درس خارج فقه آیت الله سبحانی
97/10/09
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: جهاد ابتدایی
بحث ما در باره جهاد ابتدایی و اشکالات و شبهات وارده بر آن است، چون در جهاد ابتدایی طرف مقابل با ما کار ندارد، این پیغمبر و اسلام است که با او کار د ارد، ما در مقام جواب از این اشکال عرض کردیم که فرق است بین فلاسفه و انبیاء، فلاسفه کاری با اجرا ندارند، آنها فقط کار با بیان مطلب دارند، خواه مردم بپذیرند یا نپذیرند، در حالی که انبیا علاوه بر بیان مطلب، مامور به اجرای آن نیز میباشند ولذا ناچارند که سراغ طرف بروند.
ثانیاً، عرض کردم جهاد ابتدایی در واقع یکنوع خدمت به جامعه انسانیت است، چون در جهاد ابتدایی کار با یهودی و نصرانی نداریم، کار با بت پرستی داریم، زیرا بت پرستی یکنوع بیماری در جامعه است، انبیا میخواهد جامعه را از این بیماری رهایی بخشند و این خدمت به جامعه است ولذا ما نباید به آن ایراد بگیریم، ممکن است طرف بگوید به من چه کار دارید، من دلم میخواهد که بیمار باشم، ما در جواب میگوییم این منطق شما درست نیست، چون این منطق شما (که من میخواهم بیمار باشم) ضعیف است، کسانی که عاقلند، احترام برای شما قائلند و میخواهند شما را از این بیماری نجات بدهند، بنابراین، اگر کسی این بیانها را کنار هم بگذارد، شاید جهاد ابتدایی به صورت صحیح جلوه کند.
هیچ انقلاب و جهادی بدون خونریزی صورت نمیگیرداینک میرسیم به خونریزیهایی که در جهاد ابتدایی میشود،حساب این خونریزیها با چه کسی است؟
در جواب میگوییم در همه دنیا هیچ انقلابی بدون خونریری ممکن نیست، یعنی هر کجا که انقلابی انجام گرفته است، انقلاب، یک انقلاب خونینی بوده است، منتها فرق است بین خونریزیها، چون خونریزیهای دنیا برای توسعه ملک و قلمرو حکومت است، خونریزی میکنند تا سلطنت را گسترش بدهند، یمن را بمباران میکنند، زنان و کودکان را قتل عام میکنند تا سلطه خود را گسترش بدهند، البته این جور خونریزیها بد است.
اما یک خونریزی است که طرف مقاوم است، اجازه نمیدهد مبلغِ اسلام مردم را بیدار کند و از بیماری بت پرستی رهایی ببخشد، این نوع خونریزی برای توسعه نیست، بلکه برای اصلاح جامعه است.
خلاصه مطلب اینکه: من با این بیان سه گانه که تفصیلش را در جلسه گذشته عرض کردم، جهاد ابتدایی را توجیه کردیم، بیان سه گانه این بود که: اولاً، فرق است بین فیلسوف و انبیا، ثانیاً، جهاد ابتدایی خدمت به بشریت است، ثالثاً، هیچ انقلابی بدون خونریزی صورت نمیگیرد، منتها خونریزی برای توسعه حکومت قبیح است، اما خونریزیی که برای ریشه کن کردن بیماری صورت میگیرد، هیچ اشکالی ندارد، مثل این است که جمیعتی مبتلا به بیماری یرقان و تب هستند، طبیب میخواهد آنها را معالجه کند، اما عدهای به طبیب اجازه نمیدهند، اگر طبیب در اینجا متسمک به قوه قهریه بشود، این رقم خونریزی قطعاً محبوب است (نه اینکه مبغوض باشد).
جهاد ابتدایی اختصاص به اسلام نداردنخست باید دانست که جهاد ابتدایی اختصاص به اسلام ندارد، بلکه در ادیان پیشین هم جهاد ابتدایی بوده، یعنی خیال نشود که تنها اسلام جهاد ابتدایی را آورده، بلکه قبل از اسلام، یعنی در ادیان پیشین هم جهاد ابتدایی بود، چطور؟ به شهادت این آیه مبارکه:« لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَينَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيعْلَمَ اللَّهُ مَنْ ينْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِي عَزِيزٌ»[1]
ترجمه: ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم، و با آنها کتاب (آسماني) و ميزان (شناسايي حق از باطل و قوانين عادلانه) نازل کرديم تا مردم قيام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کرديم که در آن نيروي شديد و منافعي براي مردم است، تا خداوند بداند چه کسي او و رسولانش را ياري ميکند بيآنکه او را ببينند؛ خداوند قوي و شکستناپذير است!
پرسشممکن است کسی بپرسد که چه تناسب است بین این دو فقره، فقره اول می گوید: « لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَينَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» فقره دوم میگوید:« وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ» ما آهن را فرستادیم؟
پاسختناسبش این است که اگر مردم با نشان دادن معجزه و بیّنات قانع شدند که چه بهتر، اما اگر در مقابل این ادوات معنوی مقاوت کردند، آخرین دوا شمشیر است، باید با شمشیر موانع را از سر راه بردارند.
از این آیه شریفه استفاده میشود که انبیای پیشین هم جهاد ابتدایی داشتهاند.
و الکتاب و المیزان إشارة إلی أنّهم کانوا یتوسّلون فی بدأ الأمر بأسهل الطرق، و هی تنویر الأفکار و إقناعها بمنطق العقل.
و أمّا إذا روا أنّ ذلک المنطق لا یجدی فی رفع الموانع، توسّلوا بمنطق القوّة، فالحدید فی الآیة کنایة عن ذلک المنطق، و حیاة الأنبیاء و تاریخهم خیر شاهد علی ذلک.
آیات مربوط به جهاد ابتدایی1:« وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا»[2]
ترجمه: چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و کودکاني که (به دست ستمگران)تضعيف شدهاند، پيکار نميکنيد؟! همان افراد (ستمديدهاي) که ميگويند: «پروردگارا! ما را از اين شهر (مکه)، که اهلش ستمگرند، بيرون ببر! و از طرف خود، براي ما سرپرستي قرار ده! و از جانب خود، يار و ياوري براي ما تعيين فرما!
معنای مفردات آیهالف؛ «فِي سَبِيلِ اللَّهِ»: أی فی سبیل دین الله و إعلاء کلمته، لا طمعاً فی غنیمة.
ب؛ «وَالْمُسْتَضْعَفِينَ »: الضعف خلاف القوّة، یقال: ضعف فهو ضعیف، و المستضعفون فی الآیة عبارة عن المؤمنین فی مکة یضطهدهم المشرکون و یظلمونهم، و هم لا یستطیعون الهجرة من مکة إلی المدینة أو غیرها، فأوجب الله سبحانه علی المؤمنین أن یجاهدوا فی طریق تحریرهم من ظلم المشرکین.
ج؛ «الْقَرْيةِ »: أرید بها هنا مکة، و تطلق علی المدن الکبیرة أیضاً، قال سبحانه عن لسان اخوة یوسف:« وَاسْأَلِ الْقَرْيةَ الَّتِي كُنَّا فِيهَا»[3]
جهاد ابتدایی دو انگیزه دارد، انگیزه اول اینکه قتال و جنگ باید برای خدا باشد، انگیزه دوم اینکه باید برای آزادی مستضعفین اعم از مردان و زنان و کودکان کاری انجام داد.
الجهاد الابتدائی لتحریر المستضعفین من ظلم المستکبرینالتدبر فی الآیة یرشدنا إلی أنّ الغایة من الجهاد الابتدائی أحد الأمرین:
الأولی: نشر الدین الإلهی بین الناس و هدایتهم إلی ما فیه سعادة الدارین، و هذا ما یشیر إلی سبحانه بقوله: «فِي سَبِيلِ اللَّهِ».
الثانیة: انقاذ المستضعفین من مخالب المستکبرین، و هذا ما یشیر إلیه قوله سبحانه: «وَالْمُسْتَضْعَفِينَ »
کسانی در مکه به پیغمبر اکرم (ص) ایمان آورده بودند، مشرکین قریش هر روز آنان را مورد انواع شکنجهها و آزارها قرار میدادند و به آنان اجازه کار نمیدادند، قرآن میفرماید: بروید آنها را از زیر ظلم و ستم مشرکین قریش آزاد کنید، پس معلوم میشود جهاد و جنگ ابتدایی در اسلام برای خدمت به بشریت است، در درجه اول برای بسط دین خداست، در درجه دوم برای نجات مستضعفین و بیچارگان میباشد و لذا میفرماید:« وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ» چرا در خانههای خود نشستهاید و از جای خود تکان نمیخورید، مگر استمداد مظلومین و ستمدیدگان را نمیشنوید، بپا خیزید برای بسط و گسترش دین خدا و نجات مستضعفین و ستمدیدگان جهاد کنید، کدام مستضعفین؟ « الَّذِينَ يقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا»
همان افراد (ستمديدهاي) که ميگويند: «پروردگارا! ما را از اين شهر (مکه)، که اهلش ستمگرند، بيرون ببر! و از طرف خود، براي ما سرپرستي قرار ده! و از جانب خود، يار و ياوري براي ما تعيين فرما!
پس در این آیه مبارکه به دو انگیزه از جهاد ابتدایی اشاره شده است، یکی بسط و گسترش دین خدا و دیگری نجات و رهایی مستضعفین و ستمدیدگان از چنگال ظالمین و مشرکین قریش.
بنابراین، این آیه مبارکه مربوط به جهاد ابتدایی است، و جهاد ابتدایی نه تنها تجاوز به حقوق بشر نیست، بلکه برای احیای بشریت و حقوق بشر است، جهاد ابتدایی برای احیای بشریت میباشد.
2:« قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيوْمِ الْآخِرِ وَلَا يحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يعْطُوا الْجِزْيةَ عَنْ يدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ»[4]
ترجمه: با کساني از اهل کتاب که نه به خدا، و نه به روز جزا ايمان دارند، و نه آنچه را خدا و رسولش تحريم کرده حرام ميشمرند، و نه آيين حق را ميپذيرند، پيکار کنيد تا زماني که با خضوع و تسليم، جزيه را به دست خود بپردازند!
معنای مفردات آیه
1: «يدِينُونَ»: یدین بکذا، إذا اتخذه دیناً و عقیدة
2:« دِينَ الْحَقِّ»: أرید الدین الذی أنزله سبحانه علی أنبیائه.
3: «الْجِزْيةَ» : ضرب من الخراج، تارة یضرب علی الأشخاص و أخری علی الأرض، و هو مشتق من الجزاء، و ربما قیل إنّه معرّب «گزیت» الفارسیة، کما فی روح المعانی»[5]
4: «عَنْ يدٍ» : عن قدرة و سعة.
5: «صَاغِرُونَ» : خاضعون لأحکام الإسلام و سیادته.
ما تا کنون میگفتیم آیات جهاد با کسانی که با آیین آسمانی معتقدند کاری ندارد، یعنی در این دنیا آنها در عقیده خود آزاد هستند، البته نجات مال اسلام است، ولی در این آیه مبارکه حتی سراغ آنها نیز میرود و این یکنوع تناقض است، از این رو،ما باید روی این آیه مبارکه دقت کنیم تا با گفتار گذشته ما متناقض نشود.
با سه گروه بجنگیدالف:« قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيوْمِ الْآخِرِ» با آنان که نه خدا و نه آخرت را قبول دارند، بجنگید.
ب:« وَلَا يحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ» و همچنین با کسانی مقاتله کنید که نه آنچه را خدا و رسولش تحريم کرده حرام ميشمرند.
ج: «وَلَا يدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ » و نیز با کسانی که آيين حق را نميپذيرند، پيکار کنيد.
چه کسانی آیین حق را نمیپذیرند؟ «مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ»
اینجاست که بر ما اشکال میکنند که شما چطور میگویید که اهل کتاب ایمان به خدا و آخرت ندارند، چون مسیحیها و یهودیها به خدا و آخرت ایمان دارند.
این آیه با گفتار گذشته ما که میگفتیم اسلام با مشرکین سر ستیزه دارد نه با اهل کتاب که آیین آسمانی دارند، چون در این آیه مستقیماً سراغ اهل کتاب رفته، در آخر میفرماید: «حَتَّى يعْطُوا الْجِزْيةَ عَنْ يدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ»
اهل تفسیر در اینجا، این فراز آیه را خوب تفسیر نکردهاند، چون گفتهاند با دست شان بدهند، و حال آنکه مراد از «عَنْ يدٍ» عن قوّة و عن قدرة است، یعنی متمکن باشند، و الا اگر یکنفر مسیحی که در هفت آسمان یک ستاره هم ندارد، از کجا بدهد؟ ولذا چنین افرادی را شامل نمیشود.
تا اینجا اصل اشکال را طرح کردیم، در جلسه آینده انشاء الله از این اشکال جواب میدهیم.