درس رسائل محمدجواد تاکی
بخش1
99/08/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حجج/قطع /علم اجمالی
اشکال به شیخ در جواز این نوع احتیاط:
« وتوهم: أن هذا قد يخالف الاحتياط»:
مستشکل میگوید این احتیاط نیز خلاف احتیاط است. چون ممکن است آنکه به نیت تفصیلی و به نیت وجوب امتثال شدهاست مطابق واقع نباشد و طرف دیگر که به نیت احتیاط امتثال شده مطابق واقع باشد، در نتیجه باز هم قصد وجه تامین نمیشود.« مدفوع: بأن هذا المقدار من المخالفة للاحتياط مما لا بد منه»:شیخ جواب میدهد که بیش از این مقدار نمیشود احتیاط کرد، و این حدّ مخالفت از احتیاط اجتناب ناپذیر است. در واقع اگر طرفی را که علم تفصیلی بر آن نیست به نیت وجوب انجام دهیم، بدعت است.در جایی که احتیاط می شود قصد وجه ساقط می شود. یعنی لازمه اینکه قصد وجه در همه جا از جمله در حال احتیاط ضروری باشد، لغو بودن احتیاط و عدم مشروعیت آن است. چون در احتیاط لابدّ نسبت به یک طرف علم نداریم.از طرفی میدانیم که تقریباً همه فقها قائل به مشروعیت احتیاط هستند، لذا میفهمیم که این مقدار از عدم احتیاط درباره قصد وجه را همه فقها قبول دارند.به نظر شیخ این سبک احتیاط احتیاطیترین احتیاط، و قدر متیقنِ احتیاطِ موردقبول فقها است.جمعبندی: در جایی که تمکن از علم یا ظنّ تفصیلی باشد، با قرائن بدست آوردیم که امتثال اجمالی ظاهراً خلاف احتیاط است. امّا یک نوع احتیاط را شیخ پیشنهاد میدهد که خلاف احتیاط هم نباشد: امتثال تفصیلی را با قصد وجه انجام دهد و طرف دیگر شبهه را با قصد احتیاط انجام دهد.
مقام اول: آیا اثباتِ اجمالیِ تکلیف، مانند اثباتِ تفصیلی منجّز است؟«أما المقام الأول وهو كفاية العلم الإجمالي في تنجز التكليف»:شیخ بعد از بررسیِ مقام ثانی که بحث درباره حیطه امتثال بود، بحث در مقام اول را که درباره حیطه جعل و اثبات حکم است پیمیگیرد.گفته شد که بحث در اثبات تکلیف از طریق علم اجمالی در دو سطح قابل بررسی است، اول در «حرمت مخالفت قطعی» که محل بحث کنونی شیخ است. و دوم در «وجوب موافقت قطعی»که در مباحث احتیاط و برائت به آن پرداختهمیشود.امّا سطح اول از مقام اول...آیا مخالفت قطعی با علم اجمالی حرام است؟«والمقصود هنا بيان اعتباره في الجملة الذي أقل مرتبته حرمة المخالفة القطعية»:
مقدمه۱: صور علم اجمالی از حیث محل اجمال
«إن للعلم الإجمالي صورا كثيرة»:میتوان علم اجمالی را با حصر عقلی در سه صورت منحصر دانست:۱- اجمالِ متعلّق حکم و تبیینِ اصل حکم: مثال در شبهه حکمیه: میدانیم ظهر جمعه نمازی واجب است(اصل حکم) امّا نمیدانیم نماز جمعه واجب است یا نماز ظهر(متعلّق حکم)مثال در شبهه موضوعیه: میدانیم خوردن شراب حرام است(اصل حکم) امّا نمیدانیم این لیوان شراب است یا آندیگری(متعلّق حکم)اجمالِ اصل حکم و تبیینِ متعلق حکم:مثال در شبهه حکمیه: میدانیم نماز جمعه یا واجب است یا حرام است.(متعلّق حکم که نماز جمعه است معلوم است ولی حکم آن معلوم نیست)مثال در شبهه موضوعیه: دفن یک میت که در خارج نمیدانیم کافر حربی است و دفنش حرام است یا مسلمان است و وجوب دفن دارد.(متعلّق حکم میت است که معلوم است ولی حکم آن که وجوب یا حرمت دفن است معلوم نیست.)اجمال هم در اصل حکم و هم در متعلّق حکم:مثال: علم به اینکه یکی از نماز جمعه یا نماز ظهر، یا واجب است یا حرام.