< فهرست دروس

درس خارج فقه آيت‌الله سیدموسی شبیری‌زنجانی

كتاب الخمس

1401/01/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر آیه 11 سوره نساء

 

در مورد تفسیر برخی از آیات نکاتی را بیان می کنم. در سوره نساء آیه 11 خداوند می فرماید: ﴿فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ﴾

از نظر فقهی تقریبا اتفاق وجود دارد و اگر خلافی باشد نادر است که اگر چه در آیه تعبیر ﴿فوق اثنتین﴾ یعنی بیشتر از دو تا، مذکور است اما خود دو نفر هم همین حکم را دارد. سوال این است که تعبیر مذکور در آیه صریح در این است که خود دو تا این حکم را ندارد ولی از نظر فقهی مسلم است که دو نفر هم همین حکم را دارد این مساله را چطور باید توجیه کرد؟

در کتب تفسیر توجیه محصلی برای این اشکال ذکر نشده است، اما به نظر ما پاسخ مناسب این است که اشکال ناشی از این است که «فوق» به معنای «اکثر» و بیشتر معنا شده است و این معنا اشتباه است. مثلا سقف «فوق» است اما اکثر نیست. یا مثلا در فقه در باب سفر، فروع محل اختلاف زیاد است که یکی از آنها این است که مرجع عام فوق است و عام فوق همان دلیلی است که اقتضاء می کند نماز ظهر و عصر و عشاء چهار رکعت است که هم شامل حاضر هستند و هم شامل مسافر. از این عام به فوق تعبیر می شود و این فوق حتما به معنای اکثر نیست. عام فوق به معنای عامی است که شامل است. بنابراین از شامل به فوق تعبیر می شود و از مشمول به تحت.

 

سوال: آیا فوق به این معنا در اعداد هم به کار رفته است؟

استاد: فوق به معنای شامل است و چیزی فوق است یعنی شامل است یا چیزی که محیط است. پس مراد از آیه این است که اگر وضعیت طوری باشد که دو را شامل بشود و این یعنی دو به بالا.

 

سوال: نیازی به این تکلیف نیست. می توانیم بگوییم آیه می گوید بیشتر از دو تا و ما حکم دو را از جای دیگر فهمیده ایم و لذا چه دو تا باشند و چه بیشتر از دو باشند حکم شان یکی است.

استاد: اگر مفاد آیه این باشد که بیشتر از دو تا چنین حکمی دارد، صریح در نفی این حکم از دو تا می شود.

 

سوال: آیه نسبت به دو تا ساکت است و فقط حکم دو تا بیشتر را بیان می کند.

استاد: عبارت آیه را چطور معنا می کنید؟ آیه صریح در این است که دو تا این حکم را ندارد. اما از آنجا که فوق به معنای شامل است آیه اشکالی ندارد و کاملا هم عرفی است.

برخی پاسخ داده اند که عرب ها دو به بالا را ﴿فوق اثنتین﴾ تعبیر می کنند، این پاسخ نیازمند به این است که اساطین عرب شواهدی ذکر شود و گرنه صرف اینکه ما در توجیه آیه مشکل پیدا کنیم و بعد بگوییم عرب ها این طور می گویند صحیح نیست. آنچه ما عرض کردیم به بیان شاهد نیاز ندارد چون در همه زبان ها (چه عربی و چه غیر عربی) فوق به معنای شامل یا محیط است.

 

سوال: موید بیان شما این است که نساء خودش جمع است و اگر مراد از فوق همان اکثر باشد بیان آن در آیه مستدرک است چون نساء خودش به معنای سه و بیشتر است. پس این را بیان کرده است برای اینکه بگوید منظور از نساء دو و بیشتر است.

جواب: این مساله معروف است که جمع، دو تا و بیشتر است. جمع یعنی جماعت، حالا دو تا باشند یا بیشتر.

 

در تفسیر بسیاری از آیات، اگر روایت صحیح السندی وجود داشته باشد باید آن را پذیرفت و اگر روایت غیر صحیح السند هم باشد باید برای آن ارزش قائل شد چون احتمال صدور از معصوم را دارد و به همین دلیل هم از بسیاری از تفاسیر ذکر شده توسط مفسرین بهتر است.

تفسیر کلمه رحمن

مثلا در تفسیر و معنای کلمه «رحمن» اختلافاتی وجود دارد و برخی از مفسرین مطالبی گفته اند که اصلا از معنای کلمه خارج شده اند مثلا برخی رحمن را به بخشنده معنا کرده اند در حالی که در رحمن، رحمت و مهر نهفته است مثل غضبان که در آن غضب نهفته است، بخشنده معنای «واهب» است نه رحمن. یا مثلا برخی دیگر رحمن را به معنای هستی بخش معنا کرده اند در حالی که این ترجمه «خالق» است. رحمن به معنای همان مهر است اما مقطوع الاضافه است مثلا گفته نمی شود «رحمن علی زید» حالا برخی گفته اند صیغه مبالغه است یعنی بسیار مهربان است و اگر هم این نباشد اختصاص به موضوع خاصی ندارد و مقطوع الاضافه است بنابراین معنای آن رحمت واسعه الهی است و در روایات هم همین طور معنا شده است.

 

سوال: رحمن بالاتر است یا رحیم؟

استاد: رحمن بالاتر است به این معنا که توسعه اش بیشتر است. رحیم عنایت خاص است ولی از نظر توسعه مفهوم، رحمن توسعه بیشتری دارد چون رحیم مربوط به دسته خاصی است و که به این معنا ست که آن دسته امتیازی نسبت به دیگران دارند و لذا مصادیق آن کمتر است اما مصادیقی که مشمول رحمن هستند به دسته خاصی اختصاص ندارند و شامل همه است.

 

ملکیت دولت

سوال: یکی از مباحث فقهی که در بین فقهاء مطرح است و ثمرات متعددی دارد مساله ملکیت دولت است. مثل مرحوم آقای خویی معتقدند همه آنها مجهول المالک است و هر آنچه دولت استخراج می کند یا در بانک ها قرار می گیرد مجهول المالک هستند و آثار آن را مترتب می دانند مثل اینکه باید آن را صدقه داد و بعد می گویند ما در تصرف در آن اجازه می دهیم یا برخی دیگر می گویند نصفش را صدقه داد و در نصفش تصرف کرد. آیا این مبنا درست است؟ چه اشکالی به این مبنا دارید؟

استاد: این مبنا درست نیست. بنای عقلاء تا وقتی از طرف شارع به صورت صریح مورد ردع قرار نگیرد محترم است خصوصا بنائاتی که اگر به آنها اخذ نشود نظم اجتماع و معیشت بهم می ریزد.

 

سوال: در زمان خود معصومین علیهم السلام هم دولت ها مشروع نبوده اند آیا تصرفات مشروع آنها هم امضاء شده بوده یا با آنها معامله غصب می شده است؟

استاد: خیلی از آنها هم امضا شده اند. من در مسجد الحرام قرآن می خواندم و بعد در صحت وقف این ها به شبهه افتادم اما دیدم همه مساجدی که در زمان ائمه معصومین علیهم السلام وجود داشته و ائمه هم احکام مسجد را بر آنها مترتب می کردند توسط همین خلفاء و ظالمین ساخته شده است. شارع هر چند به خاطر اینکه مردم به مشکل دچار نشوند این ها را امضاء کرده است.

 

سوال: پس می توان گفت تصرفات همه دولت ها به آن مقداری که قوام نظم اجتماع است مورد امضای شارع قرار گرفته است؟

استاد: بله درست است و اگر آن مبنا درست بود باید با دنیا فاصله گرفت و این ممکن نیست.

عدم وجوب روزه برای کسی که می داند روزه برای او حرجی است

 

سوال: کسانی که در ماه مبارک رمضان می دانند به خاطر گرما در طول روز به عسر و حرج مبتلا می شوند آیا از اول روز به روزه مکلف نیستند یا باید روزه بگیرند و وقتی به عسر و حرج مبتلا شدند می توانند به مقدار دفع ضرورت بخورند؟ ظاهرا هر دو هم فتوا دارد.

استاد: اگر می دانند که اگر این کار را بکنند به حرج می افتند از همان اول بر آنها واجب نیست. خود آیه شریفه می گوید کسی که روزه برایش ضرر دارد باید زمان دیگری را روزه بگیرد و همین الان عنوان مضر بر این کار منطبق است. قضیه تعلیقی که «اگر قرار باشد مثلا 12 ساعت روزه بگیرم دچار ضرر می شوم» همین الان محقق است. حرج هم بالفعل وجود دارد. اینکه شارع می گوید اگر حرجی شد لازم نیست یعنی اینکه اگر قرار باشد این کار را انجام بدهید یعنی 12 ساعت روزه بگیرید دچار حرج می شوید و این قضیه همین الان محقق است. بله موارد مشکوک را باید فرد روزه بگیرد و اگر بعد دچار حرج شد می تواند افطار کند.

 

سوال: دو سه تا روایت داریم که شاید مبنای کسانی که معتقدند باید روزه بگیرد تا زمانی که حرج حاصل شود آن روایات باشند. مثلا: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ لَنَا فَتَيَاتٍ وَ شُبَّاناً لَا يَقْدِرُونَ عَلَى الصِّيَامِ مِنْ شِدَّةِ مَا يُصِيبُهُمْ مِنَ الْعَطَشِ قَالَ فَلْيَشْرَبُوا بِقَدْرِ مَا تَرْوَى بِهِ نُفُوسُهُمْ وَ مَا يَحْذَرُونَ. (الکافی، جلد 4، صفحه 117) در مورد بچه هم چنین روایتی وجود دارد.

استاد: در جمع بین آیات قرآن و روایات دیگر، این روایات باید بر استحباب حمل شوند و گرنه اصل روزه واجب نیست هر چند حفظ نظام روزه مناسب با این است که تشبه به صائمین پیدا کنند و لذا جزو مستحبات ماه رمضان این است که کسانی هم که روزه بر آنها واجب نیست و عذر دارند پر خوری نکنند و تشبه به صائمین داشته باشند.

 

سوال: پس چرا کسی که می داند قطعا در بین روز به مسافرت می رود تا وقتی در وطن است باید روزه بگیرد با اینکه می داند روزه امروز بر او واجب نیست.

استاد: این بر اساس روایات خاص است نه بر اساس قواعد.

 

از مرحوم حاج آقا رضا زنجانی مطلب جالبی شنیدم. ایشان می گفت من زمانی در پاکستان بودم و ماه مبارک خیلی محفوظ بود یعنی اگر کسی معذور بود خیلی در خفاء این کار را می کرد و تظاهر به روزه خوری اصلا نبود. و می گفت یک سفر هم در عتبات بودم که ظاهرا در کربلا هم بوده و یکی از شیوخ مرده بود و ورثه او در روزه ماه مبارک رمضان اطعام دادند!

سوال: الان هم تظاهر به روزه خواری خیلی زیاد شده است.

استاد: این ها از مصائب است و از اموری است که باعث می شود عنایات خداوند متعال از ما گرفته شود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo