< فهرست دروس

درس خارج فقه آيت‌الله سیدموسی شبیری‌زنجانی

كتاب الخمس

1401/02/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اشتباه بودن استحباب احرام عمره تمتع قبل از ذی الحجة

 

یکی از مسائل مورد ابتلای این ایام مسائل مرتبط با حج است. ما اگر چه مباحث حج را حدود سی سال پیش بحث کرده ایم اما به مناسبت یک مساله را اینجا ذکر می کنیم.

در عروه ذکر شده است که کسی که قصد احرام برای عمره تمتع دارد مستحب است که قبل از حلول ذی الحجة برای عمره تمتع محرم شود. من این حکم استحبابی را در غیر از عروه ندیده ام. آقای حکیم روایتی را به عنوان دلیل این حکم ذکر کرده که احتمال زیاد دلیل سید نیز همین روایت بوده است.

أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع عَنِ الْمَرْأَةِ تَدْخُلُ مَكَّةَ مُتَمَتِّعَةً فَتَحِيضُ قَبْلَ أَنْ تُحِلَّ مَتَى تَذْهَبُ مُتْعَتُهَا قَالَ كَانَ جَعْفَرٌ ع يَقُولُ زَوَالَ الشَّمْسِ مِنْ يَوْمِ التَّرْوِيَةِ وَ كَانَ مُوسَى ع يَقُولُ صَلَاةَ الصُّبْحِ مِنْ يَوْمِ التَّرْوِيَةِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ عَامَّةُ مَوَالِيكَ يَدْخُلُونَ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ وَ يَطُوفُونَ وَ يَسْعَوْنَ ثُمَّ يُحْرِمُونَ بِالْحَجِّ فَقَالَ زَوَالَ الشَّمْسِ فَذَكَرْتُ لَهُ رِوَايَةَ عَجْلَانَ أَبِي صَالِحٍ فَقَالَ لَا إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ ذَهَبَتِ الْمُتْعَةُ فَقُلْتُ فَهِيَ عَلَى إِحْرَامِهَا أَوْ تُجَدِّدُ إِحْرَامَهَا لِلْحَجِّ فَقَالَ لَا هِيَ عَلَى إِحْرَامِهَا فَقُلْتُ فَعَلَيْهَا هَدْيٌ فَقَالَ لَا إِلَّا أَنْ تُحِبَّ أَنْ تَطَوَّعَ ثُمَّ قَالَ أَمَّا نَحْنُ فَإِذَا رَأَيْنَا هِلَالَ ذِي الْحِجَّةِ قَبْلَ أَنْ نُحْرِمَ فَاتَتْنَا الْمُتْعَةُ. (تهذیب الاحکام، جلد 5، صفحه 391)

اما مرحوم آقای حکیم اشکالی به دلالت روایت مطرح کرده اند به این بیان که ظاهر از «أَمَّا نَحْنُ» این است که منظور ما ائمه هستیم و وجه اینکه این مساله از اختصاصات ائمه علیهم السلام باشد ظاهر نیست چون در هیچ جای دیگری شاهدی وجود ندارد که این مساله از اختصاصات ائمه علیهم السلام باشد. لذا ایشان در این روایت متوقف شده اند.

البته اینکه نظر سید به همین روایت بوده باشد بعید نیست چون در هیچ روایت دیگری شاهدی بر این حکم استحبابی غیر از این روایت وجود ندارد.

 

سوال: آیا این استقراء حجت است؟

استاد: بله در مسائلی که به این اهمیت هستند و محل ابتلای اشخاص است حجت است.

 

سوال: یعنی از قاعده لو کان لبان استفاده می کنیم؟

استاد: بله. این ها از اموری است که اگر بود اشخاص باید خیلی آن را ذکر می کردند و اینکه در هیچ روایت دیگری این مساله ذکر نشده باشد و فقط این روایت باشد بعید است.

 

اما حل مساله این است که این حکم ناشی از اشتباه مرحوم سید است و آقای حکیم نیز از آن غفلت کرده اند. در روایت دیگری هست که از حسن بن علی الوشاء نقل شده است و مشتمل بر همین حکم است که اما علت آن نیز ذکر شده است که علت اینکه ما اگر قبل از ذی الحجة محرم نشده باشیم متعه از ما فوت می شود این است که ما از شجره محرم می شویم و فاصله بین مکه و شجره زیاد است، و اگر کسی بخواهد از شجره محرم شود و حج از او فوت نشود باید قبل از ذی الحجة محرم شده باشد و گرنه اعمال عمره تمتع از او فوت می شود. اما شما که اهل عراق هستید چون از ذات عرق و امثال آن محرم می شوید که فاصله آن نزدیک است و لذا اگر بعد از هلال ذی الحجة هم محرم شوید به انجام اعمال می رسید چون دو روز راه است.

وَ فِي عُيُونِ الْأَخْبَارِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ بْنِ بِنْتِ إِلْيَاسَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ قَالَ: إِذَا أُهِلَّ هِلَالُ ذِي الْحِجَّةِ وَ نَحْنُ بِالْمَدِينَةِ- لَمْ يَكُنْ لَنَا أَنْ نُحْرِمَ إِلَّا بِالْحَجِّ لِأَنَّا نُحْرِمُ مِنَ الشَّجَرَةِ- وَ هُوَ الَّذِي وَقَّتَ رَسُولُ اللَّهِ ص- وَ أَنْتُمْ إِذَا قَدِمْتُمْ مِنَ الْعِرَاقِ فَأُهِلَّ الْهِلَالُ فَلَكُمْ أَنْ تَعْتَمِرُوا- لِأَنَّ بَيْنَ أَيْدِيكُمْ ذَاتَ عِرْقٍ وَ غَيْرَهَا مِمَّا وَقَّتَ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ ص ... (وسائل الشیعة، جلد 14، صفحه 314)

 

سوال: متعارف این بوده که در نه روز این مسیر را طی می کرده اند.

استاد: بله.

 

بنابراین منظور از «نحن» در روایت اول، «نحن الائمة» نیست بلکه منظور «نحن المدنیین» است که از مسجد شجره محرم می شویم. با این بیان اشکال مرحوم آقای حکیم حل می شود و این مساله اصلا از اختصاصات ائمه نیست تا آن اشکال مطرح شود بلکه منظور اهل مدینه است. مرحوم سید هم از این مساله غفلت کرده و آن فتوا را داده است.

 

سوال: یعنی حکم ارشادی است و استحباب ثابت نمی شود؟

استاد: با این بیان مفاد روایت حکم شرعی نیست که شرع گفته باشد مستحب است بلکه یعنی کسی که از شجره محرم می شود اگر بخواهد اعمال عمره و حج را درک کند باید باید قبل از ذی الحجة محرم شده باشد و گرنه اعمال را درک نمی کند.

 

جواز احرام از ذات عرق

روایت حسن بن علی الوشاء علاوه بر اینکه این مشکل را حل می کند جواب یکی دیگر از مسائل مطرح بین علماء نیز هست و آن اینکه آیا می توان از ذات عرق محرم شد؟ روایاتی که برای احرام از ذات عرق در کلمات علماء نقل شده است از نظر سندی معتبر نیستند البته مرحوم صدوق به جواز احرام از ذات عرق فتوا داده است اما روایتی که ذکر کرده است از نظر سندی مشکل دارد و لذا در فتوای به آن اختلاف وجود دارد و اینکه آیا به آن می توان عمل کرد یا نه و آیا مخصوص فرض اضطرار است یا نه و ... اما فقهاء از این روایت غفلت کرده اند در حالی که سند این روایت صحیح است و مفاد آن جواز احرام از ذات عرق است. علت غفلت از این روایت هم این است که مرحوم صاحب وسائل این روایت را در ابواب مواقیت ذکر نکرده بلکه در ضمن ابواب العمرة ذکر کرده است و چون فقهاء به وسائل مراجعه می کرده اند چون این روایت را در ابواب مرتبط ندیده اند گمان کرده اند که روایت معتبری مبنی بر جواز احرام از ذات عرق وجود ندارد.

روش صحیح استنباط در مسائل فقهی

به نظر ما کسی که می خواهد در این مسائل تحقیق کند مناسب است ابتداء روایات مساله را ببیند و بعد به سراغ فتاوا برود. نوع افراد روایات را از کتب فتوایی اخذ می کنند و این طور نیست که ابتداء به کتب روایی مراجعه کنند و روایات مساله را ببینند بلکه از همان ابتداء به کتب فتوایی مراجعه می کنند تا ببینند برای این مساله چه ادله ای در کلمات فقهاء ذکر شده است در حالی که گاهی روایات و ادله ای که در کلمات فقهاء نقل شده است ناقص و ناکافی بوده است. به نظر ما قاعده و قانون این است که ابتداء و بدون مراجعه به کتب فتوایی و استدلالی و با ذهن خالی از شوائب استدلال به روایات مراجعه و چیزی که به نظر می رسد استخراج و بعد به کتب استدلالی مراجعه شود حال گاهی مشخص می شود که در فهم از روایات اشتباه شده و فقهاء بهتر و کامل تر گفته اند و گاهی مشخص می شود کتب استدلالی اشتباه کرده اند و روایات را خوب متوجه نشده اند یا کامل نقل نکرده اند. رعایت این روش در استنباط مباحث خیلی مهم است.

 

سوال: خود آقای حکیم هم در فهم این روایت متوقف شده است.

استاد: آقای حکیم چون به روایت حسن بن علی الوشاء مراجعه نکرده است در معنای این روایت متوقف شده است و گرنه می دید که منظور از «نحن» در این روایت، نحن الائمه نیست تا معنای روایت مشکل باشد بلکه مراد «نحن المدنیین» است.

 

مقدار لازم فحص از روایات برای استنباط احکام

سوال: فحصی که به نظر شما در استنباط معتبر است چقدر است؟ آیا برای استنباط یک مساله در حج باید همه روایات موجود در وسائل فحص شود؟

استاد: نه بلکه روایاتی که مربوط به حج است باید مورد فحص قرار بگیرد.

 

سوال: پس باید همه روایات حج موجود در وسائل را نگاه کرد؟

استاد: اگر کسی بتواند این کار را بکند که ابتداء همه روایات مربوط به حج را مطالعه و بررسی کند چه بهتر اما نمی توان گفت برای استنباط هر فرعی این مقدار فحص الزامی است و حداقل روایاتی که مربوط به آن فرع است را ببیند. حج بعد از نماز دومین کتاب از نظر کثرت روایات است و بررسی همه روایات آن خیلی طول می کشد و حکم شرع هم تحمیل این مقدار فحص برای استنباط هر مساله بر افراد نیست و این مقدار از فحص حرجی است.

 

سوال: الان که فحص راحت تر شده است طبیعتا [دایره فحص متغیر خواهد بود]

استاد: بله الان که فحص راحت شده است و زود می شود پیدا کرد حرف دیگری است.

 

سوال: مثلا همین بحث ذات عرق را به راحتی می توان پیدا کرد

استاد: بله این ها در همان فهرست و جستجو به راحتی پیدا می شود ولی قبلا این طور نبوده است و باید می گشتند تا بلکه پیدا کنند. لذا آنچه الان دسترسی به آنها حرجی نیست باید مورد مراجعه قرار بگیرد.

 

استقرار و عدم استقرار حج بر غافل

سوال: کسی سوال کرده است که من سابقا پولی دستم آمده بوده ولی به طور کلی غافل بودم از اینکه باید ثبت نام کنم یا فیش بخرم و بعد هم آن پول از دستم رفته است. الان حج بر این شخص مستقر شده است یا چون غافل محض بوده و احتمال هم نمی داده و قابل تکلیف نبوده حج بر او مستقر نیست؟

استاد: این مساله اختلافی است و در عروه هم شبیه این مساله آمده است. کسی غافل از وجوب حج بوده و استطاعتش بوده و مال را به شخص دیگری هبه می کند فرضا هم هبه ای که غیر قابل رجوع است کرده است، بعد متوجه می شود که مستطیع بوده است یعنی اگر هبه نمی کرد مستطیع می شد آیا در اینجا حج بر او مستقر شده است به این صورت که بدهکار است به صورتی که اگر فوت کند ورثه به عنوان دین با آن رفتار کنند؟ میرزای قمی ظاهرا می گوید که این شخص مستطیع نیست ولی سید و بیشتر فقهای دیگر گفته اند مستطیع است ولی معذور است و اگر در طول حیاتش مالی دستش نیاید باید وصیت کند.

 

سوال: یعنی علم انسان دخالت ندارد و امر واقعی است؟

استاد: بله ایشان می گوید که استطاعت یعنی شخص بتواند انجام بدهد و این شخص واقعا قادر بوده هر چند نمی دانسته که می تواند.

 

سوال: اما چون غافل بوده غافل تکلیف نبوده مثل انسانی که خواب است که نماز بر او واجب نیست و نهایتا باید به دلیل دیگری قضا را بر او لازم دانست.

استاد: قابلیت تکلیف دارد.

 

سوال: یعنی منظور شما این است که مستفاد از لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا حکم وضعی است و در احکام وضعی قابلیت تکلیف شرط نیست؟

استاد: آیه شریفه این است که هر کس متمکن باشد حج بر او واجب است و این شخص متمکن بوده منتها اشتباه کرده است.

 

سوال: یعنی در عین اینکه غافل بوده خطاب به او متوجه بوده است؟

استاد: بله. آیه می گوید هر کس مال داشته باشد و این شخص مال داشته.

 

سوال: نص خاصی که در این زمینه نیست و مطابق قاعده این طور است؟

استاد: بله. البته در ذهنم هست که میرزای قمی مخالف است البته این طور که در ذهنم هست چون خیلی سال از وقتی که حج را مباحثه کردیم می گذرد.

 

سوال: در استفتائات شما این طور آمده است که اگر شخص می رفت تحقیق می کرد مطلب برای او واضح می شد مستطیع است.

 

سوال: این یعنی منظورتان شاک بوده است یعنی کسی که احتمال را می داده است اما کسی که غافل بوده اصلا احتمال نمی داده یا زمینه تحقیق برای او فراهم شود.

استاد: ببینید در این مساله در عروه به میرزا چطور نسبت داده است.

 

سوال: مساله ای در عروه هست که مرحوم آقای خویی حرف صاحب عروه را قبول نکرده است.

إذا وصل ماله إلى حد الاستطاعة لكنه كان جاهلا به أو كان غافلا عن وجوب الحج عليه‌ ثمَّ تذكر بعد أن تلف ذلك المال فالظاهر استقرار وجوب الحج عليه إذا كان واجدا لسائر الشرائط حين وجوده و الجهل و الغفلة لا يمنعان عن الاستطاعة غاية الأمر أنه معذور في ترك ما وجب عليه و حينئذ فإذا مات قبل التلف أو بعده وجب الاستيجار عنه إن كانت له تركة بمقداره و كذا إذا نقل ذلك المال إلى غيره بهبة أو صلح ثمَّ علم بعد ذلك أنه كان بقدر الاستطاعة فلا وجه لما ذكره المحقق القمي في أجوبة مسائله من عدم الوجوب لأنه لجهله لم يصر موردا و بعد النقل و التذكر ليس عنده ما يكفيه فلم يستقر عليه لأن عدم التمكن من جهة الجهل و الغفلة لا ينافي الوجوب الواقعي و القدرة التي هي شرط في التكاليف القدرة من حيث هي و هي موجودة و العلم شرط في التنجز لا في أصل التكليف‌

این عبارت سید است ولی آقای خویی نپذیرفته است و گفته اند:

هذا إذا كانت الغفلة مستندة إلى التقصير بترك التعلّم و أمّا في غير ذلك‌ فلا يجب الحجّ واقعاً فإنّها مانعةً عن تحقّق الاستطاعة و كذلك الجهل المركّب في الشبهة الموضوعية.

سوال: خود حاج آقا اینجا حاشیه ندارند؟

سوال: شما هم در مناسک همین مطلب آقای خویی را پذیرفتید که جایی که غلفت داشته باشد و بعد متذکر شود حج مستقر نیست و در مورد شاک هم فرمودید اگر تحقیق می کرد ...

استاد: اینکه انسان چیزی را نمی دانسته و بعد که متوجه شده و پول از دستش رفته بگویند حج بر او واجب است این حرج برای اشخاص است. حرج نوعی که هست حالا حرج شخصی هم باشد ... این هم خودش دلیلی است برای عدم وجوب حج بر او.

 

سوال: کسی هم که عمدا حج نرفته، حج بر او حرجی است.

استاد: اینجا شخص نمی دانسته که تکلیف دارد. کسی را که نمی دانسته مکلف کنند حرجی است و جهلش هم عذر بوده و این شخص را بگویند باید اموالت را در حج صرف کنی حرج نوعی دارد و این با صورت ترک عمدی فرق می کند.

لزوم ثبت نام حج برای کسی مستطیع است

 

سوال: پرسیده اند که با این وضع موجود که شخص باید الان ثبت نام کند و برای سال های آینده فیش بخرد. الان که پول دارد راه بسته است و روش هم این طور شده که باید الان فیش بخرد و گرنه نمی تواند در سال های بعد حج برود. الان بر این شخص خرید فیش واجب است؟

استاد: بله. در روایت می گوید اگر کسی پول دارد و سلامت مزاج هم دارد باید حج انجام بدهد با اینکه در آن زمان مدت زیادی حتی چند سال طول می کشیده است تا از منزل حرکت کنند و به حج برسند با این حال هم از نظر فتوا و هم آیات وروایات این است که باید این کار باشد پس الان هم اگر قدرت از سایر جهات فراهم باشد آن کشور باید امکان حج را فراهم کند.

 

سوال: یعنی همان طور که در زمان های گذشته حج رفتن دو سه سال طول می کشیده است و با این حال حج واجب بوده و باید اقدام می کرده اند الان هم که چند سال طول می کشد حج واجب است و باید اقدام کنند؟

استاد: بله همین طور است.

عدم استطاعت کسی که ازدواج برای او ضرورت دارد و فقط به اندازه ازدواج یا حج مال دارد

 

سوال: در فرضی که الان شخص مالی دارد و برای او هم ازدواج ضرورت دارد و هم می تواند حج برود آیا حج بر او واجب است؟

استاد: اگر ازدواج برای او ضرورت داشته باشد حج بر او واجب نیست به این معنا که اگر بخواهد حج برود در اثر فقدان یک امر ضروری دچار مشکل می شود استطاعت محقق نیست.

 

عدم جواز وضو از آب های مخصوص شرب در مسجد الحرام

سوال: در مسجد الحرام آبخوری هایی هست که روی آن نوشته مخصوص شرب و کسانی که وضویشان باطل می شود اگر بخواهند از مسجد خارج بشوند و تجدید وضو کنند برای آنها واقعا سخت است، با همان آب وضو می گیرند و طواف می کنند. آیا این وضو باطل است یا می شود وضوی آنها را تصحیح کرد؟

استاد: اگر این طور باشد یعنی کسانی باشند که نمی توانند بروند بیرون تجدید وضو کنند و حتما باید از آن آب ها وضو بگیرند، حج بر آنها واجب نیست.

 

سوال: سخت است نه اینکه امکان نداشته باشد اما شکافتن جمعیت و رفتن تا وضو خانه سخت است و مثلا یک ساعت طول می کشد.

استاد: یک ساعت هم طول بکشد باید بروند و وضو بگیرند. خود حج زمان زیادی به خودش اختصاص می دهد حالا یک ساعت هم بیشتر بشود اشکالی ندارد. یک ساعت که برای حاجی چیزی نیست.

 

سوال: منظور یعنی اینکه این عبارت «مخصوص للشرب» حاکی از چیست؟ آیا قول آنها حجت است؟ یا مالک هستند؟

استاد: منظور هر چه باشد رعایت آنها لازم است.

عدم نفوذ وصیت به حج مستحبی که مال موصی به کفایت نکند

 

سوال: کسی وصیت کرده است که برای من بعد از مرگم حج مستحبی انجام بدهید و هزینه متعارف آن زمان را هم کنار گذاشته است و بعد فوت کرده است، الان در اثر تورم هزینه حج چهار پنج برابر شده است. الان ورثه چه کنند؟

استاد: چون می خواسته عمل را بعد از وفاتش انجام بدهند و آن پولی که اختصاص داده بوده به حج نمی رسد عمل به وصیت واجب نیست. چون ظرف عمل بعد از وفات بوده است و آن مبلغ هم بعد از وفات وفاء نمی کند.

 

سوال: ورثه باید آن را طلا می خریدند یا چیزی می خریدند که ارزشش حفظ شود نه اینکه در بانک بگذارند که ارزشش افت کند. آیا ورثه تقصیر نکرده اند که وظیفه آنها جبران باشد؟

استاد: متعارف اشخاص نمی دانند که این تورم ممکن است رخ بدهد. این تورم کذایی قبلا نبوده است.

 

سوال: الان ورثه هزینه ای که میت کنار گذاشته بوده را چه کار کنند؟ بین ورثه تقسیم کنند؟ عمره انجام بدهند؟

سوال: یعنی مال ورثه است یا در وجوه برّ میت صرف بشود؟

استاد: نمی دانم چیزی که از اول مقدور نبوده آیا جزو وجوه برّ میت است یا اختصاص به اموری دارد که اول مقدور بوده و بعدا تأخیر کرده اند و از قدرت افتاده است. آنچه از اول مقدور نبوده معلوم نیست وجوه برّ میت باشد و این از اول مقدور نبوده است.

 

سوال: یعنی مورد روایتی که حضرت فرموده اند در وجوه برّ مصرف شود جایی بوده که بر اثر تأخیر این اتفاق افتاده است؟

استاد: بعضی مواردش به خاطر تأخیر بوده است. ابتداء قدرت داشته و چون تأخیر انداخته برایش ممکن نیست که گفته شده در وجوه برّ میت صرف شود اما اگر از اول قدرت نداشته، وصیت او به غیر مقدور بوده است.

 

سوال: اگر همان سال حج ممکن بود پولش می رسید اما حج تعطیل بوده یا هر چیز دیگری نتوانسته اند حج انجام بدهند پس اول مقدور بوده.

استاد: به هر دلیلی. آن موقع که ظرف عمل نبوده است. در ظرف عمل از اول مقدور نبوده.

 

لزوم خضوع در مقابل مقام امامت

سوال: علامه امینی در ابتدای الغدیر داستان مفصلی را نقل می کنند از ملاقات سید حیدر حلی و مرحوم میرزای بزرگ که در آن اتفاقاتی که ذکر شده که نهایتا مرحوم میرزا دست سید حیدر حلی را می بوسد. آیا این داستان را حضرت عالی شنیده اید؟

استاد: من اطلاع ندارم. گاهی ممکن است امور معنوی بوده باشد که میرزا [از انجام آنها امتناعی نداشته]

 

سوال: سید حیدر حلی از نظر سنی از میرزا بزرگ تر بوده؟

استاد: در این امور بزرگی و کوچکی دخالت ندارد. هر چه باشد اگر به حسب ظاهر باشد همه باید نسبت به میرزا تخضع کنند اما گاهی چیزی است که مربوط به می شود به حضرت ولی عصر و ... که آنها با این چیزهای عادی نمی شود مورد مقایسه قرار بگیرد و فرد هر چه بزرگتر هم باشد باید در مقابل آن طرف خاضع باشد هر چقدر که این طرف کوچکتر باشد.

 

مثل اینکه علی بن جعفر نسبت به حضرت جواد چطور تخضع کرده است با اینکه از نظر خانوادگی و ... خیلی فاصله داشته است و باید هم همین کار را می کرد و ما چون ارادت داریم و می دانیم که مورد عنایت خداوند متعال بوده است اقتضاء می کند که همین کار را بکند و در مقابل امام نباید بگوید من کسی هستم یا رییس خاندان هستم و حتی زمان پدرش هم رییس خاندان بودم. در مقابل امام نباید از این عرض اندام ها باشد و باید کفش او را جفت کند. حالا من الان این قصه را نمی دانم چیست.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo