درس رسائل محمدجواد تاکی
بخش1
99/07/29
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حجج/قطع /القطع الحاصل من المقدمات العقلیه
مناقشه با کلام محدث بحرانی:ولا أدري كيف جعل الدليل النقلي في الأحكام النظرية مقدما...اشکال اول به محدث بحرانی:۲ برداشت از اشکال اول:۱- «الاحکام النظریه= الاحکام الفقهیه»: ارزش بدیهیات در احکام با ارزش بدیهیات در اصول و ضروریات دین و مذهب تفاوتی ندارد، چون معیار بداهت است که این قضایا را معتبر و مقدّم قرار میدهد و این معیار هم در احکام فقهی در قضایای بدیهی وجود دارد و هم در اصول و ضروریات دینی.در واقع شیخ انصاری میگوید آنچه موجب اهمیت و حجیت عقل عقل میشود واقعنمایی آن است، و این واقعنمایی در قضایای بدیهی در بالاترین حدّ وجود دارد، و دستیابی به واقع همانطور که در اصول و ضروریات معیار است در احکام نیز معیار اعتبار است. لذا قضایای بدیهی در احکام فقهی نیز باید معتبر باشند.
۲- «الاحکام النظریه= احکام عقل نظری»: بعضی احکام عقل بدیهی نیستند بلکه نظری هستند ولی ضروری دین هستند، در مورد این ضروریات طبق تقسیم محدث بحرانی نقلِ ظنّی بر ضروری دین مقدّم میشود.
جواب: در فقه چنین فرضی که یک نقلِ ظنّی در مقابل ضروری دین قرار گیرد نداریم.والعجب مما ذكره في الترجيح...
اشکال دوم به محدث بحرانی:پیشفرض شیخ: در دلیل عقلی فقط قطع حجت است لذا بحث در دلیل عقلیِ ظنّی نیست.در حالت تعارض عقل و نقل، ممکن نیست که دو قطع در مقابل هم قرار بگیرند. اگر دلیل نقلی قطعی نباشد تعارض نداریم و اگر قطعی باشد تعارض دو قطعی ممکن نیست، لذا چنین فرضی محال است.تفصیل این بحث در جواب به محدث جزائری آمد.وأعجب من ذلك: الاستشكال...
اشکال سوم به محدث بحرانی:
محدّث بحرانی در عباراتش دو جا حکم مردّدانه دارد، و شیخ این دو تردید محدث بحرانی را عجیب میداند.موضع اول: ناظر به عبارتِ « وإن عارضه دليل عقلي آخر: فإن تأيد أحدهما بنقلي كان الترجيح له، وإلا فإشكال »:
عبارت محدث بحرانی نشان میدهد که او در تساقطِ دو دلیل عقلیِ متعارض تردید دارد و با قاطعیت حکم به تساقط نمیدهد، اینجاست که شیخ اشکال میکند که این موضع جای تردید نیست و روشن بودن مسئله ایجاب میکند که با قطعیت حکم به تساقط دادهشود.دلیل عقلی تمام ارزشش به واقعنماییاش است و اگر دو دلیل عقلی با هم تعارض کنند واقعنمایی هر دو از بین رفتهاست، لذا جای توقف نیست بلکه جای تساقط است.موضع دوم: ناظر به عبارت « أما لو أريد به المعنى الأخص، وهو الفطري الخالي عن شوائب الأوهام الذي هو حجة من حجج الملك العلام - وإن شذ وجوده في الأنام - ففي ترجيح النقلي عليه إشكال»:
شیخ میگوید چرا محدث بحرانی باز هم توقف دارد و با تردید میگوید «فیه اشکال» در حالیکه باید با قاطعیت و محکم بگوید که عقل فطری مقدم است. شیخ عقل فطری را واضح میداند و قویترین نوع واقعنمایی را برای آن میداند لذا خیلی واضح است برای او که باید عقل فطری بر نقل ترجیح یابد.دفاع از محدث بحرانی: شاید علت تردید او این است که وقتی نقل در مقابل عقل قرار میگیرد ما در «فطری بودن عقل» شکّ کنیم.
البته باز هم میتوان اشکال کرد که عقل فطری خیلی واضح است و روشنتر است از آنکه در آن شک شود و اگر شکّ ایجاد شد عقل فطری نیست.نظریه شیخ انصاری:نظریه شیخ درباره جنبه نظری بحث عقل و نقل معارض:شیخ میگوید آنچه برای من مهم است «قطع» است. در واقع معیار «قطع» است نه عقل یا نقل. در نتیجه قطع از هر طریقی چه عقلی و چه نقلی حاصل شود معتبر است و دلیل مخالف را کنار میزند.شیخ معتقد است اگر قطع در مقابل دلیل نقلی قرار گرفت...:۱- اگر قابل طرح بود طرح میکنیم.اگر قابل طرح نبود(مثل نقل قطعیالصدور) آنرا تأویل میکنیم.شیخ در بررسی جنبه نظری کاملاً عقلی و با فروض عقلیِ دور از مقام عمل بحث میکند. مثل یک فیلسوف مشّاء!!!اینکه در مقام عمل بگوییم در جایی که روایاتی در خلاف حکم عقل وجود دارد امکان قطع عقلی نداریم بحثی دیگر است و به امکان وقوعی مربوط است. در مقام عمل فقیه وقتی میخواهد فکر کند روایات را نیز میبیند و در این بستر فکر میکند و وقتی در این بستر فکر کرد نمیتواند قطع پیدا کند به خلاف روایات. و این روایات جایی برای احتمال خلاف نگاه میدارد.نظریه شیخ درباره جنبه واقعی بحث عقل و نقل معارض:شیخ میگوید دینشاس وقتی میخواهد در محیط شریعت فهم نظر شارع را بیابد نباید بدون لحاظ روایات بنشیند و با عقل مستقل بدون دیدن این روایات، نظر شارع را بیابد. چون روایات در حکم چراغ هستند برای کسی که در جهت فهم نظر شارع حرکت میکند.در صحنه واقع اگر با دیدن روایات مخالف باز هم قطع برای کسی حاصل شد، شیخ آنرا شبه قطع میداند و نه قطع واقعی. در واقع در صحنه عمل اگر کسی به روایات نظر کند به قطع عقلیِ مخالف روایات نمیرسد، لذا کسانی که ادّعای قطع عقلی میکنند احتمالاً در عمل روایت را کنار گذاشتهاند.