< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد هادی عباسی خراسانی

1400/08/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

1- حدیث اخلاقی (بلندهمّتی)

یکی از کتاب‌هایی که باید در دسترس و دم دستی هر فاضل و نویسنده و دانشمند و فقیهی بلکه هر مسلمان و مؤمنی باشد، کتاب شریف نهج‌البلاغه است که خطبه‌ها، نامه‌ها و به ویژه کلمات قصار حضرت در این کتاب شریف گردآوری شده است. مرحوم آمدی هم کتاب غررالحکم و دررالکلم را در مورد سخنان آن حضرت نوشتند و این هم کتاب خوبی است. امروز مهمان حضرت امیر المؤمنین (علیه‌السلام)، با فرمایش زیبای ایشان هستیم که می‌طلبد که آکادمی‌های علمی و حوزه و دانشگاه و مجامع علمی و مجامعی که کاربرد اعمال مردم دست آنها است، برای آن برنامه‌ریزی کنند.

حضرت می‌فرمایند: «قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ».[1]

چقدر حدیث زیبایی است. یعنی ارزش انسان، به ارزش همت اوست. یکی از کلماتی است که واقعا باید برای آن برنامه‌ریزی کرد. در کلام دیگری حضرت امیر (علیه‌السلام) فرمودند: «الشَّرَفُ بِالهِمَمِ العالِیَة».[2] اگر می‌خواهید تعالی یابید، به همت بلند شما است.

همت بلند دار که مردان روزگاراز همت بلند به جایی رسیده‌اند[3]

بلکه به جاهایی رسیده‌اند. دفترچه‌ای برای همت بلند داشته باشیم. اراده‌ای می‌طلبد که اگر تحقق یابد، به انسان ارزش خاصی می‌دهد. ارزش انسان، به ارزش همت اوست.

1.1- بلند همتی ربیعه

مستحضرید که انس، یا ربیعه، 7-8 سال محضر نبی معظم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بودند. بعد از این زمان، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به او فرمودند: «می‌خواهیم در مقابل این خدمت شما، ما هم به شما خدمتی کنیم؛ هر درخواستی داری بگو». او یک شبانه‌روز مهلت گرفت که فکر کند. بعد از آن به محضر حضرت مشرف شد و گفت: «به این نتیجه رسیدم که در بهشت با شما باشم؛ چون مردم در دنیا، ربیعه و انس را همراه رسول گرامی (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌دانند، در قیامت هم می‌خواهم این افتخار را داشته باشم». حضرت سؤال کردند: «چه کسی این درخواست را به تو القاء کرد»؟ گفت: «کسی به من جواب نداد، ولی خودم با فکر و استمداد از شما به این نتیجه رسیدم و دیدم که ارزش من به شما است. ارزش‌گذاری من به این همراهی است. دیدم نه فرزند، نه مال، نه دنیا و نه ثروت، هیچ کدام با این همراهی مقابله نمی‌کند». پرورش یافته مکتب رسول مکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، این گونه است. آفرین! ربیعه یا انس می‌گوید وقتی این را گفتم، حضرت سرشان را پایین انداختند و ایشان هم فکر کردند. جواب با فکر را بالبداهة جواب ندادند. مقداری تفکر فرمودند. سرشان را بالا کردند و فرمودند: «خواسته شما را اجابت می‌کنیم، ولی مرا با سجده طولانی، یا زیاد، یاری کن».[4] دو نسخه دارد: السجدة الطویلة، یا السجدة الکثیرة». در تفسیر گفتیم بازخواست، اشکال دارد، ولی درخواست اشکال ندارد. ﴿فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ﴾.

همت اگر سلسله جنبان شودمور تواند که سلیمان شود[5]

برای این حدیث برنامه‌ریزی کنید. حضرت، فرمایش دیگری هم فرمودند: «ربیعه، همین نزدیکی فتنه‌ای در پیش است. اگر می‌خواهی در امان باشی، ملازم امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) باش». مسیر را مشخص کردند. با ولیّ باش. همت عالی در ولایت‌مداری است. آن چیزی که ما را به ولایت‌مداری می‌رساند، سجده است. عبادت، ولایت می‌آورد و ولایت، عبادت می‌آورد. اگر انسان از عبودیت فاصله بگیرد، از ولایت فاصله گرفته است. هر دو با هم، معنی همت است. همت عالیه در همراهی با ولیّ است و همراهی ولیّ با برنامه‌ریزی برای نفس است. نفس اماره را باید مهار کرد، تا ان‌شاء‌الله به همت‌های عالیه برسیم. تا به قله کمال و رفیع الدرجات برسیم. یا رفیع الدرجات. ظاهرا انس شرط همراهی با ولایت را عمل نکرد، ولی ربیعه، عمل کرد.

2- خلاصه جلسه گذشته

در بحث نظام بانکداری و بانکداری اسلامی به این نتیجه رسیدیم که بانکداری اسلامی ضرورت دارد. بانکداری باید با تدبیر باشد. ربوی نباشد، گرچه سودآور است. غرری نباید باشد.

3- موانع بانکداری اسلامی

در بحث امروز به موانع بانکداری اسلامی اشاره می‌کنیم. عرض ما این است، طرح‌نامه یا سیستم بانکداری اسلامی را با همین روش، می‌توان تدوین کرد. نظام بانکداری و اقتصاد اسلامی باید در مسیر تعالی حق حرکت کند. اهداف بانکداری اسلامی، اهداف عالی و هوشمندانه‌ای است که بالاترین اقتصادهای جهانی را می‌تواند تأمین کند. نظام اقتصاد اسلامی، نظامی نیست که مدون و مورد تدوین بشر باشد. قانون‌گذارش، خداوند است. مستخرج و مستنبط آن، انسان است. جاعل، خداوند است. تفاوت بین بانکداری جهانی معمول، با نظام اقتصاد و بانکداری اسلامی این است که نظام اسلامی، قانونش الهی است و از همین رو دائمی است.

3.1- مانع اول: عدم استخراج نظر شارع در بانکداری اسلامی

با کمال تأسف نخستین چالش را برای نظام بانکداری اسلامی، عدم استخراج نظر شارع می‌دانیم. این، وظیفه مستنبطین احکام شرعی را سنگین می‌کند. افرادی که توانمندی دارند، وارد این عرصه نشده‌اند. این، واجب کفایی است. شاید برای کسانی که اهل اقتصاد هستند و مسائل شرعی را می‌دانند، واجب عینی باشد.

اولین مطلبی که باید به آن پراخته شود، این است که بانکداری اسلامی، تعریف شده، قوانینش استخراج شود و عملیاتی شود. بانکداری اسلامی، نه اسلامیِ شیعی. شیعه هم یکی از نظریات برازنده را دارد که باید عرضه شود. سیستم بانکی باید خودش را با مذاهب اسلامی هماهنگ کند. ما سعی داریم بر اساس همه مذاهب، نظریات را مطرح کنیم. اولین مانع در بانکداری اسلامی به نظر حقیر، این است که الگوی واحد جهانی نداریم. یک الگوی اقتصاد واحد نداریم. این را باید داشته باشیم. صاحب‌نظران اقتصاد اسلامی باید بنشینند، قوانین را مدون و عرضه کنند. نظام بانکداری اسلامی را بر اساس قواعد و قوانین اسلامی و عقود اسلامی هماهنگ، پیش ببرند. در بحث بورس که داشتیم، گفتیم خداوند اگر فرموده ﴿وَأَحَلَّ اللّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا﴾، در مقابل ربایی که حرام است، 18 معامله [همراه با سود] را حلال کرده است. اقتصاد اسلامی و نظام بانکداری اسلامی، بن‌بست ندارد و بی‌سود هم نیست. بهترین بهره را دارد. بهره، اعم از ربا و غیر آن است. سود دارد.

3.2- مانع دوم: کمبودهای نظری و عملی بانکداری اسلامی در مواجهه با تجارت جهانی

بانکداری اسلامی، ابهامات زیادی دارد. این ابهامات را باید رفع کنیم. کشورهای اسلامی این بحث را مدت‌ها است مطرح کردند، ولی هنوز به وضع مطلوب نرسیده‌اند. وضع موجود، خیلی با وضع مطلوب، فاصله دارد. هنوز نقطه‌ضعف‌هایی در کاربرد است. به لحاظ قانون، مشکلی نیست. ما پیشنهاد می‌کنیم مدیران اجرایی، چه در کشور جمهوری اسلامی و چه در کشورهای دیگر که مدعی حاکمیت اسلامی هستند، جمع قانون‌گذار بانکداری اسلامی، یا حافظ منافع بانکداری اسلامی، جمعی بدون گرایش‌های سیاسی، بلکه با تخصص فقهی، بانک‌داری اسلامی را در سطح جهان با این شورای فقاهتی انجام دهند. عملیاتی شدن قوانین اسلامی را مدیریت کنند. بانکداری اسلامی، نیازمند قوانین و نظارت دقیق بسیار با تجارت جهانی است. بانکداری اسلامی، سهم زیادی در تجارت جهانی دارد. با کمال تأسف گاهی کمبودهای نظری، یا کاستی‌های عملیاتی در نظام بانکداری اسلامی باعث شده ما از تجارت جهانی عقب بیفتیم.

به لحاظ تاریخی، تجارت جهانی در اختیار رسول مکرم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و همسر مکرمه‌شان بوده است. در حوزه فعالیت‌های اقتصادی تا جایی اختلافات‌مان شدید شد که برخی می‌گویند اسلام، نظام اقتصادی ندارد. ولی اگر کسی اندک اطلاعاتی از اقتصاد جهانی و اسلامی داشته باشد، می‌فهمد که قوانین اقتصادی‌ اسلام، پیوستگی خاصی دارد. با زکوات و دیگر عبادات هم ارتباط دارد. اسلام می گوید: برخی مسائل اقتصادی، باید قربة الی الله انجام شود. این بهترین دلیل است. نهادهای ناظر بر اقتصاد اسلامی، باید تأسیس و تقویت شود. در حوزه باید تأسیس شود. به همه مدیران پیشنهاد می‌کنیم - چه حوزه قم و چه نجف - شناسایی کنند که چه کسانی مباحث اقتصادی دارند. تبادل نظر کنند که وحدت‌آفرین باشد.

هفته وحدت که می‌رسد، مراد این نیست که ما نزد آنها برویم و آنها نزد ما بیایند و پلو بخوریم، یا اینکه ما پشت سر آنها نماز بخوانیم و آنها بخوانند، یا نخوانند؛ بلکه باید افکارمان را باید تبادل کنیم. فقهای مذاهب خمسه و فقهای دیگر باید مباحث اقتصادی‌شان را تبادل کنند. شیخ حوزه علمیه الأزهر مصر مریدان خود را در مباحث اقتصادی، به فقه امام صادق (علیه‌السلام)، حواله داده است؛ یعنی باید تبادل کرد. مذهب جعفری، مذهبی به‌روز است.

3.3- مانع سوم: ناهماهنگی بین مذاهب اسلامی و بین علمای شیعه در بانکداری اسلامی

مانع دیگر، ناهماهنگی سردمداران اقتصاد اسلامی است؛ به خصوص در خود مذهب شیعه. نظریه‌پردازان باید با هم تبادل نظر کنند. تفاوت‌های عمیقی بین بانکداری اسلامی و غیر آن است. ماهیت بانکداری اسلامی با بانکداری غیراسلامی، متفاوت است؛ نه اینکه آنها را ترمیم کنیم. بانکداری اسلامی، مسأله‌ای مستحدَث است و باید تأسیس کنیم. جعل اولی نیاز دارد. قوانین اولی را باید به عنوان الگوی اقتصاد جهانی عرضه کنیم. کم پرداختن ما باعث شده که نسبت به اقتصاد جهانی، گاهی تنها تأییدی و ردی شویم. کسی که می‌خواهد در بانکداری اسلامی صاحب نظر باشد، باید به عقود اسلامی مسلط باشد.

گاهی اگر ساختار اداری را از دیگران بگیریم، نقص نیست. «وانظر إلی ما قال و لا تنظر إلی مَن قال».[6] این فرمایش امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است. شاید نظام اسلامی در اقتصاد، گاهی با شرق یا غرب، یکی باشد؛ نه اینکه از آنها کپی کنیم، بلکه بنگریم و استفاده کنیم. مسئولیت اقتصاد اسلامی، سنگین می‌شود. وزرای اقتصادی ما، یا کسانی که مسئول پرداختن به آن هستند، فقط ایران و تهران و برخی شهرها را می‌نگرند. باید برون‌نگر باشد؛ بله، به لحاظ اعتماد، باید درون‌گرا باشند، ولی در برنامه‌ریزی، باید برون‌گرا و جهانی باشند.


[3] سعدی.
[5] وحشی بافقی، خلدبرین.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo