درس خارج فقه آیت الله شبیری
94/12/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: نذر احرام قبل از میقات
خلاصه جلسه
در این جلسه، صحت احرام قبل از میقات و محاذی نزدیک آن به وسیله نذر مورد بررسی قرار میگیرد.
نذر احرام قبل از میقات
بر طبق روایتی، حضرت علیه السلام فرمودهاند که اگر کسی نذر کند که از خراسان محرم شود، باید به آن عمل نماید.[1]
بین آقایان بحث شده است که متعلق نذر باید راجح باشد، در حالی که مورد روایت (احرام از خراسان)، از مصادیق احرام قبل از میقات و مرجوح است بنابراین چگونه در این روایت، حکم به لزوم وفا به نذر شده است؟
فروعی در مسئله وجود دارد که بی دخالت در تنقیح حکم نمیباشد و لذا به آن میپردازیم.
لزوم مراعات احکام دیگر احرام
آقایانی که به دلیل این روایت قائل هستند که احرام قبل از میقات به وسیله نذر صحیح میباشد، معتقدند که احکام دیگر احرام باید مراعات شود تا چنین احرامی صحیح باشد زیرا این روایت تنها ناظر به صحت احرام از حیث وقوع قبل از میقات میباشد و جهات دیگر را الغاء نمیکند. مثلاً یکی از احکام احرام این است که در اشهر حج واقع شود و لذا اگر مکان شخص به قدری فاصلهای دارد که احرام از آنجا، علاوه بر قبل از میقات، قبل از اشهر حج نیز واقع میشود،[2] احرامش صحیح نیست و لو این که نذر کرده باشد که از آن مکان محرم شود. و فرقی نمیکند که وقوع احرام در اشهر حج شرط صحت باشد و یا وقوع آن قبل از اشهر حج، مانع صحت باشد، روایت این شروط و موانع را الغاء نمیکند.
این مطلب مسلم است و اختلافی در مساله از این جهت وجود ندارد.
عدم وجوب مطلق وقوع احرام از میقات
آقای حکیم میفرمایند: آنچه از روایات استفاده میشود این است که کسی که از میقاتی میگذرد، باید احرامش از میقات باشد و اگر قبل یا بعد از آن محرم شود صحیح نیست. زیرا متفاهم عرفی از روایاتی که میگوید قبل یا بعد از میقات محرم نشوید این است که چون افراد در مسیرشان از میقات عبور میکردهاند، حضرت علیه السلام فرمودهاند از خود میقات (نه قبل و بعد از آن) محرم شوید. و همچنین روایاتی که میگوید بروید از میقات محرم شوید نیز ناظر به متعارف موارد که عبور اشخاص از مواقیت بوده است میباشند. بنابراین دلیلی بر لزوم احرام از میقات، به نحو شرطیت مطلقه که افرادی که از میقات عبور نمیکنند را نیز شامل شود نداریم و اگر شک در وجود این شرطیت مطلقه کنیم حدیث رفع و ادله برائت، آن را نفی میکنند در نتیجه کسانی که از مواقیت عبور میکنند باید از خود میقات محرم شوند اما کسانی که از میقات عبور نمیکنند یا باید در ادنی الحل محرم شوند، و یا نذر کنند که از قبل از ادنی الحل محرم شوند.[3] [4] [5]
ملاحظه در کلام آقای حکیم
اشکال ما به آقای حکیم این است که اگر شارع توقیت مواقیت نکرده است و یا احرام از خصوص مواقیت مختص به کسانی است که از آنها عبور میکنند و دیگران تنها موظف هستند با احرام داخل در حرم شوند زیرا دخول در حرم بدون احرام جایز نیست، پس چرا میفرمایید ابتداً لازم است در ادنی الحل محرم شوند مگر این که نذر کرده باشند که قبل از ادنی الحل محرم شوند که در این صورت احرام از غیر ادنی الحل نیز صحیح است. چه دلیلی بر لزوم احرام از ادنی الحل وجود دارد؟
بنابراین فی نفسه احرام از هر مکانی در حلّ برای کسانی که از مواقیت عبور نمیکنند بر طبق قواعد صحیح است.[6]
حکم مسئله در فرض حرج
یکی از مباحث مقدماتی[7] بحث این است که آیا در موارد حرج، رفع حرج عزیمت است و انسان همچنانکه نمیتواند ضرر جانی (ضرر جانی معتنی به شدید) به خود وارد کند، نمیتواند خود را به حرج بیندازد؟ و یا رخصت است به این معنا که شارع اجازه داده است که انسان عملی را که موجب حرج میشود را ترک کند اما اگر به اختیار خود اقدام به آن کند اشکالی ندارد بلکه در برخی موارد، از نظر شرعی مطلوب نیز میباشد زیرا در راه محبوب زحمت بیشتری را محتمل شده است؟
بیشتر آقایان قائل به رخصت بودن رفع حرج میباشند اما مرحوم نائینی رفع آن را عزیمت میداند.
با توجه به مبنای مشهور که ما هم قائل به آن هستیم و با توجه به این که دلیلی بر لزوم وقوع احرام از مواقیت به نحو واجب مطلق نداریم، انسان میتواند از هر مکانی در حل محرم شود اما اگر نذر کند این امر جایز واجب میشود زیرا نذر ملزم ما هو المشروع است و فرض این است که چنین احرامی جایز و مشروع میباشد.[8]
جواز احرام قبل از محاذی بعید
بحث دیگر این است که اگر گفتیم کسی که از میقات یا محاذی آن عبور میکند باید از خود آن میقات یا محاذی آن محرم شود و احرام قبل از آن صحیح نیست، این سؤال مطرح میشود که آیا راهی وجود دارد که انسان از آن راه برود و به میقات یا محاذی آن عبور نکند؟
اگر بگوییم چنین راهی وجود ندارد و تمام راهها از میقات یا محاذی آن عبور میکند (بنا بر برخی از تفاسیر از محاذات، هیچ راهی وجود ندارد که شخص از محاذات و لو محاذات دور رد نشود) در این صورت طبق قاعده شخص نمیتواند قبل از این دو محرم شود و لذا ممکن است گفته شود در این صورت ما مجبوریم با توجه به روایت قائل شویم که در فرض تعلق نذر به چنین احرامی، نذر این مشکل را حل کرده است و این احرام را مشروع نموده است.
آقای بروجردی میفرمایند: این گونه نیست که تمام راهها از میقات یا محاذی آن برخورد کند[9] که ما در این جا متعرض آن نمیشویم اما عرض میکنیم حتی بنا بر این که قائل شویم تمام راهها به میقات یا محاذی آن بر خورد میکند، برخی از راهها به محاذی نزدیک مواقیت برخورد نمیکند و از سوی دیگر ما دلیلی نداریم که محاذی دور نیز در حکم مواقیت میباشد و در صورتی که فرد از آن عبور کند باید از خود آن محرم شود، چنین حکمی برای مطلق محاذی ثابت نیست و آقایانی هم که محاذی را معتبر میدانند (به غیر از آقای خوئی که ایشان قائل به یک امر مضیق در مساله شدهاند)[10] معتقدند که تنها محاذی نزدیک جایگزین میقات میباشد و حکم آن را دارد.
بنابراین شخص میتواند از راهی برود که به میقات و یا محاذی نزدیک آن برخورد نکند، که در این صورت میتواند از قبل محرم شود و احرامش صحیح است و لو راهش به محاذات بعید برخورد میکند.[11]
ملخص کلام در مساله
به عنوان جمع بندی مطالب میگوییم: با توجه به این که بین احرام شخص قبل از میقات و عبور او از میقات و یا محاذی نزدیک آن ملازمه وجود ندارد، از روایت نمیتوان استفاده کنیم که در صورت نذر احرام از خراسان، احرام صحیح است و لو این که شخص در مسیرش از میقات یا محاذی نزدیک آن عبور کند. چنین اطلاقی از روایت ثابت نمیشود همچنانکه در ابتدا بحث نیز مثال زدیم که اگر لازمه احرام از خراسان، وقوع احرام قبل از اشهر حج باشد، با این روایت نمیتوان چنین احرامی را تصحیح کنیم زیرا روایت در مقام الغاء تمام شرایط و موانع نیست بلکه تنها از حیث تقدیم احرام بر میقات حکم به لزوم نذر و صحت احرام کرده است و فرض هم این است که بین تقدیم احرام بر میقات و عبور او از میقات و محاذی نزدیک آن ملازمه نیست.
بنابراین حضرت علیه السلام تنها میخواهند بفرمایند: اگر کسی علی رغم عدم لزوم احرام قبل از میقات، به وسیله نذر چنین احرامیرا بر خود لازم کند، این نذر صحیح است و باید به آن عمل کند و لو این که چنین احرامیحرجی باشدکه قاعدتاً در آن زمان به دلیل این که با حیوانات طی مسیر میکردند و خیلی طول میکشیده است از مصادیق واضح حرج بوده است.
و لزوم نذر در این فرض اگر چه موجب وقوع مکلف در حرج میشود اما ادله لاحرج آن را رفع نمیکند زیرا چه کسانی که قائل به رخصت بودن رفع حرج هستند و چه کسانی که قائل به عزیمت بودن آن میباشند، معتقدند که حرجی که مستقیماً از جانب خداوند ثابت شده باشد، به وسیله ادله لاحرج رفع میشود اما اگر مکلف امر حرجی را علی رغم عدم لزوم شرعی، به اختیار خود به وسیله نذر و غیر آن بر خود لازم کند، باید به آن ملتزم شود همچنانکه در بحث لاضرر گفتهاند که ضررهای مالی که شخص به اختیار خود اقدام به آن کرده است باید به آن ملتزم شود و با لاضرر حکم آن رفع نمیشود مثل این که از روی علم و به اختیار خود مالش را ارزانتر میفروشد یا به ذی رحم هبه میکند یا مالی را گرانتر میخرد بله اگر ضرری مستقیماً از جانب خداوند ثابت شود، ادله لاضرر آن را رفع میکند.
بر این اساس روایت مشرّع نیست و تنها حکم به لزوم وفا به نذر و احرام قبل از میقات میکند که در این صورت مکلف موظف است از قبل از میقات با رعایت باقی شرایط و موانع احرام محرم شود و لو این احرام موجب حرج باشد.
بنابراین کسی نمیتواند احرام قبل از میقات را نذر کند و سپس قبل از میقات یا محاذی نزدیک آن محرم شود و از آن عبور کند. لذا در زمان ما که مواقیت و محاذی آن درست معلوم نیست نمیتوان با نذر، از تهران یا شهر دیگری محرم شویم و سپس از مواقیت یا محاذی نزدیک آن بدون تجدید احرام، عبور کنیم.[12]
نظر آقای داماد
آقای داماد میفرمایند: صحت احرام قبل از میقات در فرض نذر بر طبق قاعده نیست بلکه به وسیله روایت و تعبد شارع ثابت شده است و لذا باید به همان مقداری که تعبد وارد شده اخذ کنیم و نمیتوانیم به موارد دیگر تسری بدهیم. و مورد روایت نیز در جایی است که شخص به خاطر نعمتی یا رفع بلائی در مقام شکر و تشکر از خداوند نذر کرده تا از خراسان محرم شود بنابراین چنین نذر و احرامی تنها در فرضی که برای شکر از خداوند باشد صحیح است.[13] [14]