< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله شبیری

83/02/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : کفائت زوجین در حسب و نسب

خلاصه درس این جلسه

در این جلسه مسأله عدم اعتبار حسب و نسب و شغل در کفائت شرعیه مورد بررسی قرار می‌گیرد، به اینکه ابتداء کلام محقق در شرایع و عبارات جواهر در شرح آن مورد بررسی قرار گرفته، سپس مخالفت ابن جنید در معتبر دانستن هاشمی بودن شوهر در ازدواج با هاشمیه توسط او استدلالش را متعرض خواهیم شد.

بیان عدم اعتبار کفائت در حسب و نسب و شغلکلام محقق در شرایع:

«و یجوز انکاح الحرّة العبد و العربیة العجمی و الهاشمیة غیر الهاشمی و بالعکس، و کذا أرباب الصنائع الدنّیة بذوات الدین و البیوتات.»[1]

یعنی جایز است که حّرة را به ازدواج عبد و زن عرب را به مرد عجم و زن هاشمی را به مرد غیرهاشم یا به عکس داد و با کفائت شرعی منافات ندارد و همینطور جایز است زن‌های اهل دین و بیوتات را به صاحبان شغل‌های پست داد.

مقصود از مولی در کلمات اهل رجال

قبل از شرح کلام شرایع، یک توضیحی راجع به مراد از مولی در کلمات ذکر می‌کنیم و آن اینکه: مرحوم صاحب قاموس الرجال[2] در بیان مراد از مولی یک اشتباهی دارد و آن اینکه ایشان می‌گوید که: موالی همیشه از عجم هستند و عرب هیچگاه نمی‌تواند مولی باشد، و روی همین اصل ایشان در موارد مختلف استنباط هایی را تفریع می‌کند، در حالیکه این حرف تمام نیست، بله اگر گفته شود که «فلان شخص مولی» یعنی فلان شخص عرب نیست، بلکه از موالی عرب است و اما اگر گفتند که «فلان شخص مولی بنی شیبان»

معنایش این است که از بنی شیبان نیست بلکه آزاد شده آنهاست، لکن این امکان را که از اعراب باشد نفی نمی‌کند و نمونه‌اش اسامةبن‌زید است که اولین شخصی است که در رجال شیخ عنوان شده است و می‌فرماید: «اسامةبن‌زید مولی رسول اللَّه و نسبه من کلب» یعنی اسامةبن‌زید مولای رسول اللَّه است و نسب او از قبیله کلب است که از اعراب بوده‌اند، و جهت وجود موالی از اعراب این است که؛ گاهی قبایل عرب با هم جنگ می‌کردند و اسیران در آن را که به عنوان برده می‌گرفتند، گاهی آزاد نموده و شخص آزاد شده را از موالی آن قبیله می‌خواندند.

بررسی شرح عبارت شرایع توسط جواهر

مرحوم صاحب جواهر در شرح عبارت محقق می‌فرماید[3] : اشکال و خلاف قابل اعتنائی نیست در این که جایز است در نزد ما (شیعه) که حرة را به عبد و عربیة را عجمی و هاشمیّه را به غیرهاشمی یا به عکس تزویج نمود، و همین طور تزویج صاحبان شغلهای پست مثل کنّاس و حجّام و غیر آنها «بذوات الدین من العلم و الصلاح»، ذوات دین را به دارای علم و صلاح بودن تفسیر کرده است و وجهش این است که یکی از معانی دین، شأن است، ذو دین یعنی ذوشأن، حالا شئون یا از ناحیه علم یا صلاح خود اوست یا از ناحیه بیوتات، می‌فرمایند هیچ یک از این امور در کفائت شرعی دخالت ندارد، و لذا پیامبر(ص) جویبر را با اینکه از فقیرترین افراد بود و قیافه خوبی هم نداشته و خاندانش هم خاندان مهجوری بودند، به یکی از محترمین دستور داد که دخترش را به او بدهد. صاحب جواهر در ادامه، «غیرهم» را به «بیوتات» عطف می‌کند که یعنی غیر از این فروض هم باشد مثل این فروض است، مثلاً ممکن است که اختلاف مهمی نداشته باشند، ولی بالاخره شخصیت‌های متفاوتی دارند، بعد ایشان استدلال می‌کند به عموم ادله[4] و روایت خاصی که در ازدواج جویبر[5] آمده است. مرحوم صاحب جواهر سپس شروع می‌کنند به ذکر مثالهای دیگری که بعضی از آنها مورد اشکال است.

بررسی مثالهای صاحب جواهر

می‌فرماید: «و منجح بن رباح مولی علی بن الحسین علیه السلام بنت ابن ابی رافع و نکاح علی بن الحسین علیه السلام مولاته و نکاح رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله عائشة و حفصه و نکاح العوام صفیّة و المقداد ضباعة بنت الزبیر بن عبدالمطلب و عثمان و ابی العاص و عمر و عبداللَّه بن عمر بن عثمان و مصعب بن الزبیر بنات رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله و علی و الحسین علیهما السلام».[6]

در مورد «منجح بن ریاح» اختلاف نسخه هست که آیا رباح است یا ریاح، علی ای حال؛ ایشان می‌خواهند بفرمایند که این منجح از موالی «علی بن الحسین(ع)» است و در روایت هست[7] که حضرت پیغام فرستاد که ازدواج او و دختر ابن ابی رافع که از عرب است واقع بشود و کانّه این را صحیح فرض کرده‌اند.

«مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مَالِکِ بْنِ عَطِیَّةَ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ فِی حَدِیثٍ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ ع فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ- إِنِّی خَطَبْتُ إِلَی مَوْلَاکَ فُلَانِ بْنِ أَبِی رَافِعٍ ابْنَتَهُ فُلَانَةَ- فَرَدَّنِی وَ رَغِبَ عَنِّی وَ ازْدَرَأَنِی لِدَمَامَتِی وَ حَاجَتِی وَ غُرْبَتِی- فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع اذْهَبْ فَأَنْتَ رَسُولِی إِلَیْهِ فَقُلْ لَهُ- یَقُولُ لَکَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ- زَوِّجْ مُنْجِحَ بْنَ رِیَاحٍ مَوْلَایَ بِنْتَکَ فُلَانَةَ- وَ لَا تَرُدَّهُ...»

لکن این مثال جواهر از دو جهت مورد اشکال است.

اشکال اول: اینکه شرح حال منجح بن ریاح را در جایی پیدا نکردم، بله یک منجح در رجال شیخ[8] هست که از شهداء کربلا بوده و اسم او در زیات ناحیه[9] هم آمده است، لکن آنجا ابن رباح ندارد، بله یک منجح بن رباح در زمان امام باقر علیه السلام هست که در ابتداء همان روایت جویبر و دلفاء آمده است که ابوحمزه ثمالی می‌گوید من در خدمت حضرت

باقر سلام اللَّه علیه بودم که مردی آمد و به حضرت گفت من دختر مولاک فلان بن ابی رافع را خواستگاری کردم آنها به خاطر زشت روئی و فقر و غربت مرا رد کردند، حضرت فرمودند: تو از ناحیه من برای ابن ابی رافع حامل پیام باش و بگو که محمدبن علی بن الحسین بن ابیطالب می‌گوید که فلان دخترت را به ازدواج مولای من منجح بن رباح در آور، و بعد از رفتن منجح، حضرت قصه جویبر و دلفاء را برای ابوحمزه نقل می‌کند.[10]

پس اشکال اول این شد که منجح مولی محمد بن علی بن الحسین بوده است نه مولی علی بن الحسین که در جواهر آمده است.

اشکال دوم: اگر مقصود از «ابن ابی رافع»، همان ابو رافع معروف باشد که مظنون هم همین است، او خود، مولی رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله بوده است[11] ، پس آنها بیت موالی می‌شوند. مگر اینکه کسی بگوید که مقصود از موالی در کلام امام که می‌فرماید: « زَوِّجْ مُنْجِحَ بْنَ رِیَاحٍ مَوْلَایَ بِنْتَکَ فُلَانَةَ »[12] ابن ابو رافع است، بنابر این منجح از موالی نبوده است و از این جهت این روایت مثال برای صحت ازدواج بین عرب و غیر عرب خواهد بود. لکن این حرف خلاف ظاهر فرمایش حضرت است و صاحب جواهر هم اینطور معنایی را برداشت نکرده است بلکه ایشان مقصود از مولای را منجح گرفته است و چون سابقه ذهنی نداشته است، تصور نموده که ابن ابو رافع از اعراب است و لذا این مثال را آورده است.

در مثال بعدی ایشان ازدواج «حضرت علی بن الحسین» با مولاتش و کنیزش که آزاد کرده است[13] . و همینطور می‌فرماید: ازدواج «رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله» با «عایشه» و «حفصه»[14] که اینها از بنی هاشم نبوده‌اند لکن از قریش‌اند؛ عایشه از بنی تمیم و حفصه از بنی عدی است، پس ازدواج بین هاشمی و غیرهاشمی شده است و همینطور است ازدواج

عوام پدر زبیر با صفیه عمه پیامبر اکرم[15] که عوام از غیرهاشمی با صفیه که هاشمیه است ازدواج نموده است، چرا که عوام اگر چه از قریش است لکن نسبش می‌رسد به عبدالعزی بن قصی نه به عبدمناف بن قصی. و همینطور ازدواج مقداد که کندی است که ظاهراً حتی قریشی هم نیست مع ذلک با ضباعة دختر عموی پیامبر(ص) ازدواج نمود[16] و همینطور پیامبر دو دختر خود را به عثمان و ابی العاص بن ربیع داد[17] که هیچ کدام هاشمی نیستند چرا که عثمان و ابوالعاص از بنی امیه و نوادگان عبد شمس برادر هاشم هستند و همینطور عمر با دختر امیرالمؤمنین ازدواج کرده[18] در حالیکه هاشمی نیست و عبداللَّه بن عمرو بن عثمان که در اینجا اشتباهاً عمربن عثمان نوشته است کما اینکه در تذکرة[19] هم به اشتباه عمربن عثمان است، او هم با فاطمه بنت الحسین ازدواج کرده که روایتش را سابقاً خواندیم[20] و او هم از بنی امیه است و مثل او معصب بن زبیر است که با فاطمه بنت الحسین[21] ازدواج نموده است و پیغمبر(ص) وقتی دختر زبیر را که عموی ابوینی پیامبر بود به مقداد تزویج نمود فرمود که می‌خواستم نکاح را از تخیلات جاهلی خارج کنم « إِنَّمَا أَرَدْتُ أَنْ تَتَّضِعَ الْمَنَاکِحُ. »[22] .

این روایات خاصه بود. صاحب جواهر دو روایت عام را هم می‌آورد که یکی این است که پیامبر(ص) فرمود: « الْمُؤْمِنُ کُفْوُ الْمُؤْمِنَةِ- وَ الْمُسْلِمُ کُفْوُ الْمُسْلِمَةِ »[23] و « الْمُؤْمِنُونَ بَعْضُهُمْ أَکْفَاءُ بَعْضٍ الْمُؤْمِنُونَ بَعْضُهُمْ أَکْفَاءُ بَعْضٍ. »[24] و باز فرمود: « إِذَا جَاءَکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ

دِینَهُ فَزَوِّجُوهُ ﴿إِلّٰا تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَةٌ فِی الْأَرْضِ وَ فَسٰادٌ کَبِیرٌ﴾[25] . »[26] . که اینها دلالت می‌کنند که چیز دیگری در کفائت معتبر نیست.

مخالفت ابن جنید با ازدواج هاشمیّه با غیرهاشمی

در حکم مذکور در بین امامیه اختلافی نیست، جز ابن‌جنید که در مورد ازدواج زن هاشمیه با مرد غیرهاشمی اشکال کرده است که اگر چنین ازدواجی جایز باشد لازم می‌آید که زن هاشمیه که نان خوار مرد غیر هاشمی شده است، در معرض استفاده از زکات قرار بگیرد در حالیکه، خوردن زکات بر هاشمیه حرام است[27] .

بررسی اشکال ابن جنید را در جلسه بعدی بحث می‌کنیم.

«والسلام»

 


[1] . شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام، ج2، ص: 244.
[2] این کتاب در دسترس نبود.
[3] . جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج30، ص: 106: و كيف كان فلا إشكال و لا خلاف معتد به في أنه يجوز...
[4] . جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي)، ج‌25، ص: 218ح270- 36669.
[5] . جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي)، ج‌25، ص: 190ح239- 36638.
[6] . جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج30، ص: 106و107.
[7] . جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي)، ج‌25، ص: 190ح239- 36638.
[8] . رجال الشيخ الطوسي - الأبواب، ص: 105:رقم 1039- 6 منجح، مولى الحسين عليه السلام، قتل معه.
[9] در زیارت ناحیه یافت نشد اما در بحار در این آدرس بود: باب26- زيارته ع في أول يوم من رجب و النصف من شعبان و ليلتيهمابحارالانوار، ج‌98، ص341السَّلَامُ عَلَى مُنْجِحٍ مَوْلَى الْحُسَيْنِ ع.
[10] . جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي)، ج‌25، ص: 190ح239- 36638.
[11] . رجال النجاشي - فهرست أسماء مصنفي الشيعة، ص: 4: أبو رافع مولى رسول الله صلى الله عليه و آله، و اسمه أسلم...
[12] . جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي)، ج‌25، ص: 190ح239- 36638.
[13] . جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي)، ج‌25، ص: 210ح259- 36658.
[14] . جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي)، ج‌25، ص: 1106ح1871- 38273.
[15] . انساب الاشراف ج1 ص90: وصفية (تزوجها الْحَارِث بْن حرب بْن أمية، فولدت لَهُ الصفياء. ثم خلف عليها الْعَوَّام بْن خويلد بْن أسد بْن عَبْدِ العزى بن قصي، .
[16] . جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي)، ج‌25، ص: 200ح245- 36644.
[17] . جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي)، ج‌25، ص: 1106ح1871- 38273.
[18] . جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي)، ج‌25، ص: 1098ح1862- 38264.
[19] . تذكرة الفقهاء (ط - القديمة)، ص: 604: زوج عبد اللّه بن عمر بن عثمان فاطمة بنت الحسين ع.
[20] . درس جلسه 641 چنین روایتی یافت نشد استاد در درس 641 این مطلب را توضیح دادند از کتابی به نام اصیلی که در دسترس نیست.
[21] در جواهر فرموده مصعب با سکینه ازدواج کرد: جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج30، ص: 101 تزوج عبد الله بن عمر بن عثمان فاطمة بنت الحسين عليه السلام و تزوج مصعب بن الزبير أختها سكينة.
[22] . جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي)، ج‌25، ص: 200ح245- 36644.
[23] . وسائل الشيعة، ج20، ص: 67و68ح25055.
[24] . جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي)، ج‌25، ص: 110ح81- 36480.
[25] . سوره انفال، آیه، 73.
[26] . جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي)، ج‌25، ص: 218ح270- 36669.
[27] . مختلف الشيعة في أحكام الشريعة، ج7، ص: 299: و قال ابن الجنيد: و الإسلام جامع، و أهلوه إخوة تتكافأ دماؤهم...

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo