درس خارج فقه آیت الله شبیری
82/07/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : بیان احکام رضاع
خلاصه درس این جلسهدر این جلسه، مروری بر بحث عموم منزلت خواهیم داشت و امثلهای که در وسیلة النجاة ذکر شده، بازگو نموده و مسامحات ثلاثه در عبارات ایشان را یادآور گردیده و در آخر، کلام مرحوم اصفهانی نقل و نقد خواهد گردید.
بررسی عموم منزلتدر این یکی دو جلسه ابتدای سال، مناسب است مروری بر بحث «عموم منزلت» و برخی از فروعات آن بکنیم.
چنانچه عنوانی که با رضاع محقق میگردد یکی از عناوین سبعهای که در نسب حرام است یا عناوینی که بالمصاهره حرام است نباشد بلکه عنوانی باشد که با یکی از محرمات نسبی یا مصاهرتی ملازم است، آیا این امر باعث ثبوت حرمت میگردد یا خیر؟ به این امر «عموم منزلت» میگویند و مشابه آن در تنبیهات استصحاب از مباحث اصول فقه مطرح شده است، و آن بحث «اصل مثبت» است، گفتهاند اصل عملی، لوازم و آثار عقلی و عادی خود را اثبات نمیکند، چنانچه مستصحب ما حکم شرعی نباشد با استصحاب موضوع تنها میتوانیم آثار شرعی آن موضوع را بار کنیم یعنی فقط احکامی که مستقیماً روی آن موضوع رفته است بار میشود.
مثال: زید قبلاً زنده بود و الان حیاتش مشکوک است، با استصحاب حیات او آثار شرعیای که مستقیما مترتب بر حیات است بار خواهد شد. مثلاً اموالش تقسیم نمیشود. ورثه برای تصرف در اموالش نیاز به اجازه او دارند، یا مثلا در مورد استصحاب حیات فقیه، حکم شرعی وکلاء از جهت اعتبار و بقاء وکالتشان، با استصحاب حیات همگی ثابت میشود.
اما ممکن است برخی آثار مستقیما روی حیات نرفته باشد، بلکه به خاطر لازمه شی باشد که آن اثر روی آن بار شده است. فرض کنید شخصی مقداری داروی سمّی خورده، این دارو
اگر در معده او ـ مثلاً ـ یک ساعت بماند، موجب تلف شدن او میشود. حال نمیدانیم آیا این مقدار مانده یا خیر؟
ما اگر بخواهیم با استصحاب بقاء دارو در معده اثبات بکنیم و در نتیجه احکام مترتب بر موت زید را بار کنیم، اصولیین میگویند این چنین قدرت و زوری را دلیل « ولا تنقض الیقین بالشک »[1] ندارد تا این لازمه را هم ثابت نماید. بله اگر من نذر کنم که اگر دارو تا یک ساعت در معده باشد، فلان کار را بکنم این اثر شرعی بقاء دارو بوده و بار میشود.
مشابه این بحث در فقه در باب رضاع مطرح شده است، رسالههایی در این موضوع نوشته شده و قائل هم دارد و «عموم منزلت» این است که اگر به وسیله رضاع، یکی از عناوین سبعه که نسبی آن شرعاً موجب تحریم میشود. (عناوین سبعه: مادر، دختر، خواهر، دختر خواهر، دختر برادر، عمه، خاله میباشند) محقق گردد مثلاً شخص به وسیله رضاع یک عمه رضاعی یا دختر رضاعی پیدا کند، حرام میشود مرضعه که مادر رضاعی است، این هم حرام است. اگر زن مدخوله شخص، دختر رضاعی پیدا کرده، به موجب ﴿ربائبکم اللاتی فی حجورکم﴾[2] حرام میشود. این مسلم است و بحث آن گذشت.
بحث این است چنانچه با رضاع هیچ یک از عناوین سبعه که موضوع محرمات نسبی است و همچنین هیچ یک از عناوینی که موضوع محرمات مصاهرتی است محقق نگردد بلکه عنوانی ثابت شود که با یکی از عناوین محرمه ملازمه دارد آیا این امر موجب نشر حرمت میگردد یا خیر؟
مرحوم میرداماد در این موضوع رسالهای نوشته و قائل به عموم منزلت شده است.[3] در شرایع هشت مثال برای این مسأله زده است[4] و این مثالها در وسیله مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی ره ـ با مسامحاتی در تعبیر ـ موجود است،[5] ما این بحث را از وسیلة النجاة پی میگیریم:
مثال اول: «لو ارضعت امرأته ولد بنته فصارت ام ولد بنته» اگر همسر شخص نوه او را شیر داد آیا این همسر بر او حرام میگردد؟ همسر با شیر دادن نسبت به شوهرش عنوان «مادر نوه دختری» پیدا میکند و مادر نوه دختری بنفسه از عناوین محرمه نیست لیکن ملازم با یکی از عناوین محرمه است. مادر نوه دختری، «دختر» خود شخص است که بر او حرام است پس اگر قائل به عموم منزلت بشویم همسر شخص با این شیر دادن بر او حرام ابدی میشود چون حکم دختر را پیدا میکند. (این مثال، همان مثال ششمی است که مجدداً در وسیله مطرح شده است)
مثال دوم: «زوجتک ارضعت بلبنک اخاها» اگر همسر شما با شیر شما برادرش را شیر بدهد، بنابر عموم منزلت برای شما حرام ابدی میشود چون با این رضاع برادر او فرزند رضاعی شما شده و همسر شما نسبت به شما عنوان «اخت الولد» پیدا میکند و «اخت الولد» هر چند بنفسه از عناوین محرمه نیست، لیکن ملازم با یکی از عناوین محرمه است، چون «اخت الولد» یا «بنت» خود شخص است (اگر آنها برادر و خواهر پدری باشند) یا ربیبه شخص است (اگر برادر و خواهر مادری باشند).
البته عبارت ایشان در این مثال از 3 جهت مسامحه دارد:
مسامحه اول: بقاء زوجیت شرط نشر حرمت نیست بلکه اگر همسر انسان پس از طلاق گرفتن هم از شیر او به بچهای شیر بدهد، مرتضع فرزند رضاعی صاحب اللبن میشود، لذا بهتر بود ایشان میگفتند: «امرأة ارضعتک بلبنک اخاها ـ الرضاع المحرم ـ»
مسامحه دوم: ربیبه به طور مطلق از عناوین محرمه نیست بلکه چنانچه مادر او مدخول بها باشد حرام میباشد، لذا مناسب بود میفرمودند که «اخت ولدک اما بنتک او ربیبتک من زوجتک المدخول بها».
توضیح آن که: این زن از طرفی زوجه مدخول بهای صاحب اللبن است و از طرف دیگر بچهای که شیر خورده هم فرزند صاحب اللبن است و هم فرزند زنِ مدخوله صاحب اللبن، در نتیجه همسر شخص که خواهر بچه است، «خواهر فرزند زنِ مدخوله صاحب اللبن» خواهد بود که با «ربیبه زوجه مدخوله» ملازم بوده، بنابر عموم منزلت حرام ابدی میشود.
مسامحه سوم: نشر حرمت اختصاص به صورتی که همسر شما برادرش را شیر بدهد ندارد و چنانچه از شیر شما خواهرش را نیز شیر بدهد این حکم جاری است. لذا بهتر بود بفرمایند: «...ارضعت اخاها او اختها»
مثال سوم: «زوجتک ارضعت بلبنک ابن اخیها» هر گاه زوجه شخص از شیر او برادرزاده خود را شیر بدهد، مرتضع فرزند رضاعی صاحب اللبن میشود در نتیجه مرضعه عمّه فرزندِ صاحب اللبن میگردد و عمه فرزند هر چند بنفسه از عناوین محرمه نیست لیکن بنابر عموم منزلت چون عمه فرزند همیشه ملازم با خواهر بودن است، حرام میباشد و با این شیر دادن زوجه شخص بر او حرام ابدی میشود.
در این مثال نیز دو مسامحه دیده میشود:
مسامحه اول: مناسب است که به جای زوجتک امرأة ذکر گردد.
مسامحه دوم: ابن الاخ خصوصیت ندارد و مناسب است به جای آن ولد اخیها آورده شود.
مثال چهارم: «زوجتک ارضعت عمّها او عمتها او خالها أو خالتها» هر گاه زوجه کسی عمو یا عمه خود را شیر بدهد بنابر عموم منزلت از دو جهت بر شوهر خود حرام میشود.
جهت اول: با این شیر دادن مادر رضاعی عمه یا عموی خود میشود و نسبت به شوهر مادر عمه یا عموی همسرش میباشد و مادر عمو و عمه همسر از عناوین محرمه نیست ولی چون ملازم با مادر بزرگ همسر خود میباشد بنابر عموم منزلت حرام ابدی میشود.
جهت دوم: این زن با شیر دادن «مادر عمو و عمه» خود شده است و از طرف دیگر «برادر زاده اینها است»، پس دو عنوان در این زن جمع شده است، و کسی که با او ازدواج کند بین «برادرزاده عمو و عمه» و «مادر عمو و عمه» جمع کرده است، و این امر هر چند بما هو هو حرام نیست لیکن چون در خارج، مادر عمو و عمه نسبت به برادرزاده آنها مادربزرگ آنها است پس بنابر عموم منزلت کسی که این زن را بگیرد در واقع بین مادربزرگ و نوه جمع کرده است، در نتیجه این زن بر تمام مردان حرام ابدی میشود. همچنین است در صورتی که زنی خاله یا دائی خود را شیر بدهد کسی که بخواهد با او ازدواج کند بنابر عموم منزلت بین مادربزرگ و نوه جمع کرده است، به علاوه اگر همسر کسی چنین کاری
کرده بود علاوه بر حرمت ابدی به جهت سابق، این زن چون مادر بزرگ همسر او میشود حرام ابدی میباشد.
و در این امر فرقی نیست که زن از شیر شوهر فعلی شیر بدهد یا از شیر کس دیگری مانند شوهر قبلی و لذا مرحوم سید قید «من لبنک» را در این فرض نیاوردهاند.
ولی در عین حال عبارت مرحوم اصفهانی خالی از مسامحه نیست.
اولاً: زوجتک خصوصیت ندارد.
وثانیاً: مادر عمه و عموی شخص در صورتی مادربزرگ او میشود که رابطهای که این عمو و عمه با برادر خود (= پدر این شخص) دارند ابوینی یا امّی باشد والاّ حرمت مادر عمه یا عمویی که با پدر من فقط در پدر مشترک باشند، به عنوان مادربزرگ بودن نیست بلکه به عنوان زوجه پدربزرگ است. لذا این که مرحوم آقای اصفهانی وجه حرمت را تنها جده بودن قرار دادهاند مسامحه آمیز است.
ادامه فروع عموم منزلت را ان شاء الله در جلسه آینده پی میگیریم.