< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد هادی عباسی خراسانی

1400/08/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: صلاة مسافر/عزیمت یا رخصت بودن صلاة مسافر /روایات اهل سنت مبنی بر عزیمت بودن صلاة مسافر

 

1- حدیث اخلاقی (مکارم اخلاقی)

در جلسه گذشته در روایتی از امام صادق (علیه‌السلام)، 4 صفت از صفات اخلاقی را توضیح دادیم.

ادامه روایت جلسه گذشته:

«إِنَّا لَنُحِبُّ مَنْ كَانَ عَاقِلًا فَهِماً فَقِيهاً حَلِيماً مُدَارِياً صَبُوراً صَدُوقاً وَفِيّاً».[1]

1.1- صفت پنجم: «مُدارِیاً»

ما دوست داریم کسی را که اهل مدارا باشد. مدارات، یعنی نواقص مردم را می‌بیند، ولی نسبت به نقص دیگران، عکس‌العمل نشان نمی‌دهد و مدارا می‌کند؛ به خصوص کسانی که زاویه دشمنی و نقد داشته باشند. موضوعش با دشمنان هم صادق است. با دشمنانی که تمام توان‌شان را می‌گذارند که ضربه بزنند. انسان مأمور است تا می‌تواند مدارا کند.

به قول حافظ: «با دوستان مروت، با دشمنان مدارا».[2]

باید واقعا مُدارِی بودن را تمرین کنیم. مدارات، موضوعات مختلفی دارد. از مدارا با دوستان شروع می‌شود و در غیر دوستان، مدارا به کمال می‌رسد. باید مدارا کردن را از خودمان شروع کنیم. اگر کسی با خودش توانست مدارا کند، با دیگران هم می‌تواند. مقداری به نفس‌مان میدان بدهیم تا به کمبودهای خودش برسد. تا نواقص او تبدیل به کمال شود. کشیک نفس کشیدن، یعنی انسان مدارا کند و آرام‌آرام نفس را دعوت به کمالات کند. جدولی برای خود تهیه کند. دفتر آموزش و پرورش برای خود تهیه کند. متاسفانه دفتر آموزش و پرورش ما برای دیگران است. حتی در مسائل منفی نمی‌شود یک دفعه نفس را از عادات جدا کرد. «ترک العادة کالمعجزة». باید آرام‌آرام ترک کرد. رفته‌رفته به خوبی‌ها دعوت کرد و از بدی‌ها دور کرد.

1.2- صفت ششم: «صَبوراً»

انسان باید صبوری کند. تلخی‌های زندگی و کمالات را بچشد و تلخی مصیبت و ترک معصیت و تلخی اطاعت برای نفس در عین شیرینی را باید تحمل کند.

1.3- صفت هفتم: «صدوقا»

راست‌گو و درست‌کار باشد. اگر هست، بگوید هست و اگر نیست، بگوید نیست. در خیلی از نفوس، همیشه خودش را میزان قرار می‌دهد. خودمحور و خودبین می‌شود. می‌گوید اگر از ما بود، خوب است، و گرنه بد است. اگر از طرفداران ما بود، خوب است، و گرنه خیر. خوبی را باید از هر کس هست، خوب ببیند و بدی را از هر کس بد.

1.4- صفت هشتم: «وفیا»

شاید ابواب الجنة، هر یک از این 8 صفت را دارد. یعنی هر صفت، بابی را باز می‌کند. باب‌الوفاء، آخرین باب است. انسان نسبت به نعمت‌ها و دارایی‌ها و دانایی‌ها، وفادار باشد.

1.5- وظیفه کسانی که واجد، یا فاقد این صفات هستند

حضرت در ادامه این روایت می فرمایند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَصَّ الْأَنْبِيَاءَ بِمَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ»؛ ویژگی‌ انبیای الهی، به مکارم اخلاقی است. «فَمَنْ كَانَتْ فِيهِ فَلْيَحْمَدِ اللَّهَ عَلَى ذَلِكَ»؛ هر کس این خصلت‌ها در او بود، باید حمد الهی را به جا آورد. خدایا شکر که این نعمت را داریم. «وَ مَنْ لَمْ تَكُنْ فِيهِ فَلْيَتَضَرَّعْ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لْيَسْأَلْهُ إِيَّاهَا»؛ هر کس این خصلت‌ها را نداشت، باید به درگاه الهی تضرع کند و از خدا بخواهد.

یا در مقام حمد و بزرگواری او، یا در مقام التجاء و زاری از او بخواهد. در مقام حمد، به نعمت‌های داده شده و در مقام تضرع، برای نعمت‌هایی که نداریم.

متضلع و متضرع باشیم. متضلع، یعنی کسی که چنگ زده است. برای کعبه، نام‌های مختلفی است. یکی از آن نام‌ها، ملتزم است؛ یعنی جایی که انسان خود را ملازم بیت می‌کند و پرده کعبه را می‌گیرد و جزع و فزع می‌کند. دعای عشرات را برای سپاس‌گزاری از حضرت حق در زندگی‌تان نهادینه کنید. «لک الحمد»هایی که در این دعا است، معرکه می‌کند. حداقل هفته‌ای یک بار این دعا را بخوانید.

ان‌شاءالله همان طور که حضرت امام صادق (علیه‌السلام) به عبدالله فرمودند، ما هم چنین باشیم. عبدالله، یا وصفی است، یا اسمی.

2- خلاصه جلسه گذشته

در صلات مسافر بودیم که قصر، عزیمت است، یا رخصت. آیا می‌توانیم شکسته بخوانیم، یا باید بخوانیم؟ اهل عامه، قصر خواندن صلاة مسافر را به رخصت می‌دانند و برخی از آنها هم عزیمت می‌دانند، ولی امامیه، عزیمت می‌دانند. از روایات صحیحه اهل سنت هم، عزیمت فهمیده می‌شود.

3- روایات اهل سنت در صلاة مسافر

3.1- عزیمت، یا رخصت بودن صلاة مسافر و مجعول اولیه در صلاة

3.1.1- روایت اول

روایت ابن عباس در مجامع صحاح اهل سنت آمده است؛ صحیح مسلم، ج2، ص343، کتاب الصلاة، باب الصلاة و قصرها؛ مسند احمد، ج1، ص585، مسند عبدالله بن عباس؛ سنن ابن‌ماجه، ج1، ص339؛ سنن نسائی ج1، ص585؛ سنن بیهقی، ج3، ص193.

برخی از این روایات را حذیفه و جابر و زید بن ثابت و ابی هریره و عبدالله بن عمر روایت کرده اند. از نظر مبانی اهل سنت، این روایات به لحاظ رجالی، در کمال صحت است. روایت این است:

ابن عباس نقل می‌کند: «پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در حضر، 4 رکعتی می‌خواندند، در سفر، 2 رکعتی می‌خواندند و در خوف، یک رکعتی».[3]

سه جور نماز را فرمود.

پاسخ سوال مقدر است. که برخی می‌گفتند صلات قصر در خوف و جنگ است، ولی این روایت می‌گوید خیر، این گونه نیست. می‌گفتند اگر سفر برای جهاد بود، باید 4 رکعتی را 2 رکعتی خواند، ولی اگر برای خوف و جهاد نبود، 2 رکعتی نیست؛ ولی این روایت می‌گوید: «در همه سفرها، نماز دو رکعتی است».

در ادامه روایت است که خداوند بر مسافر 2 رکعت و بر حاضر 4 رکعت واجب کرده است. کلمه وجوب، قابل اهمیت است. رخصت نیست؛ بلکه عزیمت است.

3.1.2- روایت دوم

عبدالله بن عمر می‌گوید: «وقتی ما در مدینه بودیم پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، نماز را تمام می‌خواندند و وقتی در سفر بودیم، حضرت نماز را دو رکعتی می‌خواندند و در سفر دیگر چهار رکعت خوانده نمی‌شد و دو رکعت اضافه نمی‌شد، ولی در حضر دو رکعت اضافه می‌شد».[4]

این روایات اشاره به جواب این سؤال دارد که آیا به لحاظ مبانی و تاریخچه، اول، نماز دو رکعتی جعل شده، یا نماز چهار رکعتی؟ اصل با کدام است؟ طبق این روایت، مجعول اولیه، دو رکعتی است. دو رکعت در حضر بود و بعد دو رکعت اضافه شد، ولی در سفر، آن دو رکعت اضافه، حذف شد.

سنن نسائی، ج1، ص589، باب الترک التطوع فی السفر؛ مسند احمد بن حنبل، ج2، ص137؛ صحیح مسلم، ج2، ص143، سنن ابن داود، ج1، ص181؛ ابن ماجه، ج1، ص329؛ سنن بیهقی، ج3، ص 193؛ محلی، ج 4، ص267.

3.1.3- روایت سوم

از خلیفه دوم نقل می‌کند که رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، آیه ﴿فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُواْ مِنَ الصَّلاَةِ﴾[5] خواندند و نماز را شکسته خواندند. عمر بن خطاب نقل می‌کند که ما به حضرت گفتیم: «الآن ما در جنگ نیستیم»! و تعجب کردم. پس معلوم می‌شود شکسته در صلات خوف و نماز جهادی، معمول بوده است. تعجب کردم که در سفر هستند و در جنگ نیستیم، ولی نماز را شکسته می‌خوانند. جواب حضرت این بود: «این صدقه‌ای است که خدا به شما داده است، شما هم صدقه‌ی خدا را بپذیرید».[6] صدقه از صدق و صداق است، به معنای مهربانی. مهربانی خدا به این بود که نماز 4 رکعتی 2 رکعتی شود تا انسان سبک‌تر شود.

3.1.4- روایت چهارم

باز عمر از رسول مکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل می‌کند که نماز سفر دو رکعتی است و نماز جمعه و عید دو رکعتی تمام است و شکسته نیست.[7] این مطلب جدیدی است. ما نمازهای دو رکعتی دیگر هم داریم. مانند نماز جمعه و نماز عید. ان‌شاءالله در ادامه صلات مسافر، بحث صلات جمعه را هم خواهیم گفت. عوض آن رکعات دیگر، قنوت در نماز عید و خطبه در نماز جمعه است.

 

3.1.5- روایت پنجم

روایت از خانواده رسول مکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل کنیم. روایت از جناب عایشه است. عایشه می‌گوید: «ابتدا نماز دو رکعتی بود دو رکعت برای حضر اضافه شد و نماز سفر دو رکعتی باقی ماند».[8]

پس مجعول صلاة در ابتدا دو رکعتی است، بعد چهار رکعت اضافه شد و در سفر این دو رکعت اضافی ساقط می‌شود.

در صحیح بخاری این روایت بارها نقل شده و صحیح است. پس از هجرت، نمازهای 4 رکعتی تشریع شد و نماز در مسافرت به همان صورت باقی ماند. این روایت، بیان جدیدی دارد. در مکه هم نماز می‌خواندند، ولی دو رکعتی بوده است. در مدینه نماز 4 رکعتی شد، ولی نماز مسافر به همان صورت، باقی ماند.

صحیح بخاری، ج2، ص44؛ موطأ ابن مالک، ج1، ص124.

3.1.6- روایت ششم

روایت دیگر هم که به نظر اهل سنت صحیح است، مضمون آن این است که نمازها به غیر از مغرب که سه رکعتی بود، دو رکعتی بود، بعد نماز عشاء و ظهر و عصر، دو رکعت اضافه شد، ولی در سفر به صورت دو رکعتی باقی ماند.[9]

اهل سنت در قصر اتفاق دارند، ولی در عزیمت و غیر عزیمت اختلاف دارند. وقتی اهل سنت می‌گویند سنةالنبی، یعنی در حد وجوب می‌دانند؛ مانند: صلاة تراویح که آن را سنةالنبی می‌دانند که قائل به وجوب آن هستند و آن را انجام می‌دهند.

 


[2] غزلیات حافظ، غزل شماره5.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo