< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد هادی عباسی خراسانی

1400/07/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: مسائل مستحدثه (بانکداری اسلامی)/مباحث مقدماتی بانکداری اسلامی /امضایی بودن اصل بانکداری توسط شارع

 

1- حدیث اخلاقی (تعظیم استاد – بیانات به مناسبت رحلت علامه حسن‌زاده (ره))

اولین جلسه شروع درس بعد از تعطیلات ماه صفر است. حدیث امروز از رسول مکرم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است. این حدیث، در ینابیع الحکمة، ج4، ص237 و مجامع روایی دیگر است. حضرت فرمودند:

«إن الله تعالی وضع أربعا فی أربع: برکة العلم فی تعظیم الاستاذ و بقاء الایمان فی تعظیم الاستاذ و لذة العیش فی بر الوالدین و النجاة من النار فی ترک ایذاء الخلق».

این حدیث، از احادیثی است که می‌طلبد انسان برای آن برنامه‌ریزی کند.

خدا 4 چیز را در 4 چیز قرار داده است: برکت علم را در تعظیم استاد قرار داده است.

2- ویژگیهای علامه حسن‌زاده رحمه‌الله

2.1- رعایت احکام شرعی و نداشتن ترک اولی در زندگی

در این ایام که گذشت، رحلت حضرت علامه حسن‌زاده آملی (قدس‌الله‌نفسه‌الزکیة) را داشتیم. ان‌شاءالله برنامه‌ای باشد، برای کسانی که علّامه و عَمّاله باشند؛ یعنی اهل علم و عمل باشند. در چهار دهه‌ای که محضر ایشان بودیم و دو و نیم دهه که مباشرتاً خدمت ایشان بودیم، ترک اولی از ایشان ندیدیم. اعمال ایشان، یا مستحب بود، یا واجب. احکام در اصطلاح فقه، 5 تا است: حرمت و وجوب و کراهت و استحباب و اباحه. ولی در سیر و سلوک، یا وجوب است، یا استحباب. اگر کسی می خواهد به سیر و سلوک حقیقی برسد، این مطلب در زندگی ایشان، مشهود است.

2.2- عالم ربانی

مقام معظم رهبری فرمودند: عالم ربانی و سالک توحیدی، کسی است که علم را برای خودش و برای فخر و مجادله و مُجامَله و حتی برای علم هم نمی‌خواهد؛ برای خدا می‌خواهد.

انسان‌ها بر اساس روایت امام علی (علیه‌السلام) بر سه قسم هستند: «عالم ربانی، یا متعلم در سبیل نجات و یا همج رعاع»؛[1] همج رعاع، یعنی هر کجا دلش بخواهد، می‌رود و می‌آید.

ایشان عالم ربانی بود که علم را برای خدا می‌خواست. هر وقت برای یادگیری علم به محضر ایشان مشرف می‌شدیم، یا در حال نوشتن بودند، یا قلم را پشت گوش می‌گذاشتند، تا استراحت کنند.

2.3- پرکاری و خستگی‌ناپذیری و مورد حمایت سایر علمای ربانی

وصف قرآنی ایشان این بود که ﴿کانَ أُمَّةً﴾؛[2] تک نفری، به اندازه چند نفر کار می‌کرد. خدا درجات استاد دیگرمان آیت‌الله‌العظمی بهاءالدینی رحمه‌الله را متعالی کند. صحبت علامه حسن‌زاده آملی شد، فرمودند: «ایشان امید قم است. ما داشتیم از حوزه ناامید می‌شدیم، ولی آقای حسن‌زاده را که دیدیم، امیدوار شدیم».

آقا سید مصطفی خوانساری فرمودند: «عرفان و فلسفه جناب علامه حسن‌زاده مورد قبول ما است. شب و روزش با آیت الله بروجردی می‌گذشت. ایشان شخص متعبد و ناسک و سالکی است».

2.4- تواضع در برابر استاد

انسانی توانمند بود. چقدر متعبد بود! بنده توفیق داشتم تا آخرین لحظات که ایشان را در مضجع نورانی‌شان گذاشتیم، خدمت‌شان بودم. ایشان خیلی عجیب، اساتیدشان را اکرام می‌کردند. اینکه برکت علم در تعظیم استاد است، علامه فرمودند: «گاهی خم می‌شدم کف پای علامه شعرانی و آقا میرزا مهدی الهی قمشه‌ای را می‌بوسیدم. ایشان وقتی می‌خواستند نظر علمی را رد کنند، از صاحب این نظریه عذرخواهی می‌کردند. ایشان می‌فرمودند: «اول، فهمیدن هنر دیگران لازم است و بعد نقد کنیم».

2.5- التزام به اربعینیات

در زمان حیات‌شان چقدر به ما مهربان بودند! در شب دفن ایشان که در [زادگاه ایشان، یعنی روستای] ایرا [از توابع شهرستان آمل] بودیم، در اتاق ایشان تعلیم و تعلم را فراموش نکردند. از کتاب دعای ایشان، توشه سیر و سلوکی گرفتیم. بارها گفتم: «اگر کسی می‌خواهد علامه حسن زاده را بشناسد، به آثارشان نگاه کند». بیش از 80 سال ناسکانه و عارفانه و عابدانه کار کردند و سیر و سلوک داشتند. 40 سال را که ما در محضرشان بودیم، اربعین پشت سر اربعین داشتند؛ یعنی اربعینی تمام می‌شد، اربعین دیگری را شروع می‌کرد. شناسنامه معرفتی ایشان، اربعین بود. در تشییع و بزرگداشت ایشان و در سرچشمه تهران عرض کردم در اربعین رفتند و در اربعین مدفون شدند. تشییع در اربعین ایران و دفن در اربعین عراق. علتش هم جز این، چیزی نیست.

2.6- عشق به امام حسین و اهل بیت (علیهم‌السلام)

[خودشان در الهی‌نامه] گفتند: «الهی حسن را حسین کن و حسین را حسن کن و حسن را در عشق حسین بمیران». ایشان عارفی بودند که اهل عشق به امام حسین (علیه‌السلام) داشتند. رساله‌ای در سیر و سلوک ایشان نوشته‌ام و ان‌شاء‌الله در حال تکمیل است.

2.7- پیش‌بینی زمان رحلت و آمادگی برای آن

هنگام دفن آن شب که در اتاق استراحت ایشان بودیم، استحباب‌های دفن را نگاه می‌کردم که آیا فرموده‌ای دارند؟ دیدم ایشان مفاتیح، قسمت تلقین را علامت‌گذاری کردند. علاوه بر آن با مدادشان علامت هم گذاشته بودند. تکبیر اول، تا آخر نماز میت. این را جزو پیش‌بینی‌های ایشان می‌دانم. اینکه عالمی پیش‌بینی کند، بزرگ است؛ ولی مهم‌تر از آن تغییر در علم است. بالاترین کرامت ایشان، نظریات علمی و عملی و سیر و سلوکی ایشان است. کرامت ایشان این بود که کتابخانه و دائرةالمعارف علمی و عملی بود.

2.8- ارتباط با ادعیه

به تناوب، برخی دستورالعمل‌های ایشان را ان‌شاءالله عرض می‌کنم. یکی از جاهایی که در کتاب مفاتیح‌الجنان علامت‌گذاری کرده بودند و زیاد می‌خواندند، دعای عشرات بود. اگر می‌توانید، هر روز، بلکه اگر می‌توانید، صبح و عصر و اگر نمی‌توانید، حد اقل هفته‌ای یک بار بخوانید و در فقره‌های آن تأمل کنید که تأمل‌کردنی است. رساله کوچک برای سیر و سلوک، دعای عشرات است. به خصوص فقره‌های آخر که حدود 18 مورد است که تکرار می‌شود. معنای حیات و زندگی و حشر با عوالم اخروی را احساس می‌کنید.

«سعی نا برده در این راه به جایی نرسیدمزد اگر می‌طلبی طاعت استاد ببر».[3]

معلم اول، خدا معلم ثانی، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و معلم ثالث، جبرائیل (علیه‌السلام) است. و بعد هم معلمانی که واسطه‌ی ما در علوم هستند.

2.9- خاطره‌ای از پدر

با مرحوم حجت‌الاسلام‌والمسلمین، شیخ عبدالله عباسی، خدمت علامه رسیدیم. علامه فرمودند: «پدر شما خیلی انسان سلیم النفسی است». الحمد لله. من در محضر حضرت استاد، غیر دو زانو نمی‌نشستم؛ ولو 4-5 ساعت درس‌ها طول می‌کشید! ساعت نداشتیم. هر درسی لازم بود، می‌خواندند. حضرت والد فرمودند: «آفرین». و مرا تشویق کردند. بعد فرمودند: «عجب ادب با استاد را رعایت کردی»! بعد جمله‌ای فرمودند شنیدنی و گفتنی است؛ ایشان فرمودند: «آقا شیخ هادی، اگر شما احترام خدا و احترام اولیای الهی و ائمه (علیهم‌السلام) را همین طور که احترام استاد را داری، داشته باشی، من خیالم راحت است و عاقبت به خیر می‌شوی». به ایشان قول دادم که چندین برابر احترام استاد، احترام آنها را داشته باشم.

2.10- احاطه ایشان به دوستان و دستگیری از آنها، حتی بعد از رحلت

اگر می‌خواهید علم‌تان برکت یابد، این را رعایت کنید. استاد، واسطه فیض است. من شهادت می‌دهم در همین چند روز که ایشان به رحمت الهی رفتند، نوشته‌ای یا سوره‌ای که به ایشان هدیه می‌کنم، خودشان را بدهکار نمی‌گذارند؛ یعنی یا به خواب، یا تمثل دیگر می‌آیند و مطالب را بیان می‌کنند. و الحمدلله بده‌بستان‌های‌شان ادامه دارد! ببینید آقا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) چگونه‌اند. اهل بیت (علیهم‌السلام) هم خود را بدهکار نمی‌کنند.

ان‌شاءالله خدا توفیق دهد آن گونه باشیم که اهل بیت (علیهم‌السلام) می‌خواهند. ان‌شاءالله مورد عنایت علمای بالله باشیم و روش زندگی‌مان آن‌گونه باشد.

 

3- خلاصه جلسه گذشته

گفتیم بانک‌داری برای زندگی‌های امروز، ضرورت است. چطور قبلا معاملات بسیط در زندگی روزانه مردم بود؛ الآن به عملیات گسترده بانکی تبدیل شده است؛ ولی باید دید این معاملات و بدهکاری‌های و بستان‌کاری‌ها در شقوق مختلف، چقدر اسلامی است و چقدر نیست؟ قطعا عرض ما این است که بانک‌داری اسلامی هم ضرورت دارد. بانک‌داری اسلامی، یعنی بانکی که در آن سودآوری باشد، ولی بهره ربوی نباشد. بهره، یعنی نفع و سودآوری. در سرمایه‌گذاری‌ها می‌توانیم کاری کنیم که هم مشروع باشد و هم ربوی نباشد. واقعا باید این قسمت را مدیریت کنیم.

4- ماهیت مسائل مستحدثه

مسائل مستحدثه را این نمی‌دانیم که به عناوین گذشته تطبیق کنیم؛ بله، گاهی نیاز به تطبیق است، ولی مسائل مستحدثه، مسائل جدیدی است که به وجود آمده است که هیچ سابقه تاریخی ندارد. باید دید آیا شرعی است یا خیر؟ اگر خلاف شرع نباشد، شرعی است. همین که منع نداشته باشیم، در سیره حجیتش ثابت می‌شود. اساس آن در روایات ما است. باید به روش‌های جدید، بیان شود. گاهی اسمش را فقه معاصر می‌گذارند. اگر فقه معاصر به معنای این باشد که موضوعی نبوده و الان مطرح شده، درست است، ولی به نظر ما فقه، همیشه معاصر است. فقه قدیمی نداریم. فقه سنتی و فقه معاصر به این معنا درست نیست. «علینا القاء الاصول و علیکم التفریع»،[4] در همه زمان‌ها است.

5- ممضی بودن شارع در اکثر معاملات

اینکه مطلبی را دیگران تأسیس کردند، منافات ندارد که در شرع نباشد. چون اگر مبنای ما این شد که شارع باید مؤسس باشد، تاسیسات غیر شارع را نباید بپذیریم. ولی مبنای ما این نیست. مبنای ما این است که شارع، هم مؤسس است، هم ممضی. ممضی بودن شارع از موسس بودن او بیشتر است؛ به خصوص در معاملات. در عبادات، بیشتر شارع مؤسس است. دیگران ممکن است اداره و جمع و معامله‌ای، یا عهدی را به وجود بیاورند و شارع، نظر اثبات یا نفی بدهد.

6- تأسیسی نبودن بانک در اسلام و امضای شارع نسبت به کلیات آن

بانک هم همین است؛ گرچه مؤسس آن، غربی‌ها بودند، ولی در شرق رشد کرد و فراگیر شده است. تأسیس آن به وسیله دیگران بود، ولی می‌توان گفت شرعی است؛ چرا که همین که شارع نفی نکند، کافی است؛ علاوه بر اینکه شارع نمونه‌هایی از جعل هم داشته است. شارع، هم ممضی است و هم مؤسس. مؤسس به اصل بنا است، نه به فروع بنا. فروع، برای زمان است و تغییر و تحول دارد. کشورهای اسلامی بعدا به این نتیجه رسید که باید بانک‌ اسلامی داشت. در خیلی از کشورهای اسلامی، بانک‌های بدون ربا در حال کار هستند. بعد از 40 سال از انقلاب، باید طرح بانک‌داری اسلامی داشت. حوزه و دانشگاه و اقتصاددان‌ها باید تعامل کنند و عقود را به روز کنند. به روز شدن، منافات با پویا شدن و سنتی بودن فقه ندارد. حضرت امام معتقدند فقه باید جواهری و سنتی، ولی پویا باشد؛ یعنی معاملات، محصور به معاملات گذشته نیست. حصر، استقرایی است و شاید قابل زیاده و نقصان باشد.

 


[3] غزلیات حافظ، غزل250.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo