< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد هادی عباسی خراسانی

1400/10/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: مسائل مستحدثه (بانکداری اسلامی)/عقود بانکداری اسلامی (شرکت) /معنای لغوی و اصطلاحی شرکت

 

1- حدیث اخلاقی (خصوصیات اولیاءالله)

1.1- نگاه به باطن دنیا و اهتمام داشتن به آخرت به جای دنیا

در حدیث انس بن مالک بودیم که اصحاب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از ایشان سؤال کردند: «مَن أولیاء‌الله الذین لا خوف علیهم و لا هم یحزنون»؟ اولیای الهی که از گذشته ناراحت و نسبت به آینده نگران نیستند، چه کسانی هستند؟ پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: وقتی این‌ها به ظاهر دنیا نگاه می‌کنند، توجه این‌ها به باطن دنیا است؛ «فقال: الذين نظروا إلى باطن الدنيا حين نظر الناس إلى ظاهرها، فاهتموا بآجلها حين اهتم الناس بعاجلها».

1.2- بی اعتنایی و اعراض از دنیا

خصوصیت دیگری که اولیاءالله دارند و حضرت فرمودند، این است: «فأماتوا منها ما خشوا أن يميتهم، وتركوا منها ما علموا أن سيتركهم، فما عرض لهم منها عارض إلا رفضوه، ولا خادعهم من رفعتها خادع إلا وضعوه».

خصلت دیگری که حضرت بیان کردند، این است که این‌ها قبل از اینکه دنیا آنها را به مرگ فراخواند، آنها دنیا را به مرگ فرا می‌خوانند. مقابل عوامل مرگ می‌ایستند. آنچه این‌ها را از بین می‌برد، مقابلش ایستاده‌اند. دنیا را رها می‌کنند، قبل از اینکه دنیا آنها را رها کند. دنیا با هیچ کس سازگاری ندارد. این‌ها زمان‌شناس و دنیاشناس هستند. دشمن‌شناس هستند. دنیا را به عنوان متجر اولیای الهی می‌دانند، نه به عنوان چیزی که همیشه هست.

1.3- آباد نکردن دنیایی که بین آنها خراب شده است

«خلقت الدنيا عندهم فما يجدّدونها، وخربت بينهم فما يعمرونها».

دنیا را به چالش کشیدند. دنیا را کهنه کردند. چون دنیا را کهنه کردند، دوباره تجدیدش نمی‌کنند و آن را نو نمی‌کنند. هرچه به دنیا توجه کنید، جلوه‌گری‌اش بیشتر می‌شود. با خلوص، محضر شما عرض می‌کنم که مقداری از این زرق و برق دنیا مواظب باشید. هر که از دنیا بگذرد، خندان بُوَد. گذشتن از آن، سخت است. شخصی خواب مار خوش خط و خالی دید. گفت مواظب باش برای تو اتفاقی می‌افتد. سعی کنیم اسیر دنیا نشویم. دنیا مار خوش خط و خال است. دنیا خراب شده است؛ آبادش نمی‌کنند.

1.4- خراب کردن دنیا و استفاده از آن برای ساختن آخرت

«وماتت في صدورهم فما يحبونها، بل يهدمونها فیبنون بها آخرتهم»؛

آخرت را آباد می‌کنند، نه دنیا را.

به باطن دنیا نگاه می‌کنند. آینده‌نگر هستند. به زودگذر دنیا نگاه نمی‌کنند. تجدید و آبادش نمی‌کنند. اگر دنیا در دل رفت، روز به روز تجدید می‌شود. این دنیاپرست‌ها را ببینید؛ هر لحظه در حال تجدید دنیای خود هستند. دنیا لذت دارد و واقعا گول‌زننده است. باید فقط به خدا پناه برد. استفاده از نعمت‌های دنیا چیزی است و وابسته نشدن به آن، چیز دیگری است. نباید دلبسته به دنیا شد. باید به قدر لزوم استفاده کرد. دنیا دم دست است؛ تا از دم دست استفاده نکنی، به بعدی نمی‌توانی برسی. دنیا پیش‌نیاز است و مقدمه آخرت است؛ به این عنوان پسندیده است.

1.5- فروختن دنیا و خریدن آخرت

«ويبيعونها فيشترون بها ما يبقى لهم».

آینده‌ی موفق و باقی را می‌خرند.

1.6- عبرت گرفتن از اهل دنیا

«نظروا إلى أهلها صرعى قد حلت بهم المثلات، فما يرون أمانا دون ما يرجون، ولا خوفا دون ما يحذرون».[1]

دنیا را شکستند و دنیا نزد آنها زرق و برقی ندارد. عشق دنیا در دل‌های آنها مرده است. از دنیازده‌ها عبرت می‌گیرند. به فکر سرای آخرتند. ان‌شاءالله و رزقنا الله ایانا و ایاکم که ما هم این‌گونه باشیم.

2- خلاصه جلسات گذشته

یکی از عقودی که در ساختار بانک‌داری اسلامی مطرح کردیم و باید تحلیل کنیم، مشارکت است. باید مشارکت واقعی باشد.

3- عقد شرکت

3.1- بحث شرکت در کتب فقها

عبارت مرحوم سید یزدی (رضوان‌الله‌علیه) را در کتاب پُرفروع عروه عرض کنیم:

«فصل في أحكام الشركة وهي عبارة عن كون شئ واحد لاثنين أو أزيد ملكا أو حقا وهي: إما واقعية قهرية كما في المال أو الحق الموروث. وإما واقعية اختيارية من غير استناد إلى عقد كما إذا أحيا شخصان أرضا مواتا بالاشتراك، أو حفرا بئرا، أو اغترفا ماء، أو اقتلعا شجرا».[2]

شرکت اصطلاحی این است که چیزی برای دو نفر، یا بیشتر باشد. در ملک، یا حق، شریک باشند. یا واقعیِ قهری، یا واقعیِ اختیاری است. انواع شرکت را می‌گویند که فعلا بحثش را نداریم. چون بحث ما بر اساس تحریر حضرت امام و عروه مرحوم سید است، عبارت تحریر را هم می‌آوریم:

«كتاب الشركة وهي كون شئ واحد لاثنين أو أزيد».[3]

همان عبارت مرحوم سید و مرحوم سیدابوالحسن اصفهانی است.

3.2- معنای شرکت

3.2.1- معنای لغوی شرکت

«شرکت» از «شَرَکَ» است. اصل لغتش به معنای این است که چیزی تنها نباشد و بدیل داشته باشد. عرب به همراهی چیزی با چیز دیگر، «شرک» و «شرکت» می‌گوید.

مقاییس اللغه چنین می‌گوید: «(شَرَكَ) الشِّينُ وَالرَّاءُ وَالْكَافُ أَصْلَانِ، أَحَدُهُمَا يَدُلُّ عَلَى مُقَارَنَةٍ وَخِلَافِ انْفِرَادٍ، وَالْآخَرُ يَدُلُّ عَلَى امْتِدَادٍ وَاسْتِقَامَةٍ فَالْأَوَّلُ الشِّرْكَةُ، وَهُوَ أَنْ يَكُونَ الشَّيْءُ بَيْنَ اثْنَيْنِ لَا يَنْفَرِدُ بِهِ أَحَدُهُمَا ... وَأَمَّا الْأَصْلُ الْآخَرُ فَالشَّرَكُ: لَقَمُ الطَّرِيقِ، وَهُوَ شِرَاكُهُ أَيْضًا. وَشِرَاكُ النَّعْلِ مُشَبَّهٌ بِهَذَا. وَمِنْهُ شَرَكُ الصَّائِدِ، سُمِّيَ بِذَلِكَ لِامْتِدَادِهِ».[4]

یک معنای آن این است که چیزی همراهی دارد و تنها نیست و دوم اینکه ادامه و استقامت و تداوم دارد.

دو چیز همراه هم باشند و در این همراهی، تداوم و استمرار داشته باشند.

«لَقَمُ الطریق» در فارسی، یعنی دهانه راه. طریق را طریق می‌گویند؛ چون پای انسان، روی راه کوبیده می‌شود.[5] و به آن صراط می‌گویند؛ چون که راه، بلعیده می‌شود.[6]

معنای دوم، قطعا مراد ما نیست. همان معنای همراهی و هم‌گامی، مراد است؛ اینکه شیئی را همراه هم داشته باشد.

عبارت مرحوم صاحب جواهر:

«ماهیة الشرکة لغة علی ما قیل الإختلاط و الإمتزاج شیوعا أو مجاورة».[7]

در مفردات راغب می‌فرماید:

«الشرکة و المشارکة خلط الملکین و قیل: هو أن یوجد شیء لاثنین فصاعدا عینا کان أو معنی»؛[8] می‌تواند عین باشد، یا معنی، یعنی حق.

3.2.2- معنای شرکت در اصطلاح فقها

از اصطلاحاتی که فقها شاید اختلافی داشته باشند ،ماده و تعریف شرکت است.

3.2.2.1- نظر صاحب شرائع (رحمه‌الله)

در شرایع که معروف به قرآن فقه است، در کتاب الشرکة، عبارت این است:

«الشرکة اجتماع حقوق الملّاک فی الشیء الواحد علی سبیل الشیاع».[9]

شرکت، اجتماع حقوق مالکان در یک چیز است، به صورت مشاع و مشترک. اگر جداجدا باشد، شرکت نیست. اگر ملک مشاع باشد، شرکت است.

3.2.2.2- نظر صاحب جواهر (رحمه‌الله)

مرحوم صاحب جواهر در شرح شرایع - یعنی جواهر – فرمودند: این ماهیت شرعی شرکت است. مالکان در یک چیز به نحو مشاع، شریک هستند؛

«شیوعا أو مجاورة».[10]

چیزی به عنوان مشاع، یا همسایه، یا همراه باشد. در لغت هر گونه همراهی چیزی با چیزی را شرکت گویند. شرکت لغوی، عام است. در شرع، اجتماعِ حقوق، ملاک است؛ یعنی شیوع در جمیع اجزای مال باشد؛ یا مثلا به دقت و امتزاج حقیقی باشد؛ مانند دو روغن، یا امتزاج عرفی باشد و نه دقیق، مانند: اختلاط برخی حبوبات، با دیگر حبوبات؛ مانند لوبیا و عدس، و یا گندم و جو.

این مطلب، [یعنی تعریف شرکت و اقسام شرکت]، عبارت جواهر، ج26، ص284 به بعد است.

3.3- سنخیت داشتن بین معنای لغوی و شرعی شرکت و حقیقت شرعیه نبودن شرکت

آیا شرکت در اصطلاح آقایان فقها و معنای اصطلاحی آن، همان معنای لغوی شرکت است، یا خیر؟ بین معنای اصطلاحی و لغوی اشیاء، همیشه یک سنخیت است. معنی اصطلاحی، همان لغوی باشد، یا خیر؟ در موارد باید بسنجیم. بین معنای شرعی و لغوی، سنخیت است. ولی بحث است که تمام سنخیت است، یا جزء سنخیت، یا فقط، نوعی تناسب است.

3.3.1- نظر صاحب جواهر (رحمه‌الله)

مرحوم صاحب جواهر نظرشان این است که بین معنای لغوی و شرعی، تفاوت نیست. برخی شرکت در لغت را همان معنای اصطلاحی می‌دانند.

3.3.2- نظر صاحب حدائق (رحمه‌الله)

حدائق، ج21، ص148:

«متبادر لغوی و عرفی از شرکت، همین تعریف است».[11]

در واقع ما چیزی به نام حقیقت شرعیه برای شرکت نداریم. کسانی که قائل به تقابل معنای لغوی با معنای شرعی شرکت هستند، می‌گویند: شرکت، حقیقت شرعیه است.

3.3.3- نظر استاد

به نظر ما بیشترین عناوین اسلامی، تمثیلی است. تا دلیل نداشته باشیم، حقیقت شرعیه نداریم.

 

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo