درس خارج فقه آیت الله سبحانی
97/12/26
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: احکام نگاه کردن
الآیة الثانیة«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلي جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَني إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَني أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَىٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ ۖ وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ ۚ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»[1]
ترجمه: و به زنان مؤمن نیز بگو چشمان خود را از شرمگاه هاى دیگران فروبندند و شرمگاه هاى خود را نیز از دید دیگران بپوشانند و زیبایى هایشان را جز آنچه خود نمایان است آشکار نسازند و اطراف مقنعه خود را بر سینه خویش بیندازند تا سینه شان را بپوشاند اگر به آنان بگویى قطعاً چنین خواهند کرد. و زیبایى هاى خود را آشکار نسازند جز براى شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان همکیش خود یا بردگانى که مالک آنها شده اند یا مردان سفیهى که سرپرستى دارند و شهوت جنسى ندارند یا کودکان نابالغى که بر اندام خاص زنان چیرگى نیافته اند، و زنان نباید پاهایشان را بر زمین بکوبند تا زیورهایى که پنهان مى دارند معلوم شود. اى مؤمنان، همگى با پیمودن راه خدا به سوى او باز گردید، باشد که سعادتمند شوید
معنای مفردات آیه1:« بِخُمُرِهِنَّ»: الخُمُر واحده «الخمار» و هو ما تُغَطّی به المرأة رأسها.
2: « جُيُوبِهِنَّ»: الجیوب جمع جیب و هو – کما قیل – فتحة فی أعلی القمیص یبدو منها بعض الجسد.
3: «بُعُولَتِهِنَّ»: البعولة جمع «البَعل»: الزّوج.
4:« الْإِرْبَةِ»: الحاجة: یقول الراغب: الأرَب: فرط الحاجة المقتضی للاحتیال فی دفعه»[2]
أرید بها الحاجة إلی النکاح.
5: «يَظْهَرُوا»: من ظهر علی الشیء:إذا اطّلع، أی لا یعرفون ما العورة و لا یمیّزون بینها و بین غیرها، و الظاهر أنّهم لم یبلغوا أوان القدرة علی الوطء.
در این مبارکه تقریباً شش حکم بیان شده است که باید هر کدام را پس از دیگری معنی کنیم:
الأوّل: غَضُّ الأبصار (وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ).
الثانی: حفظ الفروج (وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ).
الثالث: عدم إبداء الزینة (وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها).
الرابع: إلقاء الخُمُرِ علی الجیوب (وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلي جُيُوبِهِنَّ).
الخامس: عدم إبداء الزینة للناس عدا ما استثنی منهم (وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ ...).
السادس:عدم الضرب بالأرجل لإثارة الرجال برنین خلاخیلهِنّ (وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ).
«يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ» نخست باید لغات آیه را معنی کنیم، البته کلمه « يَغْضُضْنَ» را معنی کردیم و گفتیم فرق است بین کلمه «غَضَّ و بین کلمه «غَمَضَ» چون کلمه «غمض» به معنی بستن است، اما لفظ «غضّ» به معنی کاستن و خیره نگاه نکردن می باشد، کنایه از این است که خیره نکنید یا سر خود را پایین بیندازید یا اینکه به سمت راست و یا به سمت چپ نگاه نمایید.
«وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» قبلاً گفتیم که هرجا در قرآن کریم حفظ فروج آمده، در مقابل زناست، ولی در اینجا مراد ستر عورتین است، و قرینهاش هم معلوم است.
«وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها» باید زینت را معنی کنیم که زینت چیست؟
«وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلي جُيُوبِهِنَّ» لفظ «خُمُر» جمع خِمار است که همان روسری باشد، البته روسری های زمان سابق و قدیم بزرگ بود، بر خلاف روسری هایی زمان ما که کوچکند.
بعداً دواده نفر را استنثا کرده است.
در آخر میفرماید: «وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ»، یعنی زنان نباید پاهایشان را بر زمین بکوبند تا زیورهایى که پنهان مى دارند (مانند خلخال) معلوم شود.
«أَوِ التَّابِعينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ» از جمله لغاتی که باید معنی کنیم، کلمه «الْإِرْبَة» است، کلمه «الْإِرْبَة» به معنای حاجت است، کنایه از افرادی است که به سر حد بلوغ رسیدهاند و احتیاج به نکاح و ازدواج ندارند، «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ» کنایه از اینکه هنوز به سر حد بلوغ نرسیده اند و احتیاج به نکاح و ازدواج پیدا نکردهاند.
«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ » زنها هم نباید به مردها خیره بشوند ( حکم اول) یعنی همانطور که مردان نباید به زنان خیر بشوند، زنان نیز نباید به مردان خیره بشوند، بلکه باید از دید خود شان بکاهند.
سوالممکن است کسی سوال کند که اگر واقعاً مسئله از این قرار است که مردان نباید به زنان نگاه کنند و زنان نیز نباید به مردان نگاه نمایند، پس تکلیف منبریها، مسئله گوها و معلمین چه میشود که تمام زنها هنگام سخنرانی کردن یا تدریس به او نگاه میکنند، شما این آیه مبارکه را چطور معنی میکنید؟
جوابجوابش این است که در این گونه موارد نیز نباید نگاه آنها نگاه خیرهای باشد، یعنی نباید خیره خیره نگاه کنند، بلکه نگاه شان به سمت دیگر منحرف کنند.
از اینجا معلوم میشود که برخی از این تعارفاتی که در میان جامعه ما بین مردان و زنان وجود دارد و مخصوصاً در صد ا و سیما با قانون اسلام و آیات قرآنی تطبیق نمیکند، چون اسلام و قرآن میخواهد که جامعه اسلامی از هر جهت پاک باشد، یعنی هم زنان جامعه باید پاک و با عفت باشند و هم مردان جامعه پاک و دارای عفت باشند، اما اگر زنان با مردان خیلی انس بگیرند و به همدیگر تعارف کنند، ممکن است آن تقوا و عفت شان آسیب ببیند و جامعه اسلامی از این جهت دچار مشکل بشود.
«وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» این حکم دوم است، حضرت امام جعفر صادق (ع) فرمود هر کجا که در قرآن کریم حفظ فروج آمده، مراد زنا است، مگر در این آیه شریفه که به معنی ستر عورت است، قرینهاش هم این است که در اینجا در باره ساتر بحث میکند، ولذا مراد از جمله «وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» ستر عورتین است (نه زنا).
«وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها» این حکم سوم است که آیه مبارکه متذکر آن میشود، باید بررسی کرد که زینت به چه میگویند؟ راغب میگوید بازوی قوی و چهره زیبا زینت است، در واقع ایشان زینت را خلقتی میگیرد.
بعضیها زینت را دو قسم گرفتهاند:
الف؛ خلقتی.
ب؛ اکتسابی.
زینت خلقتی، مانند بازوی ستبر، چهره زیبا و قامت بلند و امثالش، زینت اکتسابی یا مکتسب، مانند انداختن انگشتر به انگشت، سرمه کشیدن و امثالش.
معنی زینت در قرآن کریم
ولی بهتر این است که ما معنی زینت را از قرآن کریم در بیاوریم، من برخی از آیات قرآن آوردهام که از آنها استفاده میشود که زینت خلقتی نیست، خلقتی راجمال میگویند.
به بیان دیگر؛ ما دو اصطلاح یا دو واژه داریم:
1: جمال.2: زینت.
اگر خلقتی و آفرینشی باشد، به آن جمال میگویند، مثلاً چهره زیبا جمال است نه زینت، سینه ستبر جمال است نه زینت.
اما اگر عارضی باشد، به آن میگویند: زینت، زینت یک امر طارء و عارضی است، یعنی از بیرون و خارج عارض بدن انسان میشود.
بنابراین، کسانی که با این آیه مبارکه استدلال میکنند و میگویند وجه و کفین مستنثنی است، این آیه دلالت بر این مطلب ندارد، یعنی اینکه وجه و کفین مستثنی است یا مستثنی نیست، این آیه دلالت بر آن ندارد.
«وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها» بعضیها میگویند مراد از « إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها» وجه و کفین است، و حال آنکه زینت امر طارئ و عارضی است، فرق است بین کلمه جمال و بین کلمه زینت، آگر آفرینشی باشد، به آن جمال میگویند، اگر عارضی باشد، نامش زینت است، ولذا در روایات این کلمه به انگشتر و سرمه تفسیر شده است، چون انگشتر و سرمه امر عرضی است.
بنابراین، ما نمیتوانیم با این آیه مبارکه، وجه و کفین را استثنا کنیم، چون وجه و کفین زینت حساب نمی شوند، بلکه اسمش جمال است.
و أمّا القرآن الکریم فالظاهر منه أنّه یستعمل الزینة فی الأمر الطارئ علی الشیء، نظیر:
1: زینة السماء بالکواکب، نظیر قوله تعالی:« إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزينَةٍ الْکَواکِبِ»[3]
2: زینة السماء بالمصابیح، نظیر قوله تعالی:« زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ »[4]
3: زینة القلوب بالإیمان، قال تعالی:« وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْکُمُ الْإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في قُلُوبِکُمْ»[5]
و قد استعمل لفظ الزینة فی المال و الجاه نظیر قوله:« فَخَرَجَ عَلَىٰ قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ»[6]
بنابراین، این آیه مبارکه بر زینتهای خلقتی دلالت ندارد، این آیه زینت ظاهری را میگوید، معلوم میشود انگشتر اشکال ندارد، یا سرمهای که در چشم است و دیده بشود، اشکال ندارد، البته خواهیم گفت که نگاه به اینها هم باید از روی ریبه نباشد.
«وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلي جُيُوبِهِنَّ» کلمه «جیوب» در لغت عرب میگویند:« فَتحَة»، یعنی آن جای بازی که در سینه باز است، به آن جیوب میگویند و میفرماید آن را ببندند و بپوشانند، قهراً سر، گردن و مقداری از سینه را میگیرد، اما حکم وجه وصورت و هکذ ا کفین در این آیه نیامده، باید از جای دیگر استفاده کنیم،«وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلي جُيُوبِهِنَّ» بزنند «بِخُمُرِهِنَّ عَلي جُيُوبِهِنَّ»، عرب کلمه جیوب را به فتحه معنی میکنند،« فتحة» به درب باز میگویند، این آیه مبارکه تا حدی حجاب را بیان کرده، یعنی سر، گوش، گردن، و سینه را گفت، پس گردن را گفت، بقیه احتیاج به بیان ندارد، چون قمیص داشتند و قیمص تمامی بدن را میپوشانید.
«وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَني إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَني أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَىٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ»
زینتها را نباید عموم مردم ببینند و نباید آنها را برای عموم مردم نشان داد، مگر برای دوازده نفرکه نشان دادن اشکال ندارد، همه زینت را به کس نشان ندهد،مگر به دوازده نفر.
«وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ - سواء کان ظاهراً أو باطناً-. إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنّ (مگر شوهران شان) أَوْ آبائِهِنَّ ( پدران شان) أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ (پدران شوهران شان) أَوْ أَبْنائِهِنَّ (فرزندان خود شان) أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ (فرزندان شوهران شان) أَوْ إِخْوانِهِنَّ( برادران شان) أَوْ بَني إِخْوانِهِنَّ (فرزندان برادران شان) أَوْ بَني أَخَواتِهِنَّ (فرزندان خواهران شان)أَوْ نِسائِهِنَّ ( زنان به زنان) أَوْ ما مَلَکَتْ أَيْمانُهُنَّ (مراد کنیزان است نه غلامان)
«أَوِ التَّابِعينَ» غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ» تابعین کسانی هستند که همراه زن میآیند اما مسائل جنسی را درک نمیکنند یا بچهاند، یا پیره مرد هستند که نسبت به مسائل جنسی احساسی ندارند «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ» أی غیر ذوی الحاجة من الرجال.
«أَوِ الطِّفْلِ الَّذينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَىٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ» کلمه «الَّذينَ» صفت همه است، «لَمْ يَظْهَرُوا» أی لم یَطَّلِعوا «عَلَىٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ».
همانطور که توجه کردید، این آیه مبارکه بخشی از حجاب را بیان کرد، مثلاً سر، گردن و سینه را گفت، اما صورت و کفّین نگفت، ولی ما میتوانیم صورت و کفّین را از آیه دیگر استفاده کنیم، یعنی مرحوم حضرت آیت الله بروجردی میفرمود:ما می توانیم از آیه دیگر صورت را استفاده کنیم، آن آیه این است: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِکَ أَدْني أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً» از این آیه استفاده میشود که در میان زنان عرب دو چیز بوده، یکی خمار، دیگری جلباب، «خمار» روسری بوده که سر، گردن و مقداری از سینه را میگرفته، اما «جلباب» نیمه چادری بوده که هم سر و گردن و سینه را میگرفته و هم پایین تر از آن را ( نیم تنه را) جلباب وسیع تر و گشاد تر از خمار بوده (الجلباب کان أوسع من الخمار)، مرحوم بروجردی میفرمود:« يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ » چطور از این آیه استفاده میشود که صورت را بپوشانند؟ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ » میفرمود معنای« إدناء» این است که جلباب را پایین بیاورند و این کار تا مقداری صورت را میپوشاند «يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ» نزدیک کنند بر خود شان، یعنی بر صورت شان، چه چیز را نزدیک کنند بر صورت شان؟ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ» یعنی جلباب شان نزدیک به صورت بیاورند تا اینکه نصف صورت را بپوشاند یا همه صورت را.
البته فتوای سید ابوالحسن اصفهانی این است که وجه وصورت مستثنی است، حضرت امام هم استثنا میکند، روایات هم در این زمینه داریم، منتها با دو شرط، اولاً، زن زینت نداشته باشد، ثانیاً نظر و نگاه مجرد از ریبه باشد.
ولی مرحوم آیت الله بروجردی این کلمه میفرمود که آقا هر چه مطالب است در صورت است، اگر این باز باشد، چیزی نمیماند،ایشان با این آیه استدلال میکرد: «يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ»
ولی استدلال ایشان خالی از نظر نیست و آن اینکه لسان این آیه مبارکه، لسان ارشاد است، یعنی حکم مولوی نیست، از کجا ارشاد را استفاده میکنیم؟
چون در زمان پیغمبر اکرم (ص) زنان دو قسم بودند، حرائر بودند و إماء، جوانان مدینه نسبت به إماء شیطنت میکردند چون «إماء» حجاب نداشتند، اسلام میگوید حرائر حجاب کنند، تا جوانان مدینه نسبت به آنها شیطنت نکنند. چرا؟ چون فرق است بین حرائر و بین إماء، «إماء» بی حجابند، اما حرائر با حجاب باشند، لسان آیه مبارکه، ارشاد است «ذلِکَ أَدْني أَنْ يُعْرَفْنَ » این نزدیک است که شناخته بشوند و بدانند که اینها حرائرند « فَلا يُؤْذَيْنَ» تا جوانان مدینه نسبت به آنها شیطنت نکنند، ظاهراً آیه ارشادی است نه مولوی.
بنابراین، دلالت آیه مبارکه از نظر آقا (آیت الله بروجردی) خوب است، اما باید ببینیم که آیه ارشادی است یا مولوی؟ ظاهراً ارشادی است نه مولوی.