درس خارج فقه استاد هادی عباسی خراسانی
1400/10/12
بسم الله الرحمن الرحیم
محتويات
1- حدیث اخلاقی (مقام حضرت زهرا سلاماللهعلیها – اخلاص)1.1- 1،حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)، اسوهی امام زمان (علیهالسلام)
1.2- 1،سیر صعودی از انسان به خدا و سیر نزولی از خدا به انسان
1.3- 1،علت نامگذاری حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)
2- خلاصه جلسه گذشته
3- ادامه تقسیمات شرکت بر اساس عبارت عروه
4- عصارهی تقسیم شرکت و بررسی اقسام آن بر اساس نظر سید یزدی رحمهالله
5- تقسیم اول: تقسیم به لحاظ سنخ وجود شرکت (شرکت تکوینی و اعتباری)
6- تقسیم دوم: تقسیم به لحاظ تحقق مشارکت، نه به لحاظ چگونگی مشارکت (شرکت مزجی و غیرمزجی)
6.1- 6،اقسام مشارکت مزجی
6.1.1- اقسام مشارکت مزجی ظاهری
6.1.2- اقسام مشارکت مزجی واقعی
6.1.2.1- مشارکت مزجی واقعی به سبب غیر از عقد
6.1.2.2- تأمل بر مشارکت مزجی
6.1.2.3- مشارکت مزجی واقعی به سبب عقد
6.1.2.4- مشارکت مزجی واقعی به سبب عقد به تشریک و غیر تشریک
6.2- منظور از مشارکت در مباحث بانکی
6.3- صحت مشارکت اعتباری
7- تقسیم سوم: شرکت به لحاظ ماهیت شرکت
8- تقسیم چهارم: شرکت به لحاظ خصوصیات شرکت
9- ارزهای دیجیتال، یک مثال از شرکتهای اعتباری
10- صحت معامله با ارزهای دیجیتال
11- پشتیبانداشتن ارزهای دیجیتال
12- مزرعههای تولید ارزهای دیجیتال، با مشارکت است
موضوع: مسائل مستحدثه (بانکداری اسلامی)/عقود بانکداری اسلامی (شرکت) /تقسیمات شرکت
1- حدیث اخلاقی (مقام حضرت زهرا سلاماللهعلیها – اخلاص)
قالت فاطمه (سلاماللهعلیها): «من أصعد إلی الله خالص عبادته أهبط الله إلیه أفضل مصلحته».[1]
1.1- 1،حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)، اسوهی امام زمان (علیهالسلام)
این حدیث در بحار و در مجامع روایی مختلفی وجود دارد. در آستانه شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) هستیم. به فرمایشهای حضرت، متیمِّن میشویم؛ چرا که حضرت، الگوی همهی عالمیان است. اسوه هستی است؛ نه اینکه اسوهی قشر خاصی باشد. امام مهدی (علیهالسلام) فرمودند: «وَ فِي ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص لِي أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ».[2] روی اسوه حسنه، برنامهریزی کنید. باید سیره علمی و عملی حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)، به عنوان دستورالعملهای اجرایی همه عالمان دینی و همه فرهیختگان قرار گیرد. روش مناظره ایشان، حالات احتجاجی ایشان، کیفیت القای خطبههای ایشان، فصاحت و بلاغت و از همه مهمتر معرفت ایشان، قابل الگوگیری و درس و بحث است. در مجامع علمی باید بحث شود و دستورالعمل اجرایی از آن، استخراج شود.
1.2- 1،سیر صعودی از انسان به خدا و سیر نزولی از خدا به انسان
این روایت امروز باید مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. نخستین نکته در برداشت این حدیث، با توجه به مسائل سیر و سلوکی، این است که حضرت سیر انسان را سیر الیالله میدانند. سیر الیالله، طرفینی است. یعنی من الإنسان، إلیالله تبارک و تعالی و من الله إلی الإنسان است. میتوان گفت در این محفل فرهیختگان بحمدالله که بیان حرکت حبی دارند؛ یعنی حرکت انسان، حرکت بالحُبّ است. فاعلیت و قابلیت، بالحُبّ است. «هل الدین إلا الحُبّ».[3] «کنت کنزاً مخفیاً فأحببتُ أن أُعرَف».[4] جملهی حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها)، عجیب است. عنوان «أصعد» و «أهبط» به کار بردند. انسان باید عملش را بالا ببرد و محصولش را بالا ببرد و از آن سو سرمایه وجودیاش قرار دهد. تا صعودی نباشد، هبوطی نیست. مقدمهی هبوط، صعود است. ما هبوطی داریم که ذمّ است؛ یعنی اُفت از یک موقعیت و وضعیت. و هبوطی داریم که کمال است؛ هبوط بعد از صعود، کمال است؛ مانند کسی که دستی را بالا میبرد، عطیهای میگیرد و پایین میآورد. «يَا دَائِمَ اَلْفَضْلِ عَلَى اَلْبَرِيَّةِ»،[5] یعنی من منتظرم شما حرکت کنید. گویا حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) میخواهند بفرمایند از شما حرکت، از خدا برکت. اگر شما در مسیر سیر الیالله قرار گرفتید، اعمال شما برکت پیدا میکند. خود ایشان، مظهر این صعود و هبوط است.
1.3- 1،علت نامگذاری حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)
عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: «قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ سُمِّيَتِ الزَّهْرَاءُ (ع) زَهْرَاءَ فَقَالَ لِأَنَّهَا تَزْهَرُ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) فِي النَّهَارِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ بِالنُّورِ كَانَ يَزْهَرُ نُورُ وَجْهِهَا صَلَاةَ الْغَدَاةِ وَ النَّاسُ فِي فُرُشِهِمْ فَيَدْخُلُ بَيَاضُ ذَلِكَ النُّورِ إِلَى حُجُرَاتِهِمْ بِالْمَدِينَةِ فَتَبْيَضُّ حِيطَانُهُمْ فَيَعْجَبُونَ مِنْ ذَلِكَ فَيَأْتُونَ النَّبِيَّ (ص) فَيَسْأَلُونَهُ عَمَّا رَأَوْا فَيُرْسِلُهُمْ إِلَى مَنْزِلِ فَاطِمَةَ (ع) فَيَأْتُونَ مَنْزِلَهَا فَيَرَوْنَهَا قَاعِدَةً فِي مِحْرَابِهَا تُصَلِّي وَ النُّورُ يَسْطَعُ مِنْ مِحْرَابِهَا مِنْ وَجْهِهَا فَيَعْلَمُونَ أَنَّ الَّذِي رَأَوْهُ كَانَ مِنْ نُورِ فَاطِمَةَ فَإِذَا نَصَفَ النَّهَارُ وَ تَرَتَّبَتْ لِلصَّلَاةِ زَهَرَ وَجْهُهَا (ع) بِالصُّفْرَةِ فَتَدْخُلُ الصُّفْرَةُ حُجُرَاتِ النَّاسِ فَتَصْفَرُّ ثِيَابُهُمْ وَ أَلْوَانُهُمْ فَيَأْتُونَ النَّبِيَّ (ص) فَيَسْأَلُونَهُ عَمَّا رَأَوْا فَيُرْسِلُهُمْ إِلَى مَنْزِلِ فَاطِمَةَ (ع) فَيَرَوْنَهَا قَائِمَةً فِي مِحْرَابِهَا وَ قَدْ زَهَرَ نُورُ وَجْهِهَا (ع) فَإِذَا كَانَ آخِرُ النَّهَارِ وَ غَرَبَتِ الشَّمْسُ احْمَرَّ وَجْهُ فَاطِمَةَ (ع) فَأَشْرَقَ وَجْهُهَا بِالْحُمْرَةِ فَرَحاً وَ شُكْراً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَكَانَ يَدْخُلُ حُمْرَةُ وَجْهِهَا حُجُرَاتِ الْقَوْمِ وَ تَحْمَرُّ حِيطَانُهُمْ فَيَعْجَبُونَ مِنْ ذَلِكَ وَ يَأْتُونَ النَّبِيَّ ص وَ يَسْأَلُونَهُ عَنْ ذَلِكَ فَيُرْسِلُهُمْ إِلَى مَنْزِلِ فَاطِمَةَ فَيَرَوْنَهَا جَالِسَةً تُسَبِّحُ اللَّهَ وَ تُمَجِّدُهُ وَ نُورُ وَجْهِهَا يَزْهَرُ بِالْحُمْرَةِ فَيَعْلَمُونَ أَنَّ الَّذِي رَأَوْا كَانَ مِنْ نُورِ وَجْهِ فَاطِمَةَ (ع) فَلَمْ يَزَلْ ذَلِكَ النُّورُ فِي وَجْهِهَا حَتَّى وُلِدَ الْحُسَيْنُ (ع) فَهُوَ يَتَقَلَّبُ فِي وُجُوهِنَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فِي الْأَئِمَّةِ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ إِمَامٍ بَعْدَ إِمَامٍ».[6] روایت را ملاحظه کنید. ایشان را زهرا میگفتند چون سه بار ظهور نورانی دارند. فرمودند: هنگامی که حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) به نماز میایستادند، این مجلای ظهوری و نورانی را حضرت امیر المؤمنین (علیهالسلام)، به عنوان ولیالله مشاهده میفرمودند. وقتی حضرت، زهرا (سلاماللهعلیها) است، پیرو ایشان هم باید چنین باشد.
حضرت میخواهند حرکت دورانی و حرکت حبی را مطرح کنند. تمام هستی بر اساس محبت است. محبت که گناه نیست. وجود حضرت، بر اساس حب است. وجود اهل بیت (علیهمالسلام)، بر اساس محبت است. انشاءالله با محبت زندگی کنیم و با محبت حرکت کنیم و با محبت از این دنیا برویم. رزقنا الله إیانا و إیاکم.
2- خلاصه جلسه گذشته
در بحث بانکداری اسلامی، اولین قرارداد برای عقدهای بانکی که مورد تجزیه و تحلیل قرار دادیم، عقد مشارکت بود. عبارت مرحوم صاحب عروه را برای اقسام شرکت، گفتیم.
3- ادامه تقسیمات شرکت بر اساس عبارت عروه
«... وبحسب الكيفية إما بنحو الإشاعة، وإما بنحو الكلي في المعين. وقد تكون على وجه يكون كل من الشريكين أو الشركاء مستقلا في التصرف كما في شركة الفقراء في الزكاة، والسادة في الخمس، والموقوف عليهم في الأوقاف العامة، ونحوها».[7]
گاهی مشارکت طوری است که هر یک از شرکا مستقل در تصرف هستند. البته اینها تأملاتی دارد که باید بعدا بیان کنیم. بعد ایشان مثال میزنند؛ مانند: شرکت فقرا در زکات و سادات در خمس و مانند آن.
4- عصارهی تقسیم شرکت و بررسی اقسام آن بر اساس نظر سید یزدی رحمهالله
باید دید کدام قسم پذیرفته میشود و کدام خیر؟ و حدودش را مشخص کنیم.
دستهبندی را ما این طور تقدیم شما میکنیم. باید دید شرکت، اقسامش از چه جهاتی است؟
5- تقسیم اول: تقسیم به لحاظ سنخ وجود شرکت (شرکت تکوینی و اعتباری)
اولین جهت به لحاظ سنخ وجودش است. تقسیمی که مرحوم سید هم نقل کردند و بیان فرمودند، اینطور است:
شرکت، یا تکوینی است و یا اعتباری. یا مشارکت در تکوینیات است یا در اعتباریات.
مشارکت در حقوق، جزو اعتباریات است. البته شاید به جهتی هم به تکوینیات برگردد؛ چون لکل اعتبار فله تکوین.
ولی به لحاظ این مرحله، از جهت سنخ وجودی مشارکت، یا جزو امور تکوینی است و یا اعتباری.
6- تقسیم دوم: تقسیم به لحاظ تحقق مشارکت، نه به لحاظ چگونگی مشارکت (شرکت مزجی و غیرمزجی)
تقسیم دیگر به لحاظ چگونه حاصل شدن مشارکت است. این تقسیم به لحاظ تحقق مشارکت، یا مزجی است و یا غیر آن. مزجی جایی است که اصلا به نحوی مشارکت تحقق یافته که هیچ قابل جدایی نیست؛ مثلا شیر خوردنی را دو نفر شریک شدند. الآن در میان دامداران هست که به خاطر این که جمع شیر بشود و شیر زیادتری به کسی برسد، چند نفر شیر گاو یا گوسفند را با هم جمع میکنند – در زمان قدیم هم من یادم است که چند نفر که گوسفند داشتند، شیری که میدوشیدند، با با معیار خاصی با چوبی اندازه میگرفتند و با هم مخلوط میکردند و به همدیگر میدادند. هر روز نوبت یک کسی بود که تمام شیر گوسفندها را بردارد. کسانی که دام کمی داشتند، مثلا کسی که دو کیلو شیر داشت، بیست کیلو شیر به دست میآورد و همینطور به دیگری هم میدادند. این روش بین آنها مرسوم بود. الآن هم بین دامداران، مرسوم است. این مشارکت، مشارکت مزجی است.
مشارکت غیر مزجی: یعنی مشارکت، قابل تشخص و تعین است. مانند لوبیا و عدس که قابل تشخیص است. یا مشارکتی که اصلا مزجی ندارد؛ مثلا پولی یا طلایی با هم گذاشتند و مشارکت است، ولی الآن بدون اختلاط کار میکنند.
6.1- 6،اقسام مشارکت مزجی
مشارکت مزجی، ظاهری و واقعی بود.
6.1.1- اقسام مشارکت مزجی ظاهری
مزجی ظاهری، یا قهری است، یا اختیاری.
6.1.2- اقسام مشارکت مزجی واقعی
6.1.2.1- مشارکت مزجی واقعی به سبب غیر از عقد
واقعی، یا عقدی است و یا غیر عقدی. واقعی غیر عقدی آن بود که سببش غیر از عقد باشد. مثل ارث مشترک. اختیاری مانند حیازت و احیای به وجه اشتراک.
6.1.2.2- تأمل بر مشارکت مزجی
عرض ما این است که مزجیت همه از امور واقعیت است. به خاطر اینکه بعد از اینکه اینها تمییز و تمیز نداشتند، قطعا باید جزو امور خارجی باشند؛ مثلا شیر را با شیر دیگر مخلوط کردند، مزج در امور واقعی است. در امور اعتباری بحث است مزجیت صدق میکند، یا خیر. اگر گفتیم فرق است بین تمیز و تشخص و بگوییم تمیز، امر ذهنی است و تشخص، امر خارجی است، میتوان گفت مزجیت در تشخص است، نه در تمیز. چیزهایی که اختلاط و امتزاج دارند، ولی ذهن وسیع است و میتواند آنها را جدا کند. تمیز، اعم از واقعی و غیر واقعی است و تشخص در امور واقعی. هر تمیزی، تشخص نیست، ولی هر تشخصی، تمیز است.نسبتشان عموم و خصوص مطلق است؛ چون تمیز در امر ذهنی و تشخص خارجی است.
6.1.2.3- مشارکت مزجی واقعی به سبب عقد
6.1.2.4- مشارکت مزجی واقعی به سبب عقد به تشریک و غیر تشریک
در عبارت مرحوم سید هست که یا به تشریک است یا به غیر آن. چیزی که سببش عقد شرکت است. مشارکت جایی است که مشارکت واقعی، یا اعتباری است و سبب این مشارکت هم، عقد مشارکت است، نه ارث و نه هبه و صلح و بیع؛ یعنی عامل مشارکت هم، مشارکت باشد.
6.2- منظور از مشارکت در مباحث بانکی
منظور ما از عقد مشارکت در مباحث بانکی، این قسم اخیر، یعنی مشارکت مزجی واقعی به سبب عقد با تشریک دیگری است؛ یعنی دو نفر با هم شریک شدند.
6.3- صحت مشارکت اعتباری
انشاءالله بعدا میرسیم که شراکت فقط در امور واقعی است، یا شامل اعتباری میشود؟ ما عرضمان این است که اعتبار واقعیت دارد؛ گرچه حقیقت ندارد.
اگر شما گفتید للإعتبار واقعیة، نه حقیقت، قابل مشارکت است. پس مشارکت به لحاظ حصول مشارکت، به اقسامی تقسیم میشود. حالا اینکه مزجیت در امور واقعی است، یا در امور ظاهریه هم هست، یک مبنایی است که باید بحث کنیم. اگر شما به این نتیجه رسیدید که للإعتبار واقعیة، اعتبار واقعیت دارد، ولی حقیقت ندارد.آنچه در ذهنتان تصور کنید، دارای تمیز و تشخص است. مزجیت اگر این باشد که تمیز و تشخص نداشته باشد، مزجیت در امور واقعی میشود، نه در امور ظاهری و اعتباری.
7- تقسیم سوم: شرکت به لحاظ ماهیت شرکت
به لحاظ سنخ و ماهیت شرکت، نه به سبب شرکت.
ما به سنخ و ماهیت شرکت، کار داریم، نه به سبب شرکت. ماهیت شرکت چند نوع دارد:
نوع اول: مشاعیه، یا اشاعیه؛ یعنی افراد در همه چیز شرکت، شریکند.
نوع دوم: شرکت بدلی
نوع سوم: شرکت به کلی در معین (شرکت بدلی در عبارت سید نبود.)
8- تقسیم چهارم: شرکت به لحاظ خصوصیات شرکت
شرکت به لحاظ خصوصیات و تقسیم شرکت به لحاظ چیستی. قدیمیها تقسیم میکردند به: اموال و اعمال، یا شرکت ابدان و شرکت اَنان. به نظر ما شرکتهای اعتباری هم باید اضافه شود. حتی این قسم سوم در زمان ما به قدری رایج شده که حتی شاید شرکت اموال و شرکت اعمال، تابع اعتباریات باشد. به تعبیر عربها، شرکتهای مفاوضهای. مفاوضه، یعنی کسانی که دارای اعتبار هستند، این اعتبار را یک جا جمع کنند و همه شریک شوند.
9- ارزهای دیجیتال، یک مثال از شرکتهای اعتباری
مثلا گاهی یک نفر نمیتواند به لحاظ سرمایه این ارزهای دیجیتال را خرید و فروش کند. چند نفر خوردهمالک، جمع میشوند و با هم ارز دیجیتال را میخرند. این ارز کجا است، صاحبش کجاست، چه کسی قیمت کرده و چه کسی قیمت را بالا و پایین میبرد، معلوم نیست. فقط میگویند واقعیت اعتباری دارد و عقلا برای این واقعیت اعتباری، خرید و فروش میکنند. برخی هم از این واقعیت اعتباری، بهرهی فیزیکی (نه اعتباری) میبرند؛ یعنی مثلا چند ساعت دیگر یک پولی را به دست آوردند. این، مشارکت در امور مفاوضه است.
10- صحت معامله با ارزهای دیجیتال
حالا این معامله هم، دو مبنا دارد؛ برخی میگویند صحیح نیست؛ چون نمیداند چه میخرد و میفروشد. ولی عرض ما این است که اعتبار العقلاء باعتبار العقلاء. اگر عقلا برای چیزی اعتبار قائل شدند، آیا غرری است، یا نیست. صاحبان ارزهای دیجیتال میگویند: مطمئتنترین کیفهای پولی را ما داریم و دستبرد زده نمیشود؛ منتهی کسانی که ارزهای دیجیتال را خرید و فروش میکنند، باید حواسشان را جمع کنند. میشود بگوییم مثلا کلید این کیفها آن رمزهایی است که میدهند و منحصر به خودشان است - البته بحمدالله با کارهای دیجیتال آشنا هستید - اینکه قابل دستبرد هستند، یا خیر، باید بحث شود.
11- پشتیبانداشتن ارزهای دیجیتال
ما عرضمان این است که اگر قابل تشخیص و تشخص و اعتبار عقلایی باشد، معامله با اینها اشکال ندارد؛ گرچه باید غرری و ضرری نباشد. همین الآن میگویند آیا مؤسسین ارزهای دیجیتال، اشخاص حقیقی هستند، یا اشخاص بدلی هستند، آیا دولتها و ثروتها و مافیا پشت آن است، معلوم نیست. البته ما عرضمان این است که اینها بدون پشتیبانی نمیشود. قطعا عدهای هستند، ولی کارشان اقتضا می کند که رسانهای نشوند.
12- مزرعههای تولید ارزهای دیجیتال، با مشارکت است
ما در بحث بورس هم بحث کردیم که مزرعههای تولید اینها هم با مشارکت است. در زمان ما ارزهای دیجیتال، مصداق مشارکت است. تولید و توزیع و سود و ... به مشارکت است. اگر روزی شرکت را از اینها بگیریم، کار اینها کار لغو میشود.
تقسیم قبلی به لحاظ جهت شرکت و کیفیت اشتراک بود که اموال و اعمال و اعتباریات بود. تقسیم پنجم هم داریم که به لحاظ متعلق شرکت، تقسیم میشود. انشاءالله بیان میشود.