درس خارج فقه استاد محمد یزدی
کتاب القضاء
91/07/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حدود؛ حد زنا؛ عدم اجرای حدّ در أرض عدوّ و حرم
مأخذ: (شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام محقق حلّى، نجم الدين، جعفر بن حسن، جلد 4 صفحه 143) «...و لا يقام الحد في شدة الحر و لا في شدة البرد و يتوخى به في الشتاء وسط النهار و في الصيف طرفاه و لا في أرض العدو مخافة الالتحاق و لا في الحرم على من التجأ إليه بل يضيق عليه في المطعم و المشرب ليخرج.
و يقام على من أحدث موجب الحد فيه.»
عدم اجرای حدّ در أرض عدوّ و حرم:
در أرض دشمن حدّ جاری نمیشود برای این که ترس این وجود دارد که شخصی که حدّ میخورد به دشمن پناهنده شود و همچنین در حرم، به خاطر حفظ احترام حرم حدّ جاری نمیشود.
در حرم حدّ جاری نمیشود چون خداوند آن جا را مکان أمنی قرار داده حتی حیوانات و گیاهانی که در آن محدوده باشند امنیت دارند. «فيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِناً ...»
[1]
و در دعاهای حضرت ابراهیم علیه السلام هم هست که از خداوند درخواست کردند آن منطقه را أمن قرار دهد.
«وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ »
[2]
«وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هٰذَا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ... »
[3]
در حرم، برای کسی که بیرون حرم، مرتکب جرمی شده که مستحق حدّ است؛ به خاطر احترام به حرم حدّ جاری نمیشود؛ بست و پناه بردن به حرم موجب این میشود که تا این شخص در حرم است حدّ بر او جاری نشود؛ لکن دستور است که بر کسی که ملتجی به حرم شده و به حرم پناه آورده در مطعم و مشرب، ضیق و تنگ گرفته شود تا مجبور شود از محدوده حرم خارج شود و حدّ بر او جاری شود.
این در صورتی است که موجب حدّ، در خارج از حرم واقع شده باشد؛ اما اگر در خود حرم مرتکب کاری شده که موجب حدّ است؛ در همان حرم حدّ بر او جاری میشود؛ چون خودش احترام حرم را نگه نداشته است.
این که حدّ، در أرض عدو اجرا نمی شود؛ چون احتمال دارد این شخص به کفار پناهنده شود.
مراد از أرض عدوّ چیست؟ مراد همان دارالکفر است که سابقا ملاک دارالکفر و دارالإسلام را بیان کردیم.
دارالإسلام جایی است که اسلام حکومت دارد یعنی سیف و سوط دارد؛ و دارالکفر جایی است که اسلام حکومت ندارد؛ یعنی سیف و سوط ندارد؛ ملاک دارالإسلام و دارالکفر جمعیت و غیره نیست بلکه ملاک حکومت و سیف و سوط داشتنن است. مثلا در چین و هند تعداد مسلمانان زیاد است؛ حتی جمعیت مسلمانانشان بیشتر از کشور ماست؛ ولی آن جاها دارالکفر است چون حکومت در اختیار مسلمانان نیست.
در دارالکفر حدّ، جاری نمیشود؛ چون احتمال و ترس پناهندگی شخصی که حدّ خورده به کفار وجود دارد.
خود تحت سیطره حکومت اسلامی بودن یک امتیاز است؛ که بزرگان به آن توجه داشتهاند. نقل شده که در زمانی که احمد بن محمد بن عیسی رهبر شیعیان قم بودند؛ ایشان ابوعبدالله برقی را که در نقل حدیث از افراد، زیاد دقت نداشت و سهل انگار بود و به روايات مرسل و ضعيف اعتماد ميکرد و از هر محدثی روایت نقل میکرد را از قم تبعید کرد. ولی بعد از مدتی بار دیگر او را به قم برگردانید و از او معذرت خواست. و هنگامی که برقی وفات یافت، احمد بن محمد بن عیسی با پای برهنه در تشییع جنازه او شرکت کرد؛ و با این کار، او را بسیار تجلیل کرد.
[4]
این کار به خاطر این بود که ابوعبدالله برقی به قم که مرکز شیعیان بود؛ بازگردند.
حتی در زمان امام صادق علیه السلام ایشان به شیعیان اجازه داده بودند؛ که هر کجا که میتوانند حدّ را جاری کنند؛ این کار را انجام دهند. و اشکالی نداشت؛ ولی اگر اجرای حدّ موجب التجاء و پناه بردن شخص به دشمنان میشد؛ حدّ را نمیبایست اجرا کنند.
در کشور خود ما نیز قبل از انقلاب دارالإسلام نبود بلکه دارالکفر بود؛ علنا در شهرهای مختلف کشور مراکز فساد و قمارخانه وجود داشت؛ با وجود این که همهی مردم مسلمان بودند؛ یادم هست زمانی بنده و آقای شبزنده دار برای تبلیغ به شیراز میرفتیم؛ هر چه به راننده گفتم برای نماز صبح نگه دارد؛ توقف نمیکرد؛ نزدیک بود نماز هم قضا شود؛ من از عقب ماشین جلو آمدم و دستم را روی فرمان ماشین گذاشتم؛ و گفتم نگه دارد؛ میگفت الآن ماشین چپ میشود و چه و چه، من هم گفتم هر چه میخواهد بشود؛ ما مسلمانیم و میخواهیم نماز بخوانیم باید برای نماز توقف کنید؛ بالأخره مجبور شد توقف کند و ماشین را نگه دارد؛ از یک اتوبوس که همه هم مسلمان بودند فقط بنده و آقای شبزنده دار نماز خواندیم؛ آن وقت در آن زمان و با آن شرائط میشد به حکومت، دارالإسلام گفت؛ خیر این گونه نیست؛ ملاک دارالإسلام و دارالکفر بودن حکومت است؛ دارالإسلام جایی است که اسلام حکومت دارد یعنی سیف و سوط دارد؛ و دارالکفر جایی است که اسلام حکومت ندارد.
دلیل عدم اجرای حدّ در أرض عدوّ و حرم:
دلیل عدم اجرای حدّ در أرض عدوّ و حرم روایات است.
روایت عدم اجرای حدّ در حرم:
اگر کسی بیرون حرم مرتکب جنایتی شود؛ و بعد به حرم پناه ببرد؛ حدّ بر او جاری نمیشود؛ البته به او آب و غدا داده نمیشود و کسی هم با او خرید و فروشی انجام نمیدهد؛ در این صورت ممکن است مجبور شود و از حرم خارج شود؛ وقتی از حرم خارج شد؛ حدّ بر او جاری میشود؛ لکن اگر در حرم مرتکب جنایتی شود؛ و به حرم پناه ببرد؛ در حرم هم حدّ بر او جاری میشود؛ چون خود این شخص حرمت و احترام حرم را نگه نداشته است.
«مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي الرَّجُلِ يَجْنِي فِي غَيْرِ الْحَرَمِ- ثُمَّ يَلْجَأُ إِلَى الْحَرَمِ- قَالَ لَا يُقَامُ عَلَيْهِ الْحَدُّ وَ لَا يُطْعَمُ- وَ لَا يُسْقَى وَ لَا يُكَلَّمُ وَ لَا يُبَايَعُ- فَإِنَّهُ إِذَا فُعِلَ بِهِ ذَلِكَ- يُوشِكُ أَنْ يَخْرُجَ فَيُقَامَ عَلَيْهِ الْحَدُّ- وَ إِنْ جَنَى فِي الْحَرَمِ جِنَايَةً- أُقِيمَ عَلَيْهِ الْحَدُّ فِي الْحَرَمِ- فَإِنَّهُ لَمْ يَرَ لِلْحَرَمِ حُرْمَةً.»
[5]
مرحوم صدوق همین روایت را با سند دیگری نقل میکنند. «وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ بِإِسْنَادِهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ «الفقيه 4- 115- 5229.»»
[6]
روایت عدم اجرای حدّ در أرض عدوّ:
امام باقر علیه السلام میفرماید علی علیه السلام در زمین دشمن بر هیچ کس، حدّ جاری نکردند.
«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي مَرْيَمَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام لَا يُقَامُ عَلَى أَحَدٍ حَدٌّ بِأَرْضِ الْعَدُوِّ.»
[7]
امام صادق علیه السلام از پدرش امام باقر علیه السلام نقل میکند که علی علیه السلام در زمین دشمن بر هیچ کس، حدّ جاری نکردند؛ تا از آن جا خارج شود به خاطر ترس از این که این شخص دچار حماقت شود و به دشمن ملحق شود.
«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ غِيَاثِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيٍّ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: لَا أُقِيمُ عَلَى رَجُلٍ حَدّاً بِأَرْضِ الْعَدُوِّ- حَتَّى يَخْرُجَ مِنْهَا- مَخَافَةَ أَنْ تَحْمِلَهُ الْحَمِيَّةُ فَيَلْحَقَ بِالْعَدُوِّ.»
[8]
[1] سورهی آل عمران آیه 97
[2] سورهی ابراهیم آیه 34
[3] سورهی بقره آیه 126
[4] جامع الرواة؛ محمد ابن علي اردبيلي؛ جلد: 1 صفحه: 63
[5] وسائل الشيعة جلد صفحه 59 باب 34 از أَبْوَابُ مُقَدِّمَاتِ الْحُدُودِ وَ أَحْكَامِهَا الْعَامَّةِ حدیث 1
[6] وسائل الشيعة جلد صفحه 59 باب 34 از أَبْوَابُ مُقَدِّمَاتِ الْحُدُودِ وَ أَحْكَامِهَا الْعَامَّةِ ذیل حدیث 1
[7] وسائل الشيعة جلد صفحه 24 باب 10 از أَبْوَابُ مُقَدِّمَاتِ الْحُدُودِ وَ أَحْكَامِهَا الْعَامَّةِ حدیث 1
[8] وسائل الشيعة جلد صفحه 24 و 25 باب 34 از أَبْوَابُ مُقَدِّمَاتِ الْحُدُودِ وَ أَحْكَامِهَا الْعَامَّةِ حدیث 2