< فهرست دروس

درس خارج فقه آيت‌الله سیدموسی شبیری‌زنجانی

كتاب الخمس

1401/01/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اعتبار تسامحات عرفی

 

یکی از مسائل مهم که باید مورد توجه قرار بگیرد اعتبار یا عدم اعتبار مسامحات عرفی است. به نظر ما مسامحات عرفی معتبرند و هر جا عرف مسامحه کند باید مطابق همان تسامح طرح بحث کرد. تنقیح صغرای مسامحه عرفی نیز خود نیازمند بیان است.

هر جا که حکمی بر موضوعی مترتب شده باشد چنانچه عمل بر اساس معنای دقیق موجب سختی باشد و اجرای حکم بر اساس معنای حقیقی و دقیق مشکل باشد، عرف تسامح می کند و حکم شرعی هم مطابق همین تسامح عرفی خواهد بود. اما مواردی که عمل بر اساس معنای دقیق سخت نیست و اجرای آن قوانین مشکل نیست عرف تسامح نمی کند.

مرحوم آقای خویی «سفر» را به عنوان یکی از مواردی بیان کرده اند که عرف در آن تسامح نمی کند اما به نظر ما عرف از برخی لحاظات مسامحه می کند و از برخی دیگر تسامح به خرج نمی دهد. مثلا اینکه بین دو مکان چقدر فاصله است یا اینکه فرد چقدر مسافت پیموده است، مصادیق متعددی دارد و گاهی به حسب نظر دقیق به آن مقدار مسافت معتبر نرسیده است اما به حسب استعمالات عرفی رسیده است و معیار همین است که اگر حساب کردن آن مشکل باشد، عرف در آن تسامح می کند و شرع هم این مشکل را به مکلفین تحمیل نمی کند.

البته باید توجه کرد باید در خود تسامح، دقت کرد چون ارتفاع نقیضین ممکن نیست. مثال آن هم همان چیزی است که به شبهه ارزنیه معروف است. مثلا بر روی حمالی ده من بار قرار می دهید و او توان حمل آن را دارد، حالا اگر به مقدار یک ارزن روی آن اضافه شود باز هم توان حمل آن را دارد چون اصلا یک ارزن چیزی محسوب نمی شود و اگر این یک ارزن اثری نداشته باشد نتیجه این خواهد بود که حمال بتواند وزن همه عالم را حمل کند به این صورت که به مقدار یک ارزن، یک ارزن به آن اضافه شود و بطلان این مساله روشن است. پس عرف حتی در مواردی که تسامح می کند از یک جایی به بعد بر اساس دقت رفتار می کند.

 

سوال: علماء می گوید در مقادیر و حدود و مسافات تسامح نیست، از نظر شما تسامح در اصل آن هست ولی در تطبیقات آن تسامح وجود ندارد یا اینکه حتی در اصل آن هم تسامحی وجود ندارد؟

استاد: در اصلش تسامح است و در اطلاقات معمول آن هم تسامح است. هر جا که محاسبه کردن سخت باشد تسامح است.

 

سوال: از نظر عرف برداشتن یک استکان از روی یک کرّ آب، مخل به صدق کرّ نیست آیا این تسامح عرفی پذیرفته می شود؟

استاد: هر چه محاسبه کردنش سخت باشد عرف تسامح می کند و حکم شرعی هم بر اساس همین تسامح است. اگر محاسبه کردن یک استکان آب سخت است همین طور خواهد بود. مثل خلیطی که در آب هست که برای متعارف اشخاص محاسبه کردن مقدار آنها ممکن نیست.

 

بنابراین مهم این است که عرف تسامح می کند یا نه، حتی در نظر عرف در اعمال تسامح بین بین اخبار و انشاء تفاوت است. مثلا کسی می گوید: «من یک سال نجف بودم» مراد از این عبارت این نیست که یک سال حتی به ساعت و دقیقه هم محاسبه شده است و عرف در آن تسامح می کند اما مثلا وقتی قانون می گوید زن باید چهار ماه و ده روز عده نگه دارد، عرف در آن تسامح نمی کند و اجرای حکم بر اساس همان معنای دقیق ایجاد مشکل نمی کند.

 

سوال: اگر تسامحات عرفی را در احکام شرعی معتبر بدانیم در مثل حد ترخص، شاید نزدیک به پنجاه متر طولی از نظر عرف تسامح بشود آیا شما به این امور ملتزم می شوید؟

استاد: مثل حد ترخص امور حقیقی هستند. حد ترخیص جایی است که صدا شنیده می شود و انسان تا یک حدی صدا را می شنود و در یک حدی نمی شنود، هر جا صدا را نشنید یعنی از حد ترخیص خارج شده است.

 

سوال: یعنی حد ترخیص قابل تسامح نیست و معنای دقیق دارد؟

استاد: دقیق به این معنا که حکم روی شنیدن و نشنیدن صدا مترتب شده است و این معیار دقیق است. جایی که متعارف اشخاص صدا را می شنوند داخل در حد ترخص است و جایی که متعارف اشخاص صدا را نمی شنوند خارج از حد ترخیص است. بله ممکن است در تشخیص مصادیق آن به اشخاص مختلف، تفاوت وجود داشته باشد اما اصل آن دقیق است و در مصداق هم اقل افراد برای صدق طبیعت کفایت می کند.

هر جا محاسبه دقیق باعث ایجاد مشکل شود، عرف تسامح می کند ولی هر جا این اتفاق نمی افتد (حتی به اینکه محاسبه دقیق ممکن نباشد اما احتیاط ممکن باشد و موجب ایجاد مشکل هم نشود) عرف هم تسامح نمی کند. تسامح و عدم تسامح دائر مدار وجود مشکل و عدم وجود مشکل در اجرای حکم است.

 

سوال: بنابراین شما مبنای مرحوم آخوند و آقای خویی که نظر عرف را فقط در مفاهیم حجت می دانند نه در تطبیقات، قبول ندارید؟

استاد: خیر. شرع در مقام اجراء همان چیزی را معتبر قرار داده است که عرف اجراء می کند مگر اینکه تصریح کند که نظر عرف صحیح نیست.

 

سوال: در مواردی که تشخیص معنای دقیق یا تطبیق دقیق آن ممکن باشد آیا باز هم عرف تسامح می کند؟ مثلا ابزاری هست که می توان وزن شیء را بر اساس گرم و سوت تعیین کرد.

استاد: امکان و عدم امکان تشخیص و تطبیق دقیق معیار نیست بلکه معیار این است که آیا اجرای آن حکم بر اساس آن معنای دقیق راحت و بدون مشکل است یا سخت و مشکل؟

علاوه که در همین مثالی که شما هم گفتید تطبیق دقیق به آن معنای عقلی ممکن نیست و در بسیاری از موارد تشخیص دقیق هر کدام از این مقادیر (گرم یا سوت و ...) ممکن نیست مثلا آیا تشخیص دقیق یک صد هزارم گرم ممکن است؟

بنابراین هر جا که حکم به معنای دقیق قابل اجرا نباشد به همان میزان که قابل اجرا نیست مورد تسامح عرف قرار می گیرد و همان معتبر است.

 

سوال: قبلا می فرمودید هر جا عرف به تسامح خودش متوجه باشد تسامحاتش حجت نیست و هر جا متوجه نباشد حجت است.

استاد: نه معیار این نیست. حتی در جایی که خود عرف هم متوجه تسامح خودش هست ولی اجرای حکم و قانون را بر اساس معنای دقیق مشکل می بیند تسامح می کند و این تسامح هم معتبر است.

 

سوال: وقتی می گوییم یک کیلو گندم آیا بین واژه ای که برای بیان عدد ذکر شده و بین واژه ای که برای بیان معدود ذکر شده تفاوتی هست؟

استاد: در هر دو، معنای دقیق مراد است اما برای حل مشکل در مقام اجراء باید در معدود تسامح کرد یا در عدد؟

 

سوال: آیا یک کیلو خاک در ده من گندم مورد مسامحه است؟

استاد: محاسبه یک کیلو و اجرای آن سخت و مشکل نیست و لذا عرف تسامح نمی کند.

 

سوال: مثلا عرف نسبت به گرد روی دانه های گندم که شستن آن موجب تغییر رنگ آب می شود تسامح می کند اما نسبت به خاکی که مشاهده می شود تسامح نمی کند.

استاد: مرحوم حاج آقا رضا همین مطلب را دارد که مثلا اگر گندم را تصفیه کرده باشند، شخص نمی تواند مثلا مقداری خاک با آن مخلوط کند و بعد بگوید مثلا یک کیلو و یک سیر می فروشم چون چیزی است که محاسبه و تشخیص آن راحت است اما اگر از همان ابتدا قاطی هست، تشخیص اینکه چه مقدار آن گرد و خاک است و چه مقدار خود گندم است کار مشکلی است و لذا در اینجا منظور یک کیلوی تسامحی است نه آن معنای دقیق که اگر جدا بودند نمی شد آنها را قاطی کرد. پس می بینیم که عرف در اعمال تسامح حتی بین اینکه چیزی جدا شده باشد یا قاطی باشد تفاوت می گذارد. اما معیار همان است که ما گفتیم که اگر اجراء مشکل نباشد تسامح نمی کند.

 

سوال: در بحث غسل میت می گویند غسل با آب مخلوط با سدر و کافور باید طوری باشد از اطلاق خارج نشود یعنی عرف در عین اینکه متوجه است که در آب چیزی مخلوط است با این حال آب مطلق بر آن صادق است و این خودش نشانه این است که در برخی موارد عرف متوجه تسامح هست و این تسامح هم معتبر است.

استاد: در تمام آب هایی که در دست ما هست خلیط وجود دارد و در اطلاق آب بر آنها مبتنی تسامح است.

 

سوال: اگر در یک لیوان به قدری نمک ریخته شود که دیگر قابلیت حل شدن نمک بیشتر وجود نداشته باشد عرف آن را آب مضاف می داند و آب مطلق بر آن صادق نیست اما الان همین مقدار نمک در آب دریاچه ارومیه وجود دارد با این حال به آن آب مطلق صدق می کند.

استاد: ممکن است تطبیقات با یکدیگر متفاوت باشد معیار همان مشکل بودن و نبودن اجرای حکم است. حکم به وضو نگرفتن با آب آن لیوان مشکل نیست اما حکم به بطلان وضو با آب آن دریاچه مشکل است. در همین مساله هم هر جا آب مطلق صدق می کند وضو صحیح است و هر جا صدق نمی کند صحیح نیست.

 

سوال: شاید بتوان گفت بین آبی که خودش به طور طبیعی نمک داشته باشد یا مثلا شیری که به طور طبیعی آب دارد، با جایی که به صورت مصنوعی به آب نمک اضافه شود یا به شیر آب اضافه شود تفاوت است.

استاد: مثلا اگر یک دریاچه ای به صورت مصنوعی ساخته شد و در آن نمک ریختند آب مطلق بر آن صادق نیست؟ روشن است که هست و حکم آن هم همانند همان دریاچه ای است که خداوند خلق کرده است. این امور معیار نیست معیار همان است که گفته شد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo