< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حسین شوپایی

1400/10/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اشکال سوم به دلیل دوم صاحب حدائق ره

 

1- اشکال سوم به دلیل دوم صاحب حدائق

این مناقشه بخصوصه در ذیل این کلام صاحب حدائق ذکر نشده است اما در مباحث آتی در کلمات آقای داماد این اشکال بیان شده است.

از روایات اعتماد بر اذان استفاده می شود که اذان موذن چون مفید اطمینان و علم است حجت قرار داده شده است نه اینکه اذان موذن صرفا مفید ظن باشد و در جایی نیز که افاده علم و اطمینان نکرد بتوانیم از آن استفاده کنیم فضلا از اینکه بخواهیم تعدی کنیم و بگوییم مطلق الظن حجت است.

در بعضی از این روایات (صحیحه ذریح محاربی که بعدا بیان می شود) آمده است که به اذان موذنین سنی می توان داخل در صلاة شد زیر اینها أَشَدُّ شَيْ‌ءٍ مُوَاظَبَةً عَلَى‌ الْوَقْتِ‌ هستند. یعنی اینها از جهت وقت خیلی مواظبت دارند.

اینکه اینها این قدر نسبت به وقت مواظبت دارند باعث می شود انسان علم و اطمینان پیدا کند به دخول وقت.

استاد

همان طور که در جهت ثالثه بیان خواهد شد از این روایت نهایت چیزی که فهمیده می شود این است که اینها به حسب طبع در اذان گفتن مراعات وقت را می کنند ولو نسبت به مهمات دین اهل مراعات نیستند اما در بعضی از فروع اشد مواظبة هستند یعنی نسبت به اینها مراعات دارند و بدون تحقیق و مراعات وقت اذان نمی گویند. در حقیقت این تعبیر بیان می کند صرف اینکه اینان سنی هستند و انحراف در عقيده دارند مانع از اعتماد به اذان آنها نمی شود زیرا اینان در این مساله اهل مراعات هستند. یعنی اینان نیز مانند سایر ثقات در این جهت مراعات می کنند اما اینکه شخص اهل مراعات است و در اذان احتراز از کذب دارد باعث نمی شود که هر خبری این شخص داد برای انسان علم بیاورد زیرا ممکن است در این مورد خاص اشتباه کرده باشد یا در یک مورد خاص تعمد بر کذب داشته باشد لذا خبر قولی و فعلی او هر چند ثقه است اما مفید علم و اطمینان نیست.

نتیجه اینکه دو اشکال قبلی بر صاحب حدائق وارد است اما این اشکال سوم بر ایشان وارد نیست.

پس در این جهت ثانیه کلام مرحوم سید که فرمودند علم به دخول وقت لازم است و ظن کافی نیست، تمام است و کلام مرحوم صاحب حدائق که فرموده بود ظن به دخول وقت به نحو مطلق کافی است تمام نیست.

2- بررسی جهت سوم در مساله 1؛ موارد اعتماد به ظن

نعم يجوز الاعتماد على شهادة العدلين على الأقوى و كذا على أذان العارف العدل و أما كفاية شهادة العدل الواحد فمحل إشكال

در جهت دوم بیان شد که تحصیل علم لازم است و ظن کافی نیست. اما در این جهت مواردی که می توان به ظن اکتفا کرد را بیان کرده اند.

در اینجا سه مورد بیان شده است:

الف. شهادت عدلین

ب. اذان عدل واحد عارف

ج. عدل واحد

2.1- مورد اول؛ شهادت عدلین

آیا بینه برای اثبات دخول وقت حجیت دارد؟

مرحوم سید فرموده اند علی الاقوی حجیت دارد و این تعبیر در جایی است که فی الجمله اشکال و بحثی در مساله وجود دارد.

مرحوم حکیم:

جماعتی قائل به حجیت شهادت عدلین شده اند بلکه عن الذخیره الاکثر یعنی اکثر فقها قائل به حجیت بینه در مورد اذان شده اند.

وجه اشکال در حجیت بینه در مانحن فیه این است که در خصوص دخول الوقت دلیل خاصی نداریم که شهادت بینه حجت است. ادله حجیت بینه مربوط به موارد دیگری است که در روایات بیان شده است

در مقابل برای اثبات حجیت بینه در دخول الوقت باید دلیل اقامه شود. درمجموع سه دلیل برای اثبات حجیت بینه در مانحن فیه بیان شده است:

الف. استدلال به روایات

ب. اجماع

ج. سیره عقلا

2.1.1- ادله لفظی

برای تمسک به ادله لفظی سه وجه ذکر شده است.

2.1.1.1- وجه اول؛ مرحوم حکیم

ولو در خصوص دخول الوقت دلیل خاص نداریم ولی روایاتی که دلالت می کند بر حجیت بینه در موضوعات متعدد است و اختصاص به مورد خاص ندارد . از این نصوص خاصه ای که در جاهای مختلف(قضا، حدود، سقوط هلال، اثبات فوت شوهرو ...) برای حجیت بینه بیان شده است معلوم می شود که بینه در همه موضوعات حجیت دارد.

2.1.1.2- وجه دوم؛ تمسک به روایت مسعده

وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ‌ كُلُّ شَيْ‌ءٍ هُوَ لَكَ حَلَالٌ حَتَّى تَعْلَمَ‌ أَنَّهُ‌ حَرَامٌ‌ بِعَيْنِهِ‌ فَتَدَعَهُ مِنْ قِبَلِ نَفْسِكَ وَ ذَلِكَ مِثْلُ الثَّوْبِ يَكُونُ عَلَيْكَ قَدِ اشْتَرَيْتَهُ وَ هُوَ سَرِقَةٌ أَوِ الْمَمْلُوكِ عِنْدَكَ وَ لَعَلَّهُ حُرٌّ قَدْ بَاعَ نَفْسَهُ أَوْ خُدِعَ فَبِيعَ قَهْراً أَوِ امْرَأَةٍ تَحْتَكَ وَ هِيَ أُخْتُكَ أَوْ رَضِيعَتُكَ وَ الْأَشْيَاءُ كُلُّهَا عَلَى هَذَا حَتَّى يَسْتَبِينَ لَكَ غَيْرُ ذَلِكَ أَوْ تَقُومَ بِهِ الْبَيِّنَةُ.

در این روایت آمده است که تمام اشیا با بینه قابل اثبات هستند. عنوان الاشیا عام است و شامل دخول الوقت نیز می شود.

ولو در این روایت عنوان حرمت در مقابل حلیت بیان شده است اما اگر بینه از جهت حلیت و حرمت بتواند مثبت موضوعات باشد از بقیه جهات دیگر احتمال فرق وجود ندارد و این روایت حجیت بینه در اعم از حلیت و حرمت را ثابت می کند.

اشکال

مسعده توثیق خاص ندارد.

ولو برای اثبات وثاقت مسعده وجوهی بیان شده است. بعضی گفته اند مسعده بن صدقه همان مسعده بن زیاد و مصدق بن صدقه است. یعنی این سه اسم برای یک نفر هستند و مسعده بن زیاد و مصدق توثیق دارند. (آقای بروجردی)

راه دیگر تمسک به قاعده توثیق معاریف است. اما این راه صحیح نیست زیرا از حیث صغروی معروف بودن مسعده احراز نشده است. معروف بودن منوط به این است که اجلا متعددی از شخص روایت نقل کنند اما افرادی که از مسعده نقل روایت می کنند اافراد زيادی از اجلا نیستند .

کلام آقای بروجردی نیز صحیح نیست زیرا قرینه ای بر اتحاد این سه وجود ندارد که موجب علم يا اطمينان شود .

نتیجه اینکه این روایت مشکل سندی دارد و نمی توان بوسیله آن مدعا را ثابت کرد.

2.1.1.3- وجه سوم؛ تمسک به صحیحه هشام بن حکم

آقای تبریزی

روایت خاصه ی معتبری داریم که دلالت می کند بر حجیت بینه در همه موضوعات.

آن روایت صحیحه هشام بن حکم است:

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌لوات الله علیه و آله إِنَّمَا أَقْضِي‌ بَيْنَكُمْ‌ بِالْبَيِّنَاتِ وَ الْأَيْمَانِ وَ بَعْضُكُمْ أَلْحَنُ بِحُجَّتِهِ مِنْ بَعْضٍ فَأَيُّمَا رَجُلٍ قَطَعْتُ لَهُ مِنْ مَالِ أَخِيهِ شَيْئاً فَإِنَّمَا قَطَعْتُ لَهُ بِهِ قِطْعَةً مِنَ النَّارِ.

یعنی ما براساس بینه و یمین حکم می کنیم(نه بر اساس علم غیب) ولی اگر کسی که بینه اقامه کرده است یا قسم خوردده است، واقعا دروغ گفته باشد مالی را که بر اساس بینه به دست می آورد حلال واقعی نیست و قطعه ای از آتش است.

از این روایت استفاده می شود که بینه برای اثبات همه اشیاء حجیت دارد ولو مورد روایت قضا است اما این مورد خصوصیت ندارد.

سه تقريب برای وجه عدم اختصاص این روایت به باب قضا بیان شده است:

2.1.1.3.1- تقريب اول؛ محقق همدانی (مصباح الفقاهه؛ کتاب الطهارة):

و ما يقال من أنّه ليس فيما دلّ‌ على حجّيّة البيّنة عموم يقتضي حجّيّتها في غير مورد الخصومات بحيث يعمّ‌ مورد الكلام، مدفوع: بأنّ‌ اعتبارها في مورد الخصومات مع مقابلتها بقول ذي اليد و يده يدلّ‌ على حجّيّتها في الموارد السالمة من المعارض بالأولويّة القطعيّة. مصباح الفقیه، جلد: ۸، صفحه: ۱۶۷

وقتی در باب قضا بینه برای اثبات مدعا حجیت داشته باشد در موضوعات دیگر به طریق اولی بینه حجیت دارد.

زیرا در باب قضا در مقابل بینه، شخص دیگر ذوالید است. اگر بینه در تعارض با ید مقدم می شود در بقیه موارد که احتمالِ مقابل بینه حجتی مثل ید ندارد به طریق اولی بینه حجت است.

2.1.1.3.1.1- اشکال آقای خویی (اجتهاد و تقلید. موسوعه ج1ص172):

2.1.1.3.1.1.1- اشکال نقضی:

در این روایت همان طور که بینه ذکر شده است، أیمان هم ذکر شده است. اگر حجیت چیزی در باب قضا مستلزم حجیت آن در غیرباب قضا باشد لازمه اش این است که یمین هم که در باب قضا حجت شده است در سایر ابواب حجیت داشته باشد در حالی که یمین در غیر باب قضا حجیت ندارد.

2.1.1.3.1.1.2- اشکال حلی:

بین باب قضا و غیر باب قضا تفاوت وجود دارد. باب قضا خصوصیتی دارد که سایر ابواب ندارد. در باب قضا، مورد، مورد مخاصمه است و نزاع بالاخره باید به نحوی حل شود و الا بقای منازعات منجر به اختلال نظام می شود و جای احتیاط هم نیست. لذا شاید وجه حجیت بینه در باب قضا این است که بالاخره نزاع بین طرفین باید به طریقی حل بشود و این خصوصیت در سایر ابواب وجود ندارد. در غیر باب قضا مثل بحث دخول وقت می شود حکم به احتیاط کرد.

پاسخ شهید صدر به اشکال نقضی[1]

بین حجیت بینه و حجیت یمین در باب قضا فرق است. حجیت بینه بخاطر این است که مثبت واقع است اما حجیت یمین در باب قضا از باب مثبتیت واقع نیست. در باب قضا منکر قسم می خورد و منکر کسی است که قولش مطابق اصل باشد. یعنی حجت دارد منتها شرط استناد به آن حجت این است که در کنار اصلی که دارد قسم بخورد.

مرحوم همدانی فرموده است حجیت شیئی یعنی مثبت بودن شیئی در باب قضا ملازمه دارد با مثبتیت در غیر باب قضا و این کلام ایشان به یمین نقض نمی شود.

استاد

اگر یمینی که در باب قضا مستند قضاوت کردن است، یمین منکر باشد شانش اثبات واقعه نیست اما یمینی که در باب قضا طبق آن حکم می شود منحصر در یمین منکر نیست. در جایی که منکر قسم نخورد و نکول به مدعی کند در اینجا با خود یمین واقع ثابت می شود. در نتیجه یمین در باب قضا در بعضی موارد مثبت واقع است و اشکال نقضی آقای خویی وارد است.

 


[1] موسوعة الشهید السید محمد باقر الصدر، جلد: ۱۰، صفحه: ۹۱.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo