< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد هادی عباسی خراسانی

1400/09/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: كتاب الصلاة/صلاة المسافر /ادله اهل سنت بر رخصت بودن قصر در صلاة مسافر و اشکال بر آن - مبنای امامیه در عزیمت بودن قصر در صلاة مسافر

 

1- حدیث اخلاقی (عقل، دوست حقیقی انسان)

روز چهارشنبه و آخرین روز تحصیلی این هفته است که مباحث اخلاقی بیشتری را خدمت‌تان بودیم. حدیث امروز در کافی، کتاب عقل و جهل، حدیث چهارم است:

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ، قَالَ: سَمِعْتُ الرِّضَا (علیه‌السلام)، يَقُولُ‌: «صَدِيقُ كُلِّ امْرِئٍ عَقْلُهُ وَ عَدُوُّهُ جَهْلُهُ».[1]

از احادیثی است که قاعده کلی است و باید برای آن برنامه‌ریزی کنیم. دوست هر انسانی، عقل او و دشمن او، جهل اوست. دنیا جای دوستی و دشمنی است. معیار و آداب دنیا، دوستی و دشمنی است. جایی است که انسان، دوست انتخاب می‌کند یا همراهی با دشمن دارد. در روایات داریم: «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِسُ».[2] کسی که عالم به زمان باشد، شبهه علمی و شهوت عملی به او هجوم نمی‌آورد. فرمودند: از کلاغ چند چیز را یاد بگیرید: سحرخیزی و حیا و دشمن‌شناسی را.[3] وقتی که شما خم می‌شوید، تا بند کفش‌تان را ببندید، کلاغ فرار می‌کند که نکند سنگ به او بزنید. باید در دنیا دوست‌شناس و دشمن‌شناس بود.

دشمن دوست‌نما را نتوان کرد علاجشاخه را مرغ چه داند که قفس خواهد شد[4]

1.1- هوا و هوس، دشمنِ دوست‌نما

یکی از دشمن‌هایی که در لباس دوستی و بسیار دوست‌نما می‌آید، هوا و هوس است. ﴿أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ﴾؛[5] کسانی که خدای‌شان؛ هوای‌شان است. این قدر گرفتار هوا شدند که هوای خود را به جای خدا جا زدند. امان از این جاسازی‌های کاذب. دنیا، جای دغل‌بازی برخی سیاسی‌کارها است. شهرتش، برنامه‌ی‌ سیاسی است، ولی هر کس می‌تواند سیّاسِ هوازده باشد. الآن، فصل پاییز است و ائمه (علیهم‌السلام)، فرمودند: مراقب تبدل هوای پاییز باشید؛ هوازده نباشید. عرض می‌کنیم مراقب آلودگی‌های هوای نفس باشید و هوازده نشوید. وقتی رفاقت و صداقت را با عقل همراه کنیم، از هوای نفس ایمن می‌شویم.

1.2- ماهیت حقیقی عقل

روایت سوم اصول کافی – که روایت مرفوعه است – امام صادق (علیه‌السلام) در جواب از سؤال عقل چیست، فرمودند: «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ».[6]

عقل ما، ابزار بهشت ما است. اصلا بهشت ما است.

1.3- عقل، مقدمه دین‌داری و دینداری، مقدمه بهشت

حدیث ششم باب را ملاحظه کنید:

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «مَنْ كَانَ عَاقِلًا كَانَ لَهُ دِينٌ وَ مَنْ كَانَ لَهُ دِينٌ دَخَلَ الْجَنَّةَ».[7]

عقل، دین و دین، بهشت می‌سازد. این عقل، چه رفیق خوبی است! برنامه‌ریزی برای این رفاقت داشته باشیم. اگر فردای قیامت می‌خواهیم جزو سعادتمندان باشیم، باید برای عقل‌مان برنامه‌ریزی کنیم. حشر و نشر ما بر اساس کارهای عقلانی ما است. به امید روزی که عاقلانه باشیم، عاقلانه حرکت کنیم و عاقلانه انتخاب کنیم و هزاران عاقلانه از این دنیا کوچ کنیم و عاقلانه کنار سفره عقل بنشینیم. آن روز، روز تجلی حالات عقل است.

1.4- علم اصطلاحی، باید مقدمه عقل باشد

علم اصطلاحی را کنار می‌گذاریم. اگر علم به عقل منتهی شد، بردنی است، وگرنه گذاشتنی است. غذایی که شبانه‌روز ما می‌خوریم، انرژی‌اش را برای بدن برمی‌داریم، ولی فضولات را کسی برای مصارفی جمع نمی‌کند. علم تا مرحله‌ای برای ما کمک است، ولی خیلی وقت‌ها جِرم‌سازی است که جُرم می‌شود. اصطلاحات ما، حجاب ما شود.

تا توانی در رفع حجب کوش، نه در جمع کتب. اگر با کتاب انسان به جایی می‌رسید، کتاب‌دارها باید موفق‌ترین بودند. رفع حجب، مهم است، نه جمع کتب.

ان‌شاءالله بتوانیم راه را چنان رویم که بزرگان و رهروان رفتند.

2- خلاصه جلسات گذشته

در ادامه بحث شریف صلات مسافر در ادله‌ای بودیم که برخی اقامه کرده بودند، مبنی بر اینکه قصر در نماز، شاید رخصت دارد، نه عزیمت. ادله را عرض کردیم.

3- ادله اهل سنت بر رخصت بودن قصر در صلاة مسافر

3.1- کلام اَنَس

یکی از ادله‌ای که شاید برخی ادعا کردند که قصر رخصت است، اجماع صحابه است. ابن قدامه در کتاب مغنی، در صلات مسافر و ادله اتمام نماز در سفر، روایتی را از انس نقل می‌کند: « ما صحابه مسافرت کردیم؛ برخی نماز را تمام خواندند و برخی شکسته خواندند و برخی روزه گرفتند و برخی افطار کردند و هیچ کس هم به دیگری ایراد نگرفت».[8] اجماع صحابه بر این بود. کسی به دیگری اعتراض نمی‌کرد. برخی به این نقل انس استناد کردند که قصر نماز در سفر، اختیاری است. این فتوای برخی از اهل سنت است.

3.1.1- اشکال استاد به این دلیل

3.1.1.1- اشکال اول

اولین اشکال ما، اشکال وقوعی به این واقعه است. ما نمی‌دانیم آیا این سفر در زمان رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) اتفاق افتاده است، یا بعد؟ این، نخستین اشکال است. اگر این اشکال در زمان آقا رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) اتفاق افتاده است که نیازی به اجماع صحابه نیست. اگر رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از کار ایشان مطلع شدند، نیازی به اجماع نیست. اگر این واقعه بعد از وفات رسول مکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بوده است، مشهور بین صحابه، قصر نماز در سفر بوده است. تاریخ اتمام نماز مسافر در سفر زمان عثمان بود که صحابه هم متعرض او شدند و او بهانه‌هایی آورد و این امر نادر، رخ داد.[9]

3.1.1.2- اشکال دوم

اشکال دیگر اینکه همین خبر را مسلم در صحیح خود نقل می کند، ولی بدون عبارت «یتم بعض و یقصر بعضنا»؛[10] مسلم، همین حدیث را نقل می‌کند، بدون این کلام که این نماز، شکسته و یا تمام باشد؛ این نقل از کتاب صحیح مسلم، دلیل بر این است که شاید این بخش از روایت، قابل تأمل است. نماز در سفر حتما شکسته است و باید قصر خواند، نه اینکه اختیاری باشد. روایات در این زمینه، مختلف است.

4- مبنای علمای امامیه بر عزیمت بودن قصر در صلاة مسافر

4.1- نظر شیخ طوسی رحمه‌الله در کتاب تهذیب و استبصار

تهذیب، ج2، ص13؛ استبصار، ج1، ص220.

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده: «در سفر نماز چهار رکعتی، حتما دو رکعتی است و نماز مغرب، سه رکعتی است».[11] مرحوم شیخ در کتاب خلاف می‌فرماید: «کسی که نماز را در سفر تمام بخواند، حتما باید اعاده کند».[12] همچنین ایشان با اینکه به نظریات اهل سنت هم می‌پردازند، شکسته خواندن نماز در سفر را واجب می‌دانند و می‌گویند: «هم مذهب امام علی (علیه‌السلام) و هم خلیفه‌ی دوم است».[13]

4.2- نظر مرحوم طبرسی در مجمع البیان

مرحوم طبرسی در مجمع‌البیان می‌فرمایند: «در عین حال که فقها در قصر و اتمام اختلاف دارند و شافعی قصر در صلاة را رخصت می‌داند و جبایی هم قول به رخصت را اختیار کرده است، ولی ابوحنیفه آن را عزیمت می‌داند و همین، مذهب اهل بیت (علیهم‌السلام) است».[14]

4.3- نظر علامه رحمه‌الله در تذکره

علامه در تذکره، ج4، ص355 می‌فرمایند: «قصر نماز در سفر به اجماع تمام علمای ما، واجب است و اگر قرار باشد انسان نمازش را تمام بخواند، باطل است. حضرت امام علی (علیه‌السلام)، خلیفه دوم و اصحاب، همین نظر را دارند».[15]

4.4- نظر صاحب جواهر رحمه‌الله

جواهر، ج14، ص329:

عبارت ایشان این است: «وأما البحث في القصر نفسه ( فـ ) لا ريب في انه في محله من الرباعية مثلا عزيمة لا رخصة بلا خلاف ، بل هو مجمع عليه نقلا وتحصيلا ، بل لعله من الضروريات ، والنصوص ظاهرة وصريحة فيه سيما صحيح زرارة والحلبي المشتمل على التصريح بإرادة الوجوب من رفع الجناح في الآية مستدلا عليه بآية الحج».[16]

ایشان هم ادعای اجماع کردند؛ اجماع منقول و محصل؛ بلکه از ضروریات دین است که قصر صلات به عزیمت باشد، نه رخصت. نصوص در این مورد، صریح است. باب 22 ابواب صلات مسافر.

4.4.1- استدلال صاحب جواهر رحمه‌الله به روایت وسائل‌الشیعة

حدیث دوم در ابواب مسافر ملاحظه کنید.

وبإسناده عن زرارة ومحمّد بن مسلم، أنّهما قالا: «قلنا لأبي جعفر (عليه‌السلام): ما تقول في الصلاة في السفر، كيف هي؟ وكم هي؟ فقال: إنّ الله عزّ وجلّ يقول: ( وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ ) فصار التقصير في السفر واجباً كوجوب التمام في الحضر، قالا: قلنا له: إنّما قال الله عزّ وجلّ: ( فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ ) ولم يقل: افعلوا، فكيف أوجب ذلك؟ فقال (عليه‌السلام): أو ليس قد قال الله عزّ وجلّ في الصفا والمروة: (فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِمَا) ألا ترون أنّ الطواف بهما واجب مفرو، لأنّ الله عزّ وجلّ ذكره في كتابه وصنعه نبيّه (صلى الله عليه وآله)، وكذلك التقصير في السفر شيء صنعه النبي ( صلى الله عليه وآله ) وذكره الله في كتابه، الحديث».[17]

همه دلیل بر این است که نماز مسافر قصری، به وجوب است.

«لیس علیکم جناح» در آیه که می‌فرماید: «هیچ اشکالی ندارد»، اگر شرایط قصر بود، باید شکسته بخواند، نه تمام.

5- بدعت تمام خواندن نماز مسافر توسط خلیفه سوم

مسأله اتفاقی اهل بیت (علیهم‌السلام) است. صحابه هم بعد از مخالفت عثمان، بر وجوب قصر در صلاة مسافر، اتفاق داشتند. قول به جواز، توسط عثمان رخ داد.

در تاریخ طبری دارد: «در سال 29 هجری، عثمان‌بن‌عفان حج بجا آورد و در منی چادر زد و نماز را در منی و عرفات، کامل خواند».[18] اولین بدعت، از اینجا شروع شد.

 

 


[4] صائب تبریزی.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo