درس خارج فقه استاد هادی عباسی خراسانی
1400/07/28
بسم الله الرحمن الرحیم
محتويات
1- حدیث اخلاقی (نیکی به والدین – پرهیز از مردمآزاری)1.1- پایینترین و بالاترین مراتب اطاعت والدین
1.2- اطاعت از پدر و محبت به مادر
1.3- زمان دعا برای والدین
1.4- دعای روزانه برای والدین
1.5- پرهیز از مردمآزاری، راه نجات از آتش جهنم
1.6- خاطرهای از علامه حسنزاده آملی و ارتباط ایشان با مردم
1.7- پرهیز از ایذاء زبانی نسبت به مردم
2- بحث صلاة مسافر
2.1- خلاصه جلسه گذشته
2.2- رخصت بودن قصر نماز مسافر در اماکن اربعه
2.3- مجعول در نماز، ابتدا نمازهای دو رکعتی بود
2.4- روایات عزیمت بودن صلاة مسافر
2.4.1- روایات عزیمت بودن صلاة مسافر در کتب عامه
موضوع: صلاة مسافر/ادله عزیمت بودند قصر در صلاة مسافر /روایات کتب عامه در مورد عزیمت بودن صلاة مسافر
1- حدیث اخلاقی (نیکی به والدین – پرهیز از مردمآزاری)
عن رسول الله (صلیاللهعلیهوآله): «إن الله وضع أربعا فی أربع: برکةَ العلم فی تعظیم الأُستاذ و بقاءَ الایمان فی تعظیم الله و لذة العیش فی بر الوالدین و النجاة من النار فی ترک ایذاء الغیر».[1]
در ایامی که در آستانه ولادت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و امام صادق (علیهالسلام) هستیم. یکی از راههای تکریم ائمه (علیهمالسلام)، اقتدا به فرمایشهای آنها است. استاد بشر و معلم انسانیت هستند. باید تعظیم شعائر و تکریم فرمایشهای آنها داشت.
1.1- پایینترین و بالاترین مراتب اطاعت والدین
خداوند چهار چیز را در چهار چیز قرار داده است: برکت علم در تعظیم استاد و بقای ایمان در تعظیم خدا و لذت زندگی در نیکی به پدر و مادر است. اگر قرار باشد انسان طعم زندگی را بچشد، باید در خدمت پدر و مادر باشد. ﴿فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ﴾.[2] چیزی که نگرانشان کند، نباید انجام دهید، یا بگویید. این نهی است. ﴿وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ﴾.[3] آنچنان بالهای اطاعت را برای آنها پهن کند که هیچگونه زوایای خلاف اطاعت نباشد. پایینترین مراتب اطاعت این است که دستورهای آنها را انجام دهد و بالاترین مرتبه اینکه اشاراتِ دستورهای آنها را بفهمد و ببیند چه لازم دارند؛ این خیلی مهم است. به تعبیر منِ طلبه، اطاعت عملی، بالاتر از اطاعت علمی و قولی است. گاهی میگویند آب بده، ولی گاهی قبل از صدور فرمان از آنها، فرمان را میفهمد. «آن کس است اهل بشارت که اشارت داند».[4] چرا زندگی لذت مییابد. عرب زندگی را عیش میگوید؛ چون که در آن یک لذت و شادمانی و خوشحالی است؛ یعنی به خاطر فرح آن، عیش است. لذت هم که اضافه شود، نفع دیگری است. کسی که مطیع پدر و مادر است، اسباب را با خودش همراه دارد. کسی که به تعبیر من اسباب را به همراه دارد، مسببات پشت سرش است. دعا و فکر پدر و مادر، مستجاب است؛ له، یا علیه؛ یعنی دعای آنها میتواند به نفع، یا ضرر فرزند باشد. اکثر شما پدر هستید. اینها را رعایت کنید. خدای نخواسته حرفی بر خلاف آنها گفته نشود؛ چون که آثار وضعی دارد. اطاعت هم همینطور است. وقتی آدم در خدمت پدر و مادر باشد، مسبب که زندگی است، به دنبالش میآید.
1.2- اطاعت از پدر و محبت به مادر
بارها عرض کردم و باز تکرار میکنم: تعبیر ما این است که اطاعت پدر و محبت به مادر؛ یعنی هر یک را با توجه به جنس خودشان اطاعت کنید. اگر پدر نهیای کند، حق پدر مقدم است. مسألهی فقهی داریم که اگر پدری دخترش را اذن داده است برای ازدواج و پدرِ پدر، یعنی جد هم اذن برای ازدواج دیگری داده است، اذن جد مقدم است بر اذن پدر. چون دو ولایت دارد. جد، نوه را عقد کرد و پدر هم عقد کرد، جد مقدم است. الولد و ماله لأبیه. فرزند هم متعلق به پدر است.[5] در لذت عیشی که همراه با اطاعت پدر است، اسباب هم انسان را همراهی میکند.
1.3- زمان دعا برای والدین
فضلای محترم برای این قسمت برنامهریزی علمی نه، بلکه برنامهریزی عملی کنید. اطاعت عملی خیلی مهم است. جالب اینجا است که لذت عیش و تعظیم والدین در کنار تعظیم خدا و استاد است. ﴿أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ﴾.[6] اگر والدینی در قید حیات هستند که دو چندان تکلیف داریم. اگر در عالم برزخ هستند، باز هم تکلیف داریم. خاضعانه و خاشعانه عرض میکنم اگر میخواهید در زندگی خیر ببینید، هر روز برای آنها دعا کنید. بهترین دعا در قنوت است. بهترین دعا، دعای قنوت نماز شب است. یکی دو نفر از چهل نفر که میخواهید دعا کنید، والدین باشند.
1.4- دعای روزانه برای والدین
کسی آمد خدمت حضرت علی (علیهالسلام) و عرض کرد که زندگیام مشکل دارد. روایت، طولانی است. حضرت دلایل مختلفی را آوردند و فرمودند: «پشت به قبله، یا رو به قبله ادرار میکنی، یا روی قبرها راه میروی، یا ... ». گفت: «نه». حضرت فرمودند: «نکند هر روز برای پدر و مادرت دعا نمیکنی»؟ گفت: «آری هفتگی دعا میکنم». حضرت فرمودند: «مشکل اینجا است؛ هر روز دعا کن». آن شخص دعا کرد و مشکل حل شد.
1.5- پرهیز از مردمآزاری، راه نجات از آتش جهنم
نجات از آتش به این است که مردمآزاری نکند. این مردم، خودش هم شاملش هست. خودآزاری هم از مردمآزاری است. همسرآزاری و بچه آزاری؛ ولو با زبانش.
1.6- خاطرهای از علامه حسنزاده آملی و ارتباط ایشان با مردم
خاطرات زیادی از علامه حسنزاده رحمهالله دارم. ایشان خیلی به مردم، احترام عجیبی داشتند. کارهای شخصی را مانند خرید نان و منزل را انجام میدهند. گفتم اجازه دهید من نان بگیرم، ولی ایشان نمیگذاشتند. حتی گفتم نان را بنده بیاورم، نمیگذاشتند. این قدر آن نانوای کوچه ممتاز به ایشان احترام میکرد و زود به ایشان نان میداد، ولی ایشان بر نمیداشتند تا نوبتشان شود. همان جا مینشستیم. میگفتند اینجا هم مدرسه است. بگذار ملکوت عالم ببیند. همه جا مدرسه است. اجازه نمیدادند درب منزلشان را باز کنم. میفرمودند: بگذارید من آنها را ردّ کنم و به درس برسیم. شما نمیتوانید.
خیلی مهربان بودند. کارهای مردم را راه میانداختند. ایشان حتی در مشکلات کشوری راهکار میدادند. منحصر به خودشان بود. مُجاز نیستم بگویم. من راهکارهای آقا رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) را برای درمان دردها و شفای مریضها و رهبری خاص میدانم. کسانی هم که پیرو ایشان باشند، منحصر به فرد میشوند و راهکار خاص خود را دارند. خُلُق عظیم، یعنی اخلاق در حد اعجاز است؛ نه اینکه دیگران نتوانند برسند، به این مقام نمیتوانند برسند؛ ولی رسیدن به مقام تالی تِلو و مرتبه بعد از ایشان، کاملا باز است.
1.7- پرهیز از ایذاء زبانی نسبت به مردم
ایذاء خلق از زبان شروع میشود. با زن و بچه و دوستان و همحجره و همکار و همسن و سال، مراقب باشیم که غیبت و تهمت و اهانت نباشد. گاهی زبانآزاری ندارد، ولی کارآزاری دارد. کاری میکند که دیگران آزرده میشوند. باید مراقب خودمان باشیم. خودش را هم اذیت و آزار نکند. اکثر کسانی که به زمین میخورند، یا به جایی نمیرسند، به خاطر این است که به اطرافیان نمیرسند و نمیپایند. فقط به خود میپردازند.
باید مانند شمع ایستاده برای دیگران، نوربخش باشیم؛ در اخلاق و تزکیه. شمع افتاده همیشه خاموش میشود. عالم اگر افتاد، خاموش میشود. وقتی کشیک نفس نداشته باشیم، میافتیم. در طول سال و ایام، محبت کنید ساعت خاصی را در شبانهروز بین نماز ظهر و عصر، یا سحر، یا بعد از نماز شب، یا عشاء، زمان خاصی برای مراقبت ویژه بگذارید. متخصصها بیمار را در اتاق درمان معاینه میکنند که کجا دچار نقص شده است. اگر هرزگرا نبودیم، به جایی میرسیم.
برکت علم در تعظیم استاد، بقای ایمان در اکرام باریتعالی و لذت عیش در خوبی به والدین ونجات از آتش در آزار ندادن خلق است.
2- بحث صلاة مسافر
2.1- خلاصه جلسه گذشته
روزهای چهارشنبه صلات مسافر را داریم که مورد نیاز است. تاریخچه را عرض کردیم. این بحث مطرح شد که آیا نماز چهار رکعتی رخصت است، یا عزیمت؟ جواز یا فرض؟ برخی مبانی اهل عامه، جواز و رخصت است، ولی ما عرضمان این است که عزیمت است. در رخصت اگر چهار رکعتی خواند، صحیح است، ولی در عزیمت، صحیح نیست.
2.2- رخصت بودن قصر نماز مسافر در اماکن اربعه
نماز خواندن در مکانهای اربعه میتواند تمام باشد؛ مسجدالحرام، مسجد النبی، مسجد کوفه و قبه امام حسین (علیهالسلام) - یا حائر حسینی (علیهالسلام) - این موارد جاهایی است که میتواند تمام بخواند؛ نه اینکه حتما تمام بخواند. در الهینامه گفتیم: «الهی صدهزار مرتبه شکرت که در این چهار مکان، انسان غریبه نیست و آشنای آشنا است و میتواند کامل بخواند».
برخی فقها ادله سفر را حاکم میدانند و اینجا قائل به تخییر نیستند.
2.3- مجعول در نماز، ابتدا نمازهای دو رکعتی بود
بحث دیگر این است که مجعول در ابتدا، نماز دو رکعتی است و دوم چهار رکعتی، یا بر عکس؟
ما در نماز، رکعات فریضه داریم و رکعات سنت. رکعات فریضه برای حضرت حقتعالی است. رکعات سنت برای پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) است. حقالله در هیچ نمازی ساقط نمیشود و حقالنبی در تمام صلاتها ساقط میشود، جز نماز مغرب. رکعات مجعول، بعد از جعل اولیه است. این رکعات حتی به نظر عامه، اول، نماز دو رکعتی بود و بعد دو رکعت دیگر اضافه شد و بعد در سفرها ساقط شد. دو رکعت اول، فرضالله است و دو رکعت بعدی فرضالنبی (صلیاللهعلیهوآله) است. روایاتش در علل الشرایع هست که فرضالنبی در سفر ساقط میشود، ولی فرضالله خیر.[7]
2.4- روایات عزیمت بودن صلاة مسافر
2.4.1- روایات عزیمت بودن صلاة مسافر در کتب عامه
عمر بن حنظله به واسطه ابن عمر میگوید: «با رسول مکرم (صلیاللهعلیهوآله) در سفر بودیم، ایشان دو رکعت را بر اساس سنت خودشان ترک کردند. این نماز دو رکعتی، سنتی است که آقا رسول الله (صلیاللهعلیهوآله)، باب کردند. نماز قصر، سنت نبوی است. (مسند احمدبن حنبل، ج2، ص160 و سنن بیهقی، ص194، کتاب الصلاة، باب 765).
نماز مغرب باقی میماند، تا انسان فرضالرسول را فراموش نکند.
عبد الله بن عمر نقل میکند که یکی از چیزهایی که رسول معظم (صلیاللهعلیهوآله) به ما آموختند، این بود که در سفر نمازمان را شکسته بخوانیم. (سنن نسائی، ج1، ص582، کتاب قصر الصلاة).[8]
سلمان فارسی میگوید: «نماز به صورت دو رکعتی واجب شد. در مکه دو رکعتی خوانیدم، تا اینکه در مدینه همانطوری که میخواندند و دو رکعت دیگر اضافه شد. ولی در سفر دوباره به حال اول باقی ماند. برگشتیم به وطن، دوباره چهار رکعتی شد.[9]
این روایات به لحاظ اهل سنت معتبر است.
احمد بن حنبل در مسند احمد، ج3، ص115 اسنادی دارد از ابوهریره نقل میکند که نماز را در وطن، چهار رکعتی و در سفر، دو رکعتی واجب کرده است.
عبد الله بن مسعود به نقل از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میگوید: «کسی که نمازش را در سفر چهار رکعتی بخواند، باید اعاده کند».[10] این دلیل بر عزیمت است، نه رخصت.
در برخی منابع دیگر نیز به این روایات پرداخته شده است؛ مانند: صحیح بخاری، ج2، ص35؛ صحیح مسلم، ج2،ص145؛ مسند احمد بن حنبل، ج4، ص40؛ مسند انس بن مالک، ج3، ص195، أبواب الصلاة، صلاة المسافر.
انس بن مالک، حدود 8 سال همراه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بود. انس میگوید: «با پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) سفری رفتیم، ایشان نماز را دو رکعتی میخواندند، تا به مدینه رسیدیم».[11]
عمر بن خطاب: «نماز دو رکعت است، تا به وطن خود برگردد».
پس صلات مسافر عزیمت است، نه رخصت.