< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد هادی عباسی‌خراسانی

1402/07/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: كتاب الصلاة/صلاة المسافر /بحث اخلاقی

 

1- حدیث اخلاقی (خصوصیات عقل)

در روزهای چهارشنبه ضمن صلات مسافر، احادیث کافی را می‌خواندیم و خدا را شاکریم.

روایت بیست و چهارم کتاب عقل و جهل بودیم.

1.1- عقل، راهنمای مؤمن

«الْعَقْلُ دَلِيلُ الْمُؤْمِنِ».[1]

خدا درجات‌ اساتید ما را متعالی کند. می‌فرمودند: «گاهی متن حدیث، گویای سند حدیث است». متن حدیث دلیل بر این است که سند، گویا است. امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «عقل، دلیل مؤمن است». انسان مؤمن، همیشه تابع عقل است. مؤمن کسی است که معتقد به خدا باشد، کسی که خدا،‌ رسالت و قیامت را باور داشته باشد. مبدأ و معاد و رسالت از باورهای مؤمن است. چراغ مؤمن، همیشه عقل اوست. این حدیث، این مطلب را ثابت می‌کند که ایمان بدون عقل و مؤمن بدون عقل نمی‌شود. مؤمن همیشه عاقل است. می‌توان گفت اگر روزی تزاحمی بین عقل و نقل به وجود آمد، کدام مقدم است؟ عقل، مبدأ نقلیات است. علوم نقلی هم منتهی به تأییدات عقلی برسد. در این عقل، نقل هم هست. حقیقت عقل، آقا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هستند. مبدأ تمام علوم نقلی ایشان هستند؛ چه قرآن و چه روایات.

«الْمُؤْمِنُ مِرْآةُ الْمُؤْمِنِ».[2] مصداق تام این مؤمن، شارع مقدس است. المؤمن است. دلیل این مؤمن، عقل اوست.

با قاطعیت و صراحت و باور عرض می‌کنیم که علوم نقلیِ ما باور عقلی را دارند و حامی آن عقل است؛ مگر آنچه تحریف شده باشد. برای همین احادیث منقول از اهل بیت (علیهم‌السلام)، هیچ گونه تنافی با عقل ندارند. منقول ما عین معقول این گونه‌ی ماست.

1.2- عقل، پرمنفعت‌ترین مال

روایت دوم:

امام صادق (علیه‌السلام) قال قال رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله): «يَا عَلِيُّ لَا فَقْرَ أَشَدُّ مِنَ الْجَهْلِ وَ لَا مَالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ‌».[3]

گاهی احادیثی از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ذات اقدس الهی نقل می‌کنند.

راوی می‌گوید: امام سجاد (علیه‌السلام) شهید شدند و به تعزیت و تسلیت ایشان، نزد امام باقر (علیه‌السلام) رفتیم. یک نفر به نمایندگی به امام باقر (علیه‌السلام) تسلیت گفت. قال الباقر (علیه‌السلام): «قال الله تبارک و تعالی». یعنی حضرت امام باقر (علیه‌السلام)، مستقیم از حضرت حق نقل کردند. جلسه که تمام شد، حضرت جواب تسلیت دوستان و شاگردان را دادند. آن فرد نماینده گفت: «گرچه امام سجاد (علیه‌السلام) را از دست دادیم ولی اگر ایشان می‌گفتند قال رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، شما می‌گویید: قال الله تبارک و تعالی».

«یا علی لا فقر أشدّ من الجهل و لا مال أعود من العقل»؛ فقری شدیدتر و بدتر از جهل نیست. شدتِ نداری است. مالی پر بهره‌تر از عقل نیست. بهترین سرمایه عقل است. باید بکوشیم عقل‌مان را تقویت کنیم. عقل چیست؟

احادیث، مُبَیِّنِ هم است. از امام صادق (علیه‌السلام) در مورد عقل سؤال کردند. ایشان فرمودند: «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ».[4] عقل آن است که خدا با آن عبادت می‌شود و دل - اگر «جَنان» باشد - یا بهشت - اگر «جِنان» باشد - با آن به دست می‌آید. عقل، راهنمای ما به تمام خوبی‌ها است. عقلی که زیر بنای تکلیفات شرعیه است که باید مکلف، عاقل باشد، شمّه‌ای از این است. بفهمد که چه چیزی او را به خدا می‌رساند. آیا عبادات طفل ممیز صحیح است، یا خیر؟ ممیز کسی است که خوب و بد را تشخیص می‌دهد. در نظریات فقهی، طفل ممیز ملحق به مکلف است، نه صبی؛ چرا که تشخیص می‌دهد. در بحث معاملات هم گاهی مثلا کاسبی و تاجری، بچه‌ی نابالغی را در مغازه می‌گذارد. اگر مأذون از جانب بالغ است، قابل معامله است و مثل یک واسطه می‌تواند کار کند. اگر ندانیم مأذون از بالغ هست، یا خیر، اگر در عرف آن جامعه، کسی که پشت دخل مغازه باشد، دلیل و اماره بر اذن است است و درست است؛ بله، جایی که می‌دانیم مأذون نیست و یا ممیز نیست و کارهای غیرعقلایی می‌کند، معامله با او جایز نیست.

1.3- اقبال و ادبار عقل و ملاک عقل برای امر و نهی و پاداش و عقاب الهی

حدیث سوم

محمد بن مسلم از ابی جعفر (علیه‌السلام). حدیث بیست و ششم:

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه‌السلام) قَالَ: «لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ الْعَقْلَ قَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ فَقَالَ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي مَا خَلَقْتُ خَلْقاً أَحْسَنَ مِنْكَ إِيَّاكَ آمُرُ وَ إِيَّاكَ أَنْهَى وَ إِيَّاكَ أُثِيبُ وَ إِيَّاكَ أُعَاقِبُ».[5]

«لما خلق الله العقل قال له أقبل فأقبل»؛ خدا عقل را که آفرید، گفت رو بیاور و عقل رو آورد. مصداق عقل، آقا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اولیای الهی هستند.

«ثم قال له أدبر فأدبر»؛ دو امر کرد؛ اقبال و ادبار. در روایات داریم: «أول ما خلق الله العقل».[6]

«فقال و عزتی و جلالی ما خلقت خلقا أحسن منک»؛ من خلقی بالاتر و بهتر از تو نیافریدم. مخلوق اول، عقل است.

«إیاک آمر و إیاک أنهی و إیاک أثیب و إیاک أعاقب»؛ در این دنیا امر و نهی است و در آن عالم، ثواب و عقاب است. چهار امر بیشتر نیست؛ امر و نهی و ثواب و عقاب. ما بین این چهار چیز در حرکت و تلاش هستیم.

امر اقبال و امر ادبار به عقل تعلق گرفت. یک احتمال این است که اقبال و ادبار نسبت به خلق باشد. اقبال به دیگران.

تمام امور انسان، اقبال و ادبار دارد. اگر انسان اقبال و ادبار را مدیریت کرد، سالک موفق است. سالک باید اقبال الی الله داشته باشد. اقبال، قُرب‌آور است. احتمالات دیگر دارد که ان‌شاءالله در چهارشنبه‌ی بعدی طرح می‌شود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo