درس خارج فقه آيتالله سیدموسی شبیریزنجانی
كتاب الصوم
88/08/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: موارد وجوب قضاء بدون کفاره/ انجام مفطر قبل از مراعات فجر/ بررسـی کلام مرحوم آقای خویی
بررسـی کلام مرحوم آقای خویی[1]
مرحوم آقای خوئی درباره عبارت مرحوم سید میفرماید این که میگوید بدون مراعات قضا دارد، این جا مراد خصوص نظر است که اگر نظر نکرد، قضا دارد، و این که میگوید با مراعات نیز احوط این است که قضا دارد، این جا مراد غیر نظر است.
اشکال به مرحوم آقای خویی
این احتمال که مراعات در دو جمله اثبات و نفی به دو معنای مختلف به کار رفته باشد، در عبارت عروه که فروع مختلف ذکر کرده و بنای ساده نویسی دارد، اصلاً راه ندارد، این توجیه درستی نیست.
بررسی دو روایت مذکور
دو روایت برای توجیه کلام مرحوم سید نقل کردیم، ولی ادعای ظهور در این دو روایت را نیز نمیتوانیم نفی کنیم، ادعای ظهور چندان برهانی نیست، ممکن است گفته شود که در صحیحه معاویة بن عمار [2] که میگوید اگر خودت نگاه میکردی، قضا نداشت، یعنی با این که بعد از طلوع فجر غذا خورده بودی، معذور بودی و قضا نداشت، بسیاری از این روایت این گونه فهمیدهاند و میگویند ظهور روایت این گونه است، و فتوای مشهور قریب به اتفاق نیز شاهد بر این است که از این روایت همین طور فهمیدهاند. و آن روایت دیگر که سؤال از این است که شخصی بعد از طلوع فجر غذا خورده و حضرت تشقیق شقوق میکنند[3] ، در این روایت نیز ممکن است کسی مدعی شود که ظهور آن این است که مقسم
همان است که در سؤال آمده و حضرت همین صورت را که بعد از طلوع فجر غذا خورده، به دو قسم میکنند که قبلاً دیده یا بعد نگاه کرده است.
به نظر میرسد که اقلاً احتیاط استحبابی این است که تا قطعی نشده، غذا نخورد.
در این جا تعبیر عروه این گونه است: «سواء کان قادرا علی المراعاة أو عاجزا عنها لعمی أو حبس أو نحو ذلک»[4] .
بحث در توسعهای است که ایشان قائل شده است، در این فتوای ایشان قائل صریحی پیدا نکردم، مرحوم صاحب حدائق در قضا در صورت عجز، ظاهرا قائل به احتیاط استحبابی شده است،[5] ایشان وجه این را که حکم مخصوص قادر است، ذکر میکند و میگوید موضوع روایاتی که اثبات قضا کرده، مربوط به قادر است و مقتضای اصل نیز عدم قضا است و بعد میگوید این حرف خوبی است لکن احتیاط این است که ترک شود. مرحوم صاحب جواهر برای این که برای عاجز قضاء نیست، وجوهی ذکر میکند و آن ها را رد میکند و بعد میگوید «فالاحتیاط لا ینبغی ترکه»[6] ، مرحوم حکیم میفرماید مرحوم صاحب جواهر به مطلبی که در عروه هست، تمایل دارد،[7] ولی روشن نیست که مرحوم صاحب جواهر چنین تمایلی داشته باشد، به خاطر این که اول ایشان میفرماید مشهور بین اصحاب عدم قضا برای غیر قادر بر مراعات است، در ریاض چنین آمده که: «فلا یجب القضاء، بلا خلافٍ أجده »[8] ، ایشان این مطلب را نیز مناقشه نکرده که مسأله خلافی است، فقط ادله عدم قضا را که طبق قاعده ذکر شده، رد میکند، لذا معلوم نیست که ایشان به مطلب موجود در عروه یعنی؛ سقوط قضا از عاجز، تمایل داشته باشد، همه ادله خاص را رد نکرده، مانند مرحوم صاحب جواهر به مسائلی که شبهه اجماع هست متکی هستند و بر خلاف آن فتوا نمیدهند. و مرحوم نراقی در مستند میگوید احتیاط بل الاقوی این است که قضا دارد، ایشان استثنائی کرده که آن در آن استثناء میگوید مگر
این که مسأله اجماعی باشد که قضا ندارد، ایشان احتمال میدهد که مسأله اجماعی است و نمیتواند فتوا بدهد، معلوم نیست که ایشان تقویت کند، میگوید اگر اجماعی نبود، طبق قواعد باید مطلب همینطور باشد.
ولی کسی میتواند بگوید که ظواهر کلمات قدماء اطلاق است، اگر مرحوم سید به استناد آن ها چنین مطلبی فرموده باشد، چندان نمیشود آن را رد کرد. برخی از عبارات قدماء ظهور در این دارد که در عاجز نیز قضا وجود دارد و قواعد نیز اقتضا میکند که قضا داشته باشد، و اگر روایات نیز بر قضا دلالت داشته باشد، باید گفت خلاف اجماع نیست و با نصوص و قواعد کلام مرحوم سید درست میشود.
عبارت مرحوم سید مرتضی در انتصار: «و مما انفردت به الإمامیة: القول بأن من تسحر ثم بان له أنه کان أکل بعد طلوع الفجر علی ضربین: إن کان أکل و لم یتأمل الفجر و لم یراعه فعلیه قضاؤه، و إن کان رصده و راعاه فلم یره فلا قضاء علیه، .... و الحجة فی مذهبنا: إجماع الطائفة»[9] ، یعنی این که تأمل فجر نکرده، اطلاق دارد و قادر و عاجز را شامل است.
کافی مرحوم ابی الصلاح: «ثم تبین له أن الفجر کان طالعا فعلیه القضاء»[10] ، کسی که گمان میکند شب است و غذا میخورد و بعد معلوم میشود که روز بوده، باید قضا کند.
مرحوم علامه در هفت کتاب[11] خود قید قدرت را ذکر میکند، مشهور این قید را ذکر میکنند، و مرحوم شیخ نیز در سه کتاب خود قید قدرت را ذکر میکند اما در برخی کتابهای خود مانند نهایه این قید را ذکر نکرده و میگوید: «من أکل أو شرب عند طلوع الفجر من غیر أن یرصده، ثمَّ تبیّن بعد ذلک أنّه کان طالعا، کان علیه القضاء»[12] .
مرحوم ابن براج در مهذب: «یوجب القضاء دون الکفارة ... الاقدام علی تناول ما یفطر عند طلوع الفجر من غیر رصد له ثم یعلم انه کان طالعا»[13] .
فقه القرآن مرحوم راوندی: «و إن لم یکن تحری الفجر و أقدم علی التسحر قبل تحریه و قد طلع الفجر حینئذ وجب علیه القضاء لما کان منه من تفریطه فی فرض الصیام»[14] .
مرحوم ابن زهره در غنیة: «و الضرب الثانی الذی یوجب القضاء وحده، ... و تناول ما یفطر مع الشک فی دخول اللیل و لم یکن داخلا، أو طلوع الفجر و کان طالعا، ... بدلیل الإجماع الماضی ذکره ... و هذا حکم من أقدم علی الإفطار من غیر رصد للفجر و من لم یترک تناول ما یفطر مع إخبار الغیر له بطلوعه.»[15] .
در تمام این عبارات قید قادر وجود ندارد، بنابراین، اگر کسی طبق قواعد یا روایات بگوید که حتی برای عاجز و اعمی حکم ثابت است، خلاف اجماع نگفته است.
بررسی کلام مرحوم نراقی
مطلبی در مستند مرحوم نراقی وجود دارد که در مستمسک به این جهت توجه نشده است، به این بیان که بسیاری برای این که کسی قادر به مراعات نیست، مثال ابری بودن هوا را ذکر کردهاند، اما مرحوم نراقی در مستند قائل به تفصیل شده و میگوید اگر مانند محبوس یا اعمی، شخص قادر به مراعات نیست، طبق قاعده قضا دارد مگر این که اجماعی بر خلاف باشد، و اگر مانع در خود شخص نیست و مانند ابری بودن هوا مانع خارجی وجود داشته باشد، در این جا قضا ساقط است. ولی حق این است که در این صورت نیز وجهی برای سقوط قضا نیست و «أَکَلَ مُتَعَمِّداً»[16] که در روایت اثبات قضا کرده، برای افطار عمدی نبوده و برای اکل عمدی است، مواردی که متوجه ماه مبارک رمضان هست و غذا میخورد، اکل عمدی است و طبق قواعد عامه در اکل عمدی قضا وجود دارد.