< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعی سبزواری

99/09/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقصد رابع - مبحث دوّم: احوال عامّ و خاصّ/مطلب دهم: تخصیص اکثر /نکته چهارم: بررسی اقوال

 

ادامه مطلب دهم: تخصیص اکثر

بیان شد یکی دیگر از مطالب مربوط به احوال عام و خاص و بلکه مطلق و مقید آن است که آیا تخصیص اکثر جایز است یا خیر؟ بیان شد بحث در این مطلب، ذیل چند نکته پی گیری می شود. نکته اوّل یعنی پیشینه تاریخی بحث، نکته دوّم یعنی تحریر محلّ نزاع و نکته سوّم یعنی اقوال در مسأله بیان گردید. در ادامه به بیان نکته چهارم یعنی بررسی اقوال در مسأله خواهیم پرداخت.

نکته چهارم: بررسی اقوال

از آنجا که اهمّ اقوال، قول به جواز تخصیص اکثر مطلقاً و قول به عدم جواز تخصیص اکثر مطلقاً می باشد، لذا چنانچه این دو نظریّه مورد بررسی قرار گیرد، نقض و ابرام راجع به سایر اقوال نیز روشن خواهد شد.

بررسی قول اوّل: جواز تخصیص اکثر مطلقاً

قائلین به این نظریّه در مقام استدلال به این نظریّه می گویند: تخصیص اکثر در برخی آیات قرآن کریم واقع شده است و ادلّ دلیلٍ علی امکان الشیء وقوعه؛ مثلاً خداوند متعال در سوره حجر به لسان حکایت از ابلیس می فرماید: ﴿لأغوینّهم اجمعین، الّا عبادک منهم المخلصین[1] و در آیه دیگری از همین سوره می فرماید: ﴿إنّ عبادی لیس لک علیهم سلطانٌ الّا من اتّبعک من الغاوین[2] در آیه اوّل، «عباد» از تحت فریب خوردگان و اغوا شوندگان توسّط ابلیس، استثناء شده و در آیه دوّم، به عکس آیه اوّل، اغواء شوندگان و فریب خوردگان به دست ابلیس از تحت «عباد» استثناء شده است و این از دو حال خارج نیست: یا «عباد» بیشتر هستند و یا «غاوین»؛ در صورتی که «عباد» بیشتر باشند، لازم می آید تخصیص «عباد» از غاوین در دو آیه اوّل، تخصیص اکثر باشد و اگر «غاوین» از «عباد» بیشتر باشند، لازم می آید تخصیص «غاوین» از «عباد» در آیه سوّم، تخصیص اکثر باشد و بعضی همچون ابو اسحاق شیرازی از مستدلّین به این دلیل گفته اند: غاوین اکثر از عباد بوده و لذا آیه سوّم دلیل بر وقوع تخصیص اکثر در قرآن کریم می باشد؛ دلیل بر اکثریّت «غاوین» نسبت به «عباد» نیز آیات متعدّد قرآن کریم است که می فرماید: ﴿اکثرهم لا یعقلون[3] [4] [5] یا ﴿«لا یؤمنون[6] یا و ﴿قلیلٌ من عبادی الشکور﴾[7] و امثالهم.

 

از این استدلال چنین پاسخ داده شده است که در هیچ یک از این دو آیه شریفه، تخصیص اکثر واقع نشده است، زیرا تخصیص اکثر در یکی از این دو آیه تنها در صورتی لازم می آید که این دو آیه، کلام یک نفر بوده و از دیدگاه یک نفر صادر شده باشند، زیرا در این صورت است که گفته می شود از دیدگاه یک نفر، یا عباد اکثر از غاوین است و یا بالعکس، لذا یا آیه اوّل تخصیص اکثر خواهد بود یا آیه دوّم؛ در حالی که همانطور که گذشت، این دو آیه شریفه کلام یک نفر نبوده و از دیدگاه یک نفر صادر نشده اند، بلکه آیه اوّل کلام ابلیس بوده و از دیدگاه ابلیس صادر شده است و آیه دوّم، کلام خداوند متعال بوده و از دیدگاه خداوند متعال صادر شده است؛

در آیه اوّل، مستثنی، مرجع ضمیر «لاغوینّهم» می باشد که به «ذرّیّته» یعنی ذرّیه آدم (ع) در آیات قبل باز می گردد، لذا مستثنی منه، جمیع بشریّت است و مستثنی، خصوص «عباد مخلصین» و مقصود از «عباد مخلصین» نیز خصوص بندگان مخلص خداوند یعنی اولیاء، انبیاء و اوصیاء می باشد و واضح است که از دیدگاه ابلیس، عباد مخلصین نسبت به باقی بندگان خداوند که تحت مستثنی منه باقی می مانند یعنی بندگانی که ابلیس به زعم خود بر آنها تسلّط داشته و آنها را فریب می دهد، بسیار اندک است و لذا این آیه از دیدگاه متکلّم آن یعنی ابلیس، مشتمل بر تخصیص اکثر نخواهد بود؛

امّا در آیه دوّم، مستثنی منه، «عباد خداوند» است و مستثنی، «من اتّبعک من الغاوین» است که از دیدگاه خداوند متعال، به مراتب کمتر از کسانی هستند که از شیطان پیروی نمی کنند؛ لذا این آیه نیز از دیدگاه متکلّم آن یعنی خداوند متعال، مشتمل بر تخصیص اکثر نخواهد بود؛ زیرا خداوند متعال در واقع در این آیه شریفه در صدد تخطئه ابلیس بوده و می فرماید: ای ابلیس، این گمان تو که بر اکثر بندگان من تسلّط داشته و آنها را گمراه می کنی باطل است، زیرا بندگان من اختیار دارند و مجبور به پیروی از تو نیستند و تعداد بندگانی که به اختیار خود از تو پیروی می کنند، بسیار کمتر از بندگانی است که به اختیار خود، اطاعت مرا می پذیرند و دست از پیروی تو بر می دارند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo