درس رسائل محمدجواد تاکی
بخش1
99/10/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأمارات/تعبد به ظن /وقوع تعبد به ظن
تقریر دوم: اصل، «اباحه عمل به ظنّ» است.
«ومنها: أن الأصل هي إباحة العمل بالظن، لأنها الأصل في الأشياء، حكاه بعض عن السيد المحقق الكاظمي»:
تقریر اصل طبق این قول:طبق قاعده اباحه تا وقتی که ثابت نشود که چیزی حرام است، اصل بر مباح بودن است. عمل به ظنّ نیز از همین قاعده پیروی میکند، لذا تا زمانی که دلیلی بر ممنوعیت وارد نشود میتوانیم به ظنّ عمل کنیم، چون شارع اگر میخواست حرام کند، بیان میآورد.اشکال اول به این تقریر:«أولا: أن إباحة التعبد بالظن غير معقول...»:شیخ میگوید معنای اباحه این است که مکلف در صورت ترک کردن عمل به ظنّ تکلیفی به گردن ندارد. حال آنکه درباره تعبّد به ظنّ نهایتاً بتوان گفت که میتواند متعبّد به ظنّ نباشد، ولی اگرمتعبّد نبود باید به اصل عملی یا دلیل دیگر در مسئله متعبّد باشد. این است که شیخ میفرماید نهایتاً در مسئله میتوان گفت که میان تعبّد به ظنّ و تعبّد به بدل آن(اصل یا دلیل موجود دیگر) تخییر وجود دارد و این تخییر غیر از اباحه است.در واقع در «عمل به فعل» احکام ۵گانه وجود دارد و «عمل به فعل» میتواند به یکی از این احکام ۵گانه از جمله اباحه منتسب شود. امّا در «انتساب دادن چیزی به کسی» فقط دو حالت وجود دارد، یا به او انتساب دادهمیشود یا انتساب داده نمیشود. در مسئله ما نیز که بحث در تعبّد است دو وجه وجود دارد یا انتساب ظنّ به شارع یا عدم انتساب به شارع:اگر قائل به انتساب شویم، مؤدّای ظنّ به گردن مکلّف میآید.اگر قائل به انتساب نشویم، مؤدّای ظنّ به گردن نمیآید و مکلف باید به سراغ ادلّه دیگر موجود در مسئله یا اصول عملیه برود.تخییر میان تعبّد یا عدم تعبّد به ظنّ به معنای این است که یکی از دو وجه فوق انجام شود، در حالیکه اباحه در عمل به ظنّ یعنی مکلّف میتواند فعل را انجام دهد و یا انجام ندهد و اگر انجام نداد، بحث تعبّد به ادله دیگر یا اصول عملیه هم در کار نیست.بیان شیخ دارد تصویر درست مسئله را برای قائل این قول تبیین میکند، یعنی انگار صاحب این تقریر تصویر درستی از مسئله ندارد.اشکال دوم به این تقریر:«وثانيا: أن أصالة الإباحة إنما هي فيما لا يستقل العقل بقبحه»:از این عبارت شیخ انصاری فهمیده میشود که انگار نظر محقق کاظمی این بود که اصل ایشان عقلی است. چون شیخ انصاری از همین جهت دارد اشکال مطرح میکند.از یک طرف عقل حکم به اصالت اباحه میدهد، امّا درباره تعبّد و انتساب دادن چیزی به کسی بدون علم، عقل حکم مستقلّ دیگری میدهد. یعنی عقل میگوید که انتساب به دیگری بدون علم جزو افعال مباح نیست و قبیح است.