذاری کنید، ارباب آن در آن شریک هستند؛ مانند اینکه با رفیقش چاهی را آباد می‌کنند، یا فلان گندم را می‌خرند و به درصد، شریک می‌شوند.

5- اشکال بر سید یزدی رحمه‌الله در بحث اقسام شرکت

عبارت مرحوم سید را هم ببینید. تأملی داریم که در عبارت مرحوم سید - با کمال معذرت - به نظر ما بین اقسام مشارکت، خلط شده است. قبلا عبارت را خواندیم.

6- محدودنبودن شرکت به مصادیق زمان شارع

نتیجه اینکه شرکت اشاعی داریم. شرکت علی البدل داریم که ما شرکت می‌دانیم و شرکت به نحو کلی در معین. در مثال‌ها باید دقت کنیم. باید برسیم به اینکه خصوصیاتی که به شرکا برمی‌گردد، یا کیفیت اشتراک، یا متعلق شرکت، یا موضوع آن چیست؟ باید دید در زمان ما شرکت، مصادیق جدیدی دارد، یا خیر؟ چون ما قائل به توقف در عقود نیستیم. عقود، دارای مصادیق متوقفه و موضوعه‌ نزد شارع نیستند. شاید عرف امروز امری را مشارکت بداند، ولی شارع، چنین نظری نداشته باشد.

7- جواز محدودکردن شرکت به مواردی با شرط ضمن عقد

خاطرتان هست که گفتیم اگر به عقد، یا شرط ضمن عقدی، خصوصیات شرکت، محدود شود، منافاتی با مقتضای عقد شرکت ندارد. شرط ضمن عقد، شرکت را محدود کرده است، نه اینکه معدوم کرده باشد. بین محدودیت و معدومیت، فرق است. شرکت با خصوصیات و محدودیت‌هایی است. اگر روزی به هر دلیلی، ربح و زیان را محدود کردند، یا برداشتند، یا توسعه دادند، یا تضعیف کردند، ما جزو مصادیق شرکت می‌دانیم؛ چرا که در عرف می‌گویند فلانی با فلانی، شریک است. گاهی دو نفر کالای‌شان را در یک انبار گذاشتند، عرف می‌گوید این‌ها شریک هستند و عیبی ندارد که شارع برای همین هم، حکم داشته باشد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo