< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله شبیری

82/09/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : اسباب تحریم در نکاح

خلاصه درس این جلسه:

در این جلسه به بررسی مسأله ازدواج با مجوسیه می‌پردازیم و پس از بیان اینکه نه در طرف جواز و نه در طرف حرمت، شهرت قابل اعتنایی وجود ندارد، مروری بر روایات حرمت و روایات جواز خواهیم داشت.

اسباب تحریم در عقد نکاحسبب ششم؛ کفربررسی حکم نکاح مجوسیهبررسی ملازمه بین حکم ازدواج با کتابیه و ازدواج با مجوسیهحاصل مسئله و اقوال در آن

در مسئله تزویج مرد مسلمان با زن کتابیه اقوالی بود که قول به جواز دواماً و متعتاً را اختیار نموده، منتها قایل به کراهت این تزویج شدیم.

سپس مسئله ازدواج با مجوسیه را شروع نمودیم و امروز در تکمیل آن بحث می‌خواهیم ببینیم آیا در جانب حرمت و جواز بین ازدواج مسلمان با زن کتابیه یهود و نصاری و بین ازدواج با زن مجوسیه دواما یا مطلقاً ملازمه وجود دارد؟

آنچه تقریبا مسلم است این است که در جانب تحریم ملازمه وجود دارد و قائل به غیر از صاحب حدائق نیافتیم که ازدواج با کتابیه را مطلقا یا فی الجمله حرام بداند[1] اما ازدواج با مجوسیه را بپذیرد و جائز بداند[2] . و چون بعید است که صاحب حدائق به چنین مطلبی قائل باشد، باید در ظاهر کلام ایشان تصرف نموده، آن را توجیه نمود.

و اما در جانب جواز و قول به جواز ازدواج با اهل کتاب مطلقا یا فی الجمله و الحاق یا عدم الحاق مجوسیه به آن، تعابیر فقهاء مختلف است.

شیخ طوسی در خلاف[3] ، ادعای عدم خلاف در عدم جواز مناکحه مجوس نموده است که مراد ایشان اتفاق بین مسلمین می‌باشد.

و علاوه در تذکره نیز همین ادعا را با مختصر تفاوتی مطرح نموده می‌فرماید: «لایجوز مناکحه المجوس بلاخلاف الا اباثور»[4] که این شخص نکاح با مجوس را جایز و ذبائحشان را حلال دانسته است. و در تبیان[5] و راوندی در فقه القرآن[6] ادعای اجماع بر عدم جواز نموده‌اند.

اما در مقابل، صمیری در غایة المرام بر الحاق مجوس به اهل کتاب در مسئله تزویج، ادعای شهرت نموده است[7] . و این به این معناست که بنا بر قول به جواز ازدواج با کتابیه مطلقا یا فی الجمله، کأنه شهرت قائم است که ازدواج با مجوسیه نیز همین حکم را دارد.

و شهید ثانی در شرح لمعه، مشهور بین متأخرین را الحاق حکم مجوس به اهل کتاب می‌داند[8] .

و بلکه جماعتی از قدماء و متأخرین مانند شیخ طوسی در نهایه[9] و ابن حمزه در وسیله[10] و کیدری در اصباح[11] و محقق در شرایع[12] و نافع[13] و علامه در تعدادی از کتاب‌هایش مانند قواعد[14] و ارشاد[15] و ظاهراً تحریر[16] و تلخیص[17] و احتمالاً در تذکره[18] قائل به جواز ازدواج با مجوسیه شده‌اند.

بنابراین با وجود ادعای شهرت بر الحاق مجوسیه به کتابیه، و بلکه قائلین به جواز ازدواج با مجوسیه، نه ادعای اجماع بر عدم جواز تزویج با مجوسیه می‌تواند درست باشد و نه حتی شهرت قوی در یکی از دو طرف وجود دارد تا مانع از افتاء در طرف دیگر گردد.

روایات مسئله نکاح با مجوسیه

جامع الاحادیث با اینکه برای استقصاء روایات نگاشته شده است، اما متأسفانه در روایات مقام، چنین رویه‌ای به کار نرفته است؛ زیرا بعضی از روایاتی که در وسائل نقل شده، در

این کتاب نوشته نشده و یا در جای خودش حتی به آن اشاره‌ای هم نشده است و برخی آدرس مآخذ روایات نیز اشتباه داده شده است.

روایت در این مسئله چند دسته هستند:

دسته اول؛ روایات دال بر حرمت تزویج با مجوسیه

روایت اول: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ سَعْدٍ الْأَشْعَرِیِّ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ یَتَمَتَّعُ مِنَ الْیَهُودِیَّةِ وَ النَّصْرَانِیَّةِ قَالَ- لَا أَرَی بِذَلِکَ بَأْساً قَالَ قُلْتُ فَالْمَجُوسِیَّةُ- قَالَ أَمَّا الْمَجُوسِیَّةُ فَلَا»[19] .

سند این روایت صحیح است.

روایت دوم: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ یَعْنِی إِبْرَاهِیمَ بْنَ هَاشِمٍ عَنْ صَفْوَانَ قَالَ: سَأَلْتُ عَنْ رَجُلٍ یُرِیدُ الْمَجُوسِیَّةَ فَیَقُولُ لَهَا أَسْلِمِی فَتَقُولُ إِنِّی لَأَشْتَهِی الْإِسْلَامَ وَ أَخَافُ أَبِی وَ لَکِنْ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ قَالَ یَجُوزُ أَنْ یَتَزَوَّجَهَا قُلْتُ فَإِنْ رَأَیْتُهَا بَعْدَ ذَلِکَ لَا تُصَلِّی وَ رَأَیْتُ عَلَیْهَا الزُّنَّارَ وَ رَأَیْتُهَا تَشَبَّهُ بِالْمَجُوسِ قَالَ إِنْ شِئْتَ فَأَمْسِکْهَا وَ إِنْ شِئْتَ فَطَلِّقْهَا»[20] .

منظور از ابی اسحاق که محمد بن احمد بن یحیی از او نقل می‌کند شیخ او، ابراهیم ابن هاشم است. و کتاب محمد بن احمد بن یحیی، نوادر الحکمه است که متواتر النسبة است و در زمان خود به منزله کتاب کافی برای زمان ما بوده است.

در این روایت، راوی به صورت قضیه کلی، مسئله‌ای سوال می‌نماید و به عنوان مثال خودش را مورد مثال برای آن قضیه کلی قرار می‌دهد و می‌گوید حالا بر فرض که چنین مسئله‌ای برای من پیش آید و من ببینم که رفتارش با ادعایش سازگاری ندارد و بر خلاف شهادتی که داده است، نماز نمی‌خواند و ظاهری اسلامی ندارد و بلکه از علامت مجوس استفاده می‌کند و ظاهری شبیه به مجوسی‌ها دارد، حکم عقد چنین ازدواجی چگونه است؟ امام‌علیه السلام می‌فرماید اگر خواست او را نزد خود نگه دارد و یا او را طلاق

بدهد، و این به این معناست که حتی اگر اسلام مجوسیه صوری باشد و در حقیقت اسلام نیاورده باشد عقد با او بقاءاً باطل نمی‌باشد اما طلاق چنین فرضی نیز از قبیل طلاق‌هایی نیست که عرش الهی به خاطرش بلرزد و می‌تواند او را طلاق دهد. و می‌توان گفت که به خاطر اینکه امام‌علیه السلام ترک استفصال نموده، حکم مذکور حتی مورد اطمینان به بقاء زن بر مجوسیت را نیز شامل است و بر جواز مناکحه مجوسیه حتی به صورت عقد دائم، دلالت دارد.

روایات دیگری مانند روایت منصور صیقل[21] و مرسله حماد[22] نیز در مقام وجود دارد که در جلسه آینده مورد بررسی قرار می‌گیرند.

روایت سوم: روایت بعدی روایتی است که به طریق کافی نقل شده و همان روایت با زیادتی در ذیل در فقیه و تهذیب و نوادر حسین بن سعید- که اشتباهاً نوادر احمد ذکر شده است- و مقنع صدوق ذکر شده است که به قرینه طریق غیر کلینی معلوم می‌شود که در ذیل روایت طریق کلینی سقطی واقع شده است. ذیلا طرق مختلف این روایت را نقل می‌نماییم.

روایت به طریق کلینی: «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِینٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع أَ یَتَزَوَّجُ الْمَجُوسِیَّةَ قَالَ لَا وَ لَکِنْ إِنْ کَانَتْ لَهُ أَمَةً»[23] . این ذیل را با تکلف می‌توان درست کرد ولی به قرینه نقل‌های بعدی، احتمال سقط خیلی قوی است.

طریق تهذیب و فقیه و نوادر: «وَ رَوَی الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِینٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ یَتَزَوَّجُ الْمَجُوسِیَّةَ فَقَالَ لَا وَ لَکِنْ إِنْ کَانَتْ لَهُ أَمَةٌ مَجُوسِیَّةٌ فَلَا بَأْسَ أَنْ یَطَأَهَا وَ یَعْزِلَ عَنْهَا وَ لَا یَطْلُبَ وَلَدَهَا»[24] .

مقنع هم عبارتی دارد که به روشنی معلوم است که این عبارت از همین روایت بر گرفته شده است، می‌فرماید: «و تزویج المجوسیّة محرّم، و لکن إذا کان للرّجل أمة مجوسیّة فلا بأس أن یطأها، و یعزل عنها، و لا یطلب ولدها»[25] .

دسته دوم؛ روایات جواز تزویج با مجوسیه

«أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ نِکَاحِ الْیَهُودِیَّةِ وَ النَّصْرَانِیَّةِ فَقَالَ لَا بَأْسَ فَقُلْتُ فَمَجُوسِیَّةٌ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ یَعْنِی مُتْعَةً»[26] .

در اینکه تفسیر موجود در ذیل روایت به مجوسیه مربوط است یا شامل یهودیه و نصرانیه هم می‌شود، اجمال وجود دارد، اما فی الجمله نسبت به تجویز متعه مجوسیه دلالت دارد.

«والسلام»

 


[1] . «و من ذلك يظهر ترجيح القول بالتحريم بالنظر إلى هاتين القاعدتين الواردتين في مقام الترجيح ...». الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة، ج24، ص: 15.
[2] . «و بالجملة فالأظهر هو المنع من تزويجها دواما، و أنه يجوز تزويجها متعة و بملك اليمين». الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة، ج24، ص: 22.
[3] . «لا يجوز مناكحة المجوس بلا خلاف ... دليلنا: أنا قد بينا أن جميع من خالف الإسلام لا تجوز مناكحته ...». الخلاف، ج4، ص: 313.
[4] . «اما المجوس فلا يجوز مناكحتهم بلا خلاف الا ابا ثور». تذكرة الفقهاء (ط - القديمة)، ص: 645.
[5] . «فأما المجوسية، فلا يجوز نكاحها إجماعاً ...». التبيان في تفسير القرآن، ج‌2، ص: 218.
[6] . «و أما المجوسية فلا يجوز نكاحها إجماعا». فقه القرآن في شرح آيات الأحكام، ج‌2، ص: 77.
[7] . «الثانية: في نكاح المجوسيات، و المشهور ان حكمهن حكم أهل الكتاب». غاية المرام في شرح شرائع الإسلام، ج3، ص: 69.
[8] . «و المشهور بين المتأخرين أن حكمها حكمها فناسب الإطلاق». الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية (المحشى - كلانتر)، ج5، ص: 229.
[9] . «و يكره له وطؤ المجوسيّة بملك اليمين و عقد المتعة، و ليس ذلك بمحظور». النهاية في مجرد الفقه و الفتاوى، ص: 457.
[10] . «و يكره وطء المجوسية بملك اليمين و عقد المتعة عليها«. الوسيلة إلى نيل الفضيلة، ص: 295.«و النساء أربعة أضرب إما يستحب أن يعقد عليها متعة أو يباح أو يكره أو يحظر. فالأول ... و الثالث اثنتان المجوسية ...». الوسيلة إلى نيل الفضيلة، ص: 310.
[11] . «لا يحل نكاح عبدة الأوثان و الكواكب و المجوس و غيرهم من الكفار، ... و يجوز التمتع بالكتابية، و رخص في المجوسية على كراهية بشرط أن تمنع من محرمات الشرع». إصباح الشيعة بمصباح الشريعة، ص: 401.
[12] . «... في تحريم الكتابية من اليهود و النصارى روايتان أشهرهما المنع في النكاح الدائم و الجواز في المؤجل و ملك اليمين و كذا حكم المجوس على أشهر الروايتين». شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام، ج2، ص: 238.
[13] . «لا يجوز للمسلم أن ينكح غير الكتابية ... و في المجوسية قولان، أشبههما: الجواز». المختصر النافع في فقه الإمامية، ج1، ص: 179.
[14] . «و يجوز للمؤمن أن يتزوّج بمن شاء من المسلمات ... و في الكتابية خلاف، أقربه جواز المتعة خاصّة ... و المجوسيّة كتابيّة». قواعد الأحكام في معرفة الحلال و الحرام، ج3، ص: 14.
[15] . «يحرم على المسلم غير الكتابية ... و فيها قولان، أقربهما جواز المنقطع و ملك اليمين، و المجوسية كالكتابية». إرشاد الأذهان إلى أحكام الإيمان، ج2، ص: 23.
[16] . « لا يجوز للمسلم نكاح غير الكتابيّات ... أمّا الكتابيّات من اليهود و النصارى و المجوس، فالمشهور تحريمهنّ بالعقد الدائم، و في المتعة و ملك اليمين روايتان أقربهما الجواز على إشكال في المجوسيّة». تحرير الأحكام الشرعية على مذهب الإمامية (ط - الحديثة)، ج3، ص: 481.
[17] . «تحرم غير الكتابيّة ... و الكتابيّة من اليهود و النصارى و المجوس في الدائم على رأي، و يجوز في الباقيين». تلخيص المرام في معرفة الأحكام، ص: 187.
[18] . «اما المجوس فلا يجوز مناكحتهم بلا خلاف الا ابا ثور ... و روى في بعض اخبارنا جواز المتعة بنسائهم». تذكرة الفقهاء (ط - القديمة)؛ ص: 645.
[19] . تهذيب الأحكام، ج7، ص: 256، ح1105- 30؛ الاستبصار فيما اختلف من الأخبار، ج3، ص: 144، ح520- 9؛ وسائل الشيعة، ج21، ص: 37، ح26465- 1؛ جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي)، ج‌26، ص: 120، ح109- 38391- (14) (اين روايت در کتاب جامع أحادیث، در باب ازدواج با كتابيه و مجوسيه ذكر نشده است).
[20] . تهذيب الأحكام، ج7، ص: 459، ح1835- 43؛ وسائل الشيعة، ج20، ص: 564، ح26355- 1؛ جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي)، ج‌25، ص: 1074، ح1810- 38212- (4).
[21] . «قَالَ: لَا بَأْسَ بِالرَّجُلِ أَنْ يَتَمَتَّعَ بِالْمَجُوسِيَّةِ». تهذيب الأحكام، ج7، ص: 256، ح1107- 32؛ الاستبصار فيما اختلف من الأخبار، ج3، ص: 144، 522- 11؛ وسائل الشيعة، ج21، ص: 38، ح26469- 5.
[22] . تهذيب الأحكام، ج7، ص: 256، ح1108- 33؛ الاستبصار فيما اختلف من الأخبار، ج3، ص: 144، 523- 12؛ وسائل الشيعة، ج21، ص: 38، ذیل ح26469- 5.
[23] . الكافي (ط - الإسلامية)، ج5، ص: 357، ح3.
[24] . النوادر(للأشعري)، ص: 120، ح305؛ من لا يحضره الفقيه، ج3، ص: 407، ح4423؛ تهذيب الأحكام، ج8، ص: 212، ح757- 63.
[25] . المقنع (للشيخ الصدوق)، ص: 308.
[26] . تهذيب الأحكام، ج7، ص: 256، ح1106- 31؛ الاستبصار فيما اختلف من الأخبار، ج3، ص: 144، ح521- 10؛ وسائل الشيعة، ج21، ص: 38، ح26468- 4. (اين روايت اصلا در جامع الاحاديث، نه در باب متعه و نه در ما نحن فيه، ذكر نشده است).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo