< فهرست دروس

درس خارج فقه آيت‌الله سیدموسی شبیری‌زنجانی

كتاب الخمس

1401/03/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ازدواج موجب حرمت ابدی توسط وکیل

 

سوال: شما قبلا به بعضی از آقایان نسبت دادید که معتقدند اگر کسی را برای ازدواج وکیل کنند و وکیل ازدواجی را منعقد کند که موجب حرمت ابدی می شود چون وکالت را شارع امضا نکرده بوده است، موجب حرمت ابدی نمی شود. عین این بیان را آقای خویی هم دارد. البته شما اشکال کردید که استناد عقد به موکل به امضاء شارع مرتبط نیست. اگر حل این مساله امکان داشته باشد مشکل بسیاری از ازدواج هایی که موجب حرمت ابدی می شوند حل می شود چون نوع این ازدواج ها وکالتی هستند. به کسی گفته اند صیغه بخواند و مثلا زن در عده بوده یا دارای شوهر بوده و ...

لزوم اهتمام به درس و کم کردن از تعطیلات

خاطره ای از آشیخ علی محمد نجف آبادی

استاد: من شنیده ام (حالا طریقش چیست درست نمی دانم) که آشیخ حسن کاشف الغطاء پسر شیخ جعفر کاشف الغطاء که فقیه خیلی مهمی بوده است، در تمام سال فقط دو روز درسش را تعطیل می کرده است. که لابد یکی عاشوراء بوده و یکی هم شهادت امیر المومنین.

ش: سابقا می گفتید یکی عاشوراء و یکی هم شهادت امام حسن علیه السلام.

استاد: اینکه شما می گویید را من اصلا یادم نیست ولی اگر قبلا گفته باشم چون قریب العهد بوده ام همان قابل اعتماد است ولی الان یادم نیست. اما اینکه فقط دو روز را تعطیل می کرده است را یادم هست.

 

ش: الان مشکل حوزه همین شده است که کلا صد جلسه درسی است آن هم به صورت متفرق و ملکات از بین می رود و به جایی هم نمی رسند.

استاد: سابق در درس خیلی جدی بوده اند. آسید ابوالقاسم لواسانی پدر آقای آسید محمد صادق لواسانی، شاگرد مرحوم آخوند بوده و آدم ملایی بوده است. آقای آسید محمد صادق از پدرش نقل می کرد که می گفت شنیدیم آقای آشیخ علی محمد نجف آبادی که از علمای مهم نجف بود و عیال و اولاد هم ظاهرا نداشته است، علاقه اش یکی به کتاب بوده که کتابخانه مهمی داشته و یکی هم به یک گربه که داشته. در یکی از مقالات دیدم موقعی که مشغول تهجد می شده است، این گربه هم مشغول می شده است. خلاصه به این گربه اش علاقه فوق العاده داشته. آسید محمد صادق گفت که گربه اش فوت می کند، تشریفاتی داشته که خیلی جالب بوده ولی او نگفت که چه بوده.

 

آقای آسید محمد صادق می گفت پدرم می گفت من برای عیادت آشیخ علی محمد رفتم (او البته نمی گفت آشیخ علی محمد و یادش نبود و من از جای دیگری کشف کردم که منظور آشیخ علی محمد نجف آبادی است) و مریض بود، گفت من امروز را تمام نمی کنم و رفتنی هستم و همین امروز غروب نشده من فوت می کنم ولی شنیدم که آقای آخوند کفایه نوشته است، دلم می خواهد یک مقداری از مطالب کفایه را برای من بگویی. ایشان می گفت من هم مقداری از مطالب را گفتم و همان طوری که خودش هم می گفت عصر همان روز فوت کرد.

چنین اشخاصی قبلا بوده اند و ما باید از همین ها استفاده کنیم ولی متاسفانه ماها با این حرف ها فاصله گرفته ایم.

اول طلبگی ما، من این طور بودم و نوع هم این طور بودند، هر جلسه ای که بود بحث علمی بود راجع به فقه و اصول و احیانا تفسیر، و بعد گذشت و کم کم همه اینها از بین رفت و الان نمی دانم الان هم این طور است؟

 

ش: الان جلسات هست اما مسائل سیاسی اول و بعد مسائل اقتصادی.

استاد: آن موقع (اوائلی که تازه می خواست چیز بشود) بحث های اقتصادی بود و بعدش شد سیاسی.

لزوم رعایت طریق اقرب به واقع در صورت عدم امکان قطع

 

سوال: در تلویزیون دو تا شماره حساب اعلام کرده اند. یکی برای اینکه که هر کسی می خواهد ما بین فقراء گوشت تقسیم کنیم به این حساب پول واریز کند که ما قربانی کنیم و به فقراء بدهیم و یک حساب دیگر هم گفته اند برای یکی دیگر از نیازمندی های فقراء (مثلا جهیزیه) که یک نحو تبانی بین آنها بوده است. حالا این دو با هم قاطی شده اند. یکی از شبکه های تلویزیون اشتباه کرده است و یک شماره حساب را به جای دیگری داده است و الان در یکی از آن حساب ها پول مخلوط است و ما هم راه دسترسی به کسانی که پول داده اند نداریم. آیا شما اجازه می دهید بر اساس مقدار احتمال تقسیم کنند؟ می توانند روی قرائن بفهمند که روی حساب احتمالات چقدرش مربوط به کدام مصرف است.

استاد: اگر با محاسبات می توانند این را بفهمند که جای اجازه نیست و باید روی قرائن کشف کنند.

 

سوال: مثلا می گویند ما احتمال می دهیم ده درصدش مال این مصرف باشد و نود درصدش مال آن یکی. البته دقیق نمی دانند اما بر اساس قرائن این طور حدس می زنند.

استاد: باید همین کار را بکنند.

 

سوال: روی همین احتمال عمل کنند؟ اجازه نمی خواهد؟

استاد: بله عمل کنند و اجازه نمی خواهد چون وقتی به واقع به صورت قطعی دسترسی نداریم عقل هم می گوید باید به آنچه اقرب به واقع است عمل کرد.

 

ش: در مسجد الحرام هم گربه زیاد بود و طواف می کردند و من خودم این را دیدم.

استاد: حاج آقای ما می گفت ما که مکه مشرف شدیم، گربه ها اعلامیه هایی که زده بودند را می خوردند.

لزوم قدر دانستن جوانی

 

ش: توصیه ای بفرمایید.

استاد: توصیه ما این است که آنهایی که جوانند، جوانی را قدر بدانند. خیال نکنند که بعدا استفاده می کنند. هر چه استفاده هست در همین سنین است. این را قدر بدانید.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo