< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعی سبزواری

99/11/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مبحث سوم: احوال مطلق و مقیّد/مطلب اوّل: کیفیت حمل مطلق بر مقیّد /ادامه بیان مختار استاد معظّم

 

ادامه مطلب اوّل: کیفیّت حمل مطلق بر مقیَّد

بیان شد در این زمینه، سه نظریّه وجود دارد: حمل مطلق بر مقیّد مطلقاً، عدم حمل مطلق بر مقیّد مطلقاً و قول به تفصیل به لحاظ انحاء ورود مطلق و مقیّد و از آنجا که هر یک از محقّقین به شیوه خاصّی انحاء ورود مطلق و مقیّد را تقسیم نموده و از هر قسمی به صورت جداگانه بحث کرده اند، لذا برای اینکه بحث جامعی صورت پذیرد شایسته است ابتدا تقسیمات هر یک از این بزرگان نقل گردد و سپس در خصوص حکم هر یک از این اقسام، بحث شود. در این زمینه تقسیم محقّق خراسانی، محقّق نائینی، محقّق عراقی، امام خمینی و محقّق خویی و شهید صدر «رحمة الله علیهم اجمعین» بیان گردید و روشن شد بسیاری از اقسامی که در کلمات این بزرگان مطرح شده است، از محلّ نزاع خارج می باشد به جز آنچه محقّق خراسانی «رحمة الله علیه» مطرح فرمودند با تکمله ای که از ذیل کلام محقّق خویی «رحمة الله علیه» دانسته می شود. در ادامه به بیان تقسیم بندی مختار خود نسبت به مطلق و مقیّد و ذکر جمع مطلوب در هر یک از این اقسام، خواهیم پرداخت.

ادامه بیان مختار استاد معظّم

مطلق و مقیَّدی که مشتمل بر حکم واحد و مولوی بوده و متعارض با یکدیگر باشند چند صورت دارد:

صورت اوّل آنکه مطلق و مقیَّد به لحاظ ایجاب و سلب، مختلف باشند، چه متعلّق حکم در این دو، صرف الوجود بوده و مطلق و مقیَّد بدلی باشند مثل «أعتق رقبةً» و «لا تعتِق رقبةً کافرة» و چه متعلّق حکم در این دو، مطلق الوجود بوده و مطلق و مقیَّد، شمولی باشند به گونه ای که حکم در آنها به انحلال افراد موضوع، انحلال پیدا نماید مثل «أحلّ الله البیع» و «نهی النبی عن بیع الغرر»؛

در این صورت بالاتّفاق، مطلق حمل بر مقیَّد می گردد اگرچه در وجه این تقدیم، دو مبنا وجود دارد: اوّل آنکه وجه تقدیم مقیَّد بر مطلق، قرینیّت مقیَّد نسبت به مطلق می باشد، چه مقیَّد اظهر از مطلق بوده باشد و چه نبوده باشد و دوّم آنکه وجه تقدیم مقیَّد بر مطلق، اظهریّت مقیَّد نسبت به مطلق می باشد بدون اینکه حاکم بر مطلق بوده و مبیِّن موضوع مطلق باشد که مبنای مختار نیز همین مبنای دوّم بود؛

صورت دوّم این است که مطلق و مقیَّد به لحاظ ایجاب و سلب، موافق باشند، چه متعلّق حکم در این دو، صرف الوجود بوده و مطلق و مقیَّد، بدلی باشند مثل «أعتق رقبةً» و «أعتق رقبةً مؤمنةً» و چه متعلَّق حکم در این دو، مطلق الوجود بوده و مطلق و مقیَّد، شمولی باشند به گونه ای که حکم در آنها به انحلال افراد موضوع، انحلال پیدا نماید چه به نحو ایجابی مثل اینکه بفرماید: «صلّ» و «صلّ فی المسجد» یا سلبی باشد مثل «لا یحلّ لاحدٍ ان یتصرّف فی مال الغیر الّا باذنه» و «لا یحلّ مال امرئ مسلمٍ الّا بطیب نفسه»؛

در این صورت، دو نظریّه مطرح شده است: یکی حمل مطلق بر مقیَّد و دیگری نظریّه مشهور اصولیّون مبنی بر حمل مقیَّد بر افضل الافراد در صورتی که دلیل مطلق، مشتمل بر امر بوده باشد و یا اشدّ الافراد در صورتی که دلیل مطلق، مشتمل بر نهی بوده باشد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo