< فهرست دروس

درس رسائل محمدجواد تاکی

بخش1

99/07/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: حجج/قطع /القطع الحاصل من المقدمات العقلیه

 

کلام محدث استرآبادی:وقد عثرت - بعد ما ذكرت هذا - على كلام يحكى عن المحدث الاسترآبادي في فوائده المدنية....:تقسیم علوم عقلیِ نظری به دو قسمت:

اول: قسمتی که منتهی به مواد قریب به حس می‌شود. این دسته شأنیت خطا ندارد لذا معتبر است. مثل احکام عقل در علوم حساب و هندسه و بعضی ابواب منطق.

لا يقع فيه الخلاف بين العلماء:

منظور از عبارت این نیست که اختلاف وجود ندارد، بلکه این است که اختلاف نظرات محدود به یک سری حدود است، چون قریب به حسّ هستند لذا احتمال خطا به واسطه محدودیت‌های حسّ کم می‌شود.

دوم: قسمتی که منتهی به مواد بعید از حس می‌شود. این دسته شأنیت خطا دارد لذا معتبر نیست. مثل احکام عقل در فلسفه و کلام و اصول و فقه.

اشکال‌های استرآبادی به ورود عقل به حیطه شرع:استرآبادی می‌گوید ما در فضای دین بافتنی‌های عقلی را وارد کرده‌ایم با فلسفه و اصول و کلام و ...از طرفی نتایج این بافتنی‌ها را آورده‌اید در دین قاطی کرده‌اید و با آن‌ها روایات معصومان را تأویل می‌کنید. در واقع با این علوم عقلی نتایج بسیار گرفته‌اید و آورده‌اید و در فهم روایات ظهورها را با نتایج عقلی‌تان تأویل می‌برید. این یعنی دین را با عقل پر از خطای خودتان تأویل و تفسیر می‌کنید نه با اقوال صریح معصومان.در فلسفه ادّعا می‌شود که گزاره‌ها بدیهی و بلکه ابده‌البدایه هستند، اگر کار با بدیهیات و بلکه ابده‌البدایه بود چرا این‌قدر اختلاف اقوال شدید است، بلکه شدیدتر از بعضی علوم بر مبنای نظریات. مثلاً در فلسفه اختلاف اقوال در حد این است که یکی می‌گوید عالم حادث است و دیگری می‌گوید عالم قدیم است. این اختلاف زمین تا آسمان است.

نکته: استرآبادی فلسفه را قبل از ملاصدرا دیده‌است و شاید(احتمال اندک) اگر ملاصدرا را می‌دید که سعی کرده فلسفه را با روایات و آیات جهت‌دهی کند، نظرش نسبت به فلسفه تعدیل می‌شد.

والسبب في ذلك:علت عدم عاصم بودن منطق از خطا در مواد: عدم وجود قاعده در مصداق‌یابی مواد قضایا: در منطق بحث صناعات خمس را درباره مواد قضایا داریم که دسته‌بندی مواد قضایا به صورت کلّی مطرح می‌شود ولی در عرصه تشخیص جزئیات و مصداق‌یابی احتمال خطا بالا است و قواعد خیلی کاربردی نیست. و منطقیون متاخر هم به این دشواری اعتراف می‌کنند.به تعبیر خلاصه: فاصله از حسّ زیاد است + ضابطه‌ای هم برای تشخیص ماده نیست. درنتیجه احتمال خطا زیاد است.وقال بعد ذلك فإن قلت:وجه مؤمِّن‌داشتنِ شرعیات:ملاامین استرآبادی وجود اختلاف و کثرت خطا در علوم برگرفته از مقدمات شرعیه را موجب عدم اعتبار این احکام نمی‌داند و چنین استدلال می‌کند:مقدمه۱: یک بخش از فهم دلالت مربوط به استظهار است و یک بخش دیگر مربوط به پیش‌فرض‌هایی است که ما از مقدمات عقلیه و نقلیه داریم و آن‌ها را بستر فهم قرار می‌دهیم، بخش مربوط به استظهار به خود شارع انتساب دارد.مقدمه۲: خود استرآبادی هم ملتفت است که «کثرت‌ اختلاف» بما هی هی دلیل بر عدم اعتبار نیست، بلکه او معتقد است «کثرت اختلاف» اگر مؤمِّن داشته باشد معتبر است ولی اگر مؤمِّن نداشته باشد اعتبار هم ندارد.پاسخ: استرآبادی می‌گوید اختلافات میان اخباریون که ناشی از اختلاف در استظهار است، طبیعی است و مستند به خود شارع می‌شود، چون طبیعت تفسیرو استظهار از متنی که با فاصله به ما رسیده‌است این اختلافات است. امّا اختلافات ناشی از پیش‌فرض‌های عقلیه استنادی به شارع ندارد.استرآبادی می‌گوید اقتضای نقل اختلاف‌پذیری است و وقتی شارع از نقل استفاده می‌کند لابد باید این مقتضای آن را قبول کند.

خلاصه: اختلاف در شرعیات یا در سند است یا در دلالت است. عمده اختلافات در فضای دلالت است یعنی در فضای استظهارات. عقلا اختلافات در این حوزه را به واسطه حجیت ظواهر صحیح می‌دانند. و این یعنی مؤمِّن داشتن.

تفسیر روایات شأن عقل:یکی از تفسیرهای جدّی در تحلیل روایات مربوط به مقام عقل این است که در دوره معصومین مخاطبین روایات گاهی بسیار ظاهری و بسیط با روایات برخورد می‌کردند، اینجا بود که حضرت می‌فرمودند که کمی به تحلیل و فهم دقیق‌تر و عمیق‌تر این روایات بپردازید و معصومین از این تحلیل‌ها و دقت‌ها به «عقل» تعبیر می‌کنند. البته بخش دیگری از روایات عقل هم به نظر می‌رسد که به عقل عملی دلالت دارد.مسائلی که محور نقد استرآبادی ‌است:در علم رجال تقسیم راویان به ۴قسم توسط علامه حلّی.در علم اصول تقسیم منابع معرفت به قطع و ظنّ.در علم کلام نزدیک شدن کلام شیعی به فلسفه یونانی که در تجرید الاعتقاد خواجه نصیر به اوج رسید.در واقع استرآبادی به شدّت با تفکّراتی که در حوزه حلّه پدید آمد و با تفکّرات خواجه نصیرطوسی مخالف است.شیخ انصاری نقطه تعادل میان اخباری‌گری و مکتب حلّه:مرحوم استرآبادی معتقد به یک نظام‌واره فکری است که در آن معارف کمتر از درجه «اطمینان» نباشد.فقه و اصول شیخ انصاری نیز در یک «نظام‌واره اطمینان‌محور» قرار دارد. شیخ انصاری در این زمینه خیلی از اخباری‌گری متاثر است.در واقع شیخ هم مکتب حلّه را خوب دیده و هم اخباری‌گری را به خوبی دیده است و یک نظام متعادل میان این دو پدید آورده‌است.هرچند بعد از شیخ انصاری و تحت تاثیر آخوند خراسانی حوزه نجف به شدّت به سمت رویه حوزه حلّه متمایل شده و حتّی از حوزه حلّه نیز عبور کرد. به طوری‌که شاید اگر مرحوم استرآبادی الان زنده بود خودش را به آتش می‌کشید!!!

نکته: دو جریان‌ در اخباری‌گری یافت می‌شود، جریان تند اخباری و جریان معتدل، می‌توان شیخ انصاری را اخباریِ معتدل دانست.

ضرورت رعایت انصاف در فهم اندیشه‌های اخباری‌گری:برای قضاوت درست درباره عقاید اخباریِ استرآبادی باید نظام فکری او درباره حدیث، فلسفه و فقه را ببینیم.شاید اگر بحث‌های اخباریون و اصولیون خوب دیده شود و فهمیده‌شود، ببینیم که نتایجِ بحث آن‌ها خیلی تفاوتی ندارد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo