درس رسائل محمدجواد تاکی
بخش1
99/08/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حجج/قطع /قطع قطاع
وإن أريد بذلك أنه بعد انكشاف الواقع لا يجزي ما أتى به على طبق قطعه۴- اگر منظور از عدم اعتبار قطع قطاع این است که اتباع این قطعش اجزاء ندارد، نظر با تفصیلاتی صحیح است.ذیل این نظر باید دو بحث را تفکیک کرد: معذریت از اجزاءمعذریت وقتی است که کسی با مقدمات صحیح حرکت کرده ولی به خلاف واقع رسیده، معذریت میگوید این شخص استحقاق عقاب ندارد.در اجزاء بحث درباره مؤاخذه نیست بلکه مربوط به تطابق عمل با دستور واقعی شارع است(اجزاء مسئلهای درباره حکم وضعی است.)مثلاً اگر کسی نماز ظهرش را فکر میکند داخل وقت خواندهاست ولی شب میفهمد که قبل وقت خوانده بود، مجزی نیست ولی معذر هست. مجزی بودن یا نبودن ارتباطی با معذریت یا عدم معذریت ندارد.تفصیل احتمال چهارم:اگر قطع طریقی باشد میان طریق متعارف و غیرمتعارف، تفاوتی نیست، چون اصل عمل به واقع است، و وقتی عمل به واقع اتفاق نیفتاد، متعارف و غیرمتعارف فرقی ندارد. لذا میان قطاع و قاطع فرقی وجود ندارد.اگر قطع موضوعی باشد، آنگاه اگر از طرق متعارف باشد، مجزی است و اگر از طرق غیرمتعارف باشد مجزی نیست و فرض گرفتیم که قطاع از طریق غیرمتعارف به قطع میرسد.لذا اگر قطع موضوعی باشد میان قاطع و قطاع تفاوت حاصل میشود به این نحو که قطع قاطع مجزی است ولی قطع قطاع مجزی نیست.نکته: شیخ در این ۴ فرض، احتمال عدم اعتبار در معذریت را مطرح نکردند، لذا شاید بشود گفت که شیخ میخواهد بگوید که در مباحث حاشیهای به نسبتِ قطع قطاع نظر کاشفالغطا درست است، ولی در بحث منجزیت صریحاً و در بحث معذریت احتمالاً نظر کاشفالغطاء را نمیپذیرد.شیخ احتمال اینکه کاشفالغطا منظورش عدم اعتبار در معذریت باشد را ساکت گذاشت، و از اینجا میتوان فهمید که شیخ خودش در معذریت مخالف کاشفالغطا است و معذریت قطع قطاع را قبول دارد.دلیل شیخ میتواند این باشد که قطاع در پیمودن مقدمات قطع غیرمتعارف عمدی عمل نمیکند، و به خطا به این مسیر میرود.