درس رسائل محمدجواد تاکی
بخش1
99/08/12
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حجج/قطع /قطع قطاع
تفصیل صاحب فصول:«بعض المعاصرین»:منظور صاحب فصول است.صاحب فصول مرد تفصیلات است.هر جا صاحب فصول نظر جدیدی داشتهباشد، شیخ به آن عنایت جدّی دارد. چون صاحب فصول واقعا از افراد اهل فکر در مسائل اصولی بودهاست، و با فکر بحث کردهاست، حتّی اگر نظرش ردّ شود.نظر صاحب فصول درباره قطع:ایشان در حجیت قطع «عدم منع شارع» را حجت میداند، یعنی ممکن است که به قطع برسیم ولی شارع از آن منع کند. این شبیه قطع موضوعی نیست بلکه شبیه حکم اخباریون است که قائل به توسط تبلیغ حجت بودند. لذا نظر صاحب فصول در قطع به نظر اخباریون نزدیک است. و برعکسِ شیخ، وجوب متابعت را همواره مع القطع نمیداند.وإن كان العقل أيضا قد يقطع بعدم المنع:قطع مقتضای حجیت را دارد واگر مانع از سوی شارع نیامد، حجت است. لذا گاهی عقل قطع دارد که شارع منعی ندارد. لذا مقتضی موجود و مانع مفقود است لذا حجیت حاصل است.دو نوع حجیت(وجوب متابعت) قطع از نظر صاحب فصول:وجوب متابعت(حجیت) قطع گاهی واقعی است و گاهی ظاهری. اگر عقل قطع دارد که شارع منع نکرده آنگاه حجیت قطع «واقعی» است(قطع به حکم + قطع به عدم منع شارع = حجیت واقعی قطع). و اگر احتمال وجود منع از سوی شارع هست ولی منع یافت نمیشود آنگاه حجیت قطع «ظاهری» است(قطع به حکم + عدم قطع به عدم منع شارع = حجیت ظاهری قطع).در واقع صاحب فصول حجیت(وجوب متابعت) قطع را دو مرحلهای میکند:مرحله۱: قطع به حکممرحله۲: عدم منع از سوی شارعلذا عقل در علم اصول که علمی عقلایی است دو کارکرد دارد:۱- قطع به معنای اعم: عقل یک طرف را اثبات کرده ولی طرف دیگر را نمیتواند نفی کند.قطع به معنای اخص: عقل یک طرف را اثبات و مخالفش را نفی کردهاست
نکته: در علم فلسفه فقط حکم قطع به معنای اخص راه دارد ولی در علم اصول قطع به معنای اعم نیز جا دارد چون علم اصول عقلایی است.
«حکم عقل ظاهری» در نظر شیخ انصاری(تاثیر نظر صاحبفصول بر شیخ):شیخ در صفحه ۴۱ بیانِ به ظاهر تناقضگونهای دارند: «فالظاهر: أن العقل إنما يحكم بتساويهما في استحقاق المذمة من حيث شقاوة الفاعل وخبث سريرته مع المولى، لا في استحقاق المذمة على الفعل المقطوع بكونه معصية»
محل تناقض این است که معنای اینکه عقل ظاهراً حکم میدهد چیست؟ حکم عقل که ظاهری نیست.شیخ در مسئله تجرّی میگوید عقل در حیطه شارع وقتی ورود میکند دو جور میتواند حکم کند:۱- یکبار قطع دارد که شارع هم مخالف حکم عقل نمیتواند حکم دهد.۲- یک بار میگوید امکان مخالفت شارع وجود دارد ولی منعی از شارع نیافتیم. لذا به حکم ظاهری عقل عمل میکنیم. شیخ در مسئله تجرّی قائل به این نوع حکم عقل است. شیخ در مسئله تجرّی میگوید چون دلیلی برای استحقاق عقاب تجرّی نیافتیم لذا احتمال اینکه از نظر شارع استحقاق عقاب ثابت باشد وجود دارد ولی اثبات نشدهاست، و همین که دلیلی بر استحقاق عقاب نداریم میگوییم ظاهراً عقل حکم به عدم عقاب متجرّی میدهد. بیانِ شیخ در اینجا شبیه به مبنایی است که صاحب فصول دارد: «أنه إذا احتمل المنع يحكم بحجية القطع ظاهرا ما لم يثبت المنع»
تفاوت «فالظاهر» شیخ با نظریه صاحب فصول:شیخ حکم «عقل» را به ظاهری و واقعی تقسیم میکند. و صاحبفصول حکم «قطع» را به ظاهری و واقعی تقسیم میکند. یعنی شیخ عقل ظاهری را قطعی نمیداند بلکه اطمینانی میداند. از نظر شیخ دو نوع حکم عقلی حجیت دارند، یکی عقل قطعی(واقعی) و دیگری عقل اطمینانی(ظاهری)زاویه نگاه صاحبفصول نمیتواند زاویه نگاه قاطع(نگاه اول شخصی) باشد بلکه احتمالاً زاویه نگاهش سوم شخصی است، و اگر ایشان با زاویه نگاه قاطع این تقسیم را مطرح کنند اشکالاتی که شیخ در ادامه مطرح میکنند کاملاً وارد است. امّا زاویه نگاه شیخ اول شخصی و از زاویه نگاه قاطع است.نکته: شیخ در مسئله تجرّی ورود حکم ظاهری عقل را میپذیرد(قطع عقلی ظاهری) ولی در مسئله قطع قطاع حکم ظاهری عقل را نمیپذیرد.
ملاک حجیتِ واقعیِ قطع عقلی:مسئله: کدام احکام عقل است که شارع نمیتواند در آن دخالت کند لذا حکم عقل واقعی است؟پاسخ: در فقه و اصول برخی مباحث است که اثبات مطلب متوقف بر اثبات خود شارع است در این حوزه شارع نمیتواند دخالت کند.هر جا در مسئلهی حقوقی شارعیت شارع معلّق باشد، شارع در آن مسئله نمیتواند دخالت کند. مثلاً اصولیون میگویند که «اطیعوا الله» ارشادی است. چون در آن باید شارعیت اثبات شود تا اطاعت هم اثبات شود لذا اصلاً شارع در آن نمیتواند دخالت کند.در اعتقادات و فلسفه نیز ملاک همین است، یعنی حجیت واقعی همین ملاک را دارد. حال این سؤال مطرح است که در فلسفه و اعتقادات چقدر از مسائل است که ملاک را دارد و توقف بر اصل اثبات شارع دارد؟به نظر میرسد که بسیار اندک است. لذا شارع میتواند در بسیاری مسائل فلسفی و اعتقادی ورود کند.اینکه گاهی میگویند مثلاً فلان حکم عقلی در مقابل ۵تا حدیث است و میتوان حدیث را کنار گذاشت درست نیست، چون شارع در این مسائل میتواند ورود کند و این احادیث نشاندهنده ورود شارع در مسئله است. از نظر حجیت هم احادیث وقتی متعدد شدند به حدّ تواتر میرسند، تواتر در حدیث خیلی پیچیده نیست و بسیاری مواقع حاصل میشود. مثلاً آنچه کلینی در کافی میآورد شاید ۲۰بار از لسان شارع خارج شدهباشد. یا صدوق میگوید که اگر یک روایت ۳بار تکرار شدهباشد متواتر است.نظر صاحب فصول در قطع قطاع:اثر مبنای صاحب فصول در قطع، در نظر ایشان درباره قطع قطاع:چون صاحب فصول حجیت قطع را دو مرحلهای میداند، در مورد قطّاع نیز قطع را حجت نمیداند چون مرحله دوم را ندارد. یعنی شارع برای حجیت قطع او منع قرار دادهاست و نهی کردهاست.«بعد تقييده بما إذا علم القطاع أو احتمل أن يكون حجية قطعه مشروطة بعدم كونه قطاعا»:
به بیان دیگر صاحب فصول قائل به تفصیل است:اگر قطاع احتمال ندهد که شارع مانع حجیت قطع اوست قطع او حجت واقعی است.اگر قطاع احتمال بدهد که شارع مانع حجیت قطع اوست قطع او حجت ظاهری است.اگر قطاع بداند که شارع مانع حجیت قطع اوست، قطعش حجیت ندارد.نظر شیخ درباره حجیت قطع قطاع:نظر شیخ در اینجا بر اساس همان مبنای شیخ در قطع است که وجوب متابعت را نمی توان از قطع تفکیک کرد. البته وجوب متابعت اثرِ قطعِ به امرِ ذیحق است(نه ذاتیِ قطع).
از نظر معذریت نیز ظاهراً نظر شیخ معذر بودن قطع قطاع است.نکته روشی: توجه به آرای قدما:یکی از مزایای کتاب رسائل و مکاسب که در کتب شهید صدر وجود ندارد همین نکات است که از قدمای بزرگان مطرح میکند. بسیاری از مباحثی که نوآورانه است و تولیدی است را کاملاً میتوان از کلام قدما بدست آورد و از آن استفاده کرد. به عنوان مثال در اساتید معاصر آقای مفیدی مباحث نوآورانه فراوانی را بر مبنای همین اقوال قدما مطرح میکند.