< فهرست دروس

درس خارج فقه آيت‌الله سیدموسی شبیری‌زنجانی

كتاب الخمس

1400/12/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ثبوت زکات در اموال صبی بعد از بلوغ در اثنای حول

 

صاحب جواهر، مرحوم حاج آقا رضا و شیخ انصاری معتقدند که ظواهر ادله‌ای که از یتامی زکات را نفی کرده‌اند این است که صرف مالکیت در حول معتبر در نقدین و مواشی کافی نیست بلکه باید همه یازده ماه را بالغ باشد پس اگر همه یازده ماه در دوران قبل از بلوغ باشد یا بخشی از آن در دوران قبل از بلوغ باشد و بخشی از آن در دوران بعد از بلوغ باشد برای ثبوت زکات کافی نیست. البته غیر از شیخ انصاری اصلا وجهی برای این ظهور بیان کرده‌اند و شیخ وجهی را ذکر کرده است که البته ما این وجه را نفهمیدیم.

برخی گفته‌اند از روایت ابی بصیر این مطلب استفاده می‌شود. صاحب جواهر این طور گفته است:

«كما أنه لا إشكال في أن المنساق من النصوص و الفتاوى الدالة على اعتبار الحول كون مبدئه تحقق البلوغ، فلا وجوب لما مضى من الأحوال قبله، و لا للحول الذي بلغ في آخره، للأصل و غيره»

ظاهر ادله اعتبار حول این است که مبدأ این حول از زمان بلوغ است و باید بعد از بلوغ یازده ماه بگذرد.

ایشان می‌گوید ظاهر از ادله همین است و علاوه بر آن ادله دیگری هم وجود دارد که از آنها این مطلب استفاده می‌شود.

چند احتمال در مراد از کلمه «و غیره» وجود دارد:

یک احتمال این است که منظور از آن شهرت باشد. اما این احتمال بعید است چون صاحب جواهر اگر چه به شهرت معتنی است اما نه به عنوان دلیل مستقل بلکه به عنوان تایید و تکمیل و لذا حمل این کلمه بر شهرت با روش صاحب جواهر سازگار نیست. علاوه که صاحب جواهر معمولا شهرت را ذکر می‌کند ولی در اینجا اسمی از شهرت نیاورده است و فقط در آخر اشاره کرده است که صاحب ذخیره مطلبی گفته است که درست نیست.

علاوه که شهرت که در اصول مورد پذیرش قرار نگرفته است و بعید است صاحب جواهر هم آن را معتبر دانسته باشد. بله بعضی مثل مرحوم آقای بروجردی شهرت قدمایی را قبول داشته‌اند آن هم در اصول مسائل نه فروع مسائل و ایشان استظهار می‌کرد که قول مشهور همان متن نصوص و مضمون روایات است بر خلاف فروع که خودشان تفریع می‌کرده‌اند. و فکر می‌کنم حتی این طور تعبیر می‌کردند که در خیلی مواقع نص و فتوا یکی بوده است. در هر حال این در جایی است که شهرت قدمایی ثابت شود و اینکه همه قدماء در این مساله حکم کرده باشند که مبدأ حول باید از ابتدای بلوغ حساب شود.

من فرصت نشد بررسی کنم ببینم آیا شهرت قدمایی وجود دارد یا نه ولی به نظرم چنین شهرتی نیست و اگر باشد شهرت متاخرین است که نوعا مورد پذیرش علماء نیست اما این نفی اعتبار شهرت بر اساس پذیرش انفتاح باب علم و علمی است و اینکه ادله موجود برای به دست آوردن احکام کفایت می‌کند ولی ما بر اساس پذیرش انسداد اعتبار شهرت را بعید نمی‌دانیم مثل مرحوم میرزای قمی.

یکی از اموری که ما بعید نمی‌دانیم و به تقویت انسداد می‌انجامد این است که در بین ظنون تنها چیزی که از نظر عقلاء معتبر است و به دلی خاص دیگری نیاز ندارد اطمینان است در حالی که ادله موجود اطمینان آور نیستند. به نظر ما بسیاری از جمع‌هایی که علماء در بین ادله انجام می‌دهند اطمینان آور نیستند و لذا وجهی برای حجیت آنها وجود ندارد. بر این اساس ما انسداد را بعید نمی‌دانیم.

احتمال دیگری که در مراد از کلمه «و غیره» وجود دارد این است که مراد از غیره، استصحاب باشد. منظور ایشان از اصل مطلق برائت است و ایشان از استصحاب و امثال آن به اصل مطلق تعبیر نمی‌کند و استصحاب و امثال آن داخل در غیره است. و شاید ایشان استصحاب را اماره بداند اما چون اماره ضعیفی است از آن به غیره تعبیر کرده است. و یا شاید چون استصحاب اصل محرز است از آن به اصل تعبیر نکرده باشد. به عبارت دیگر استصحاب اگر اماره هم نباشد اما چون محرز است از آن کمتر به اصل تعبیر می‌شود. به نظر ما این احتمال به بهتر است.

پس دلیل اینکه مبدأ حول باید از ابتدای بلوغ باشد یکی برائت است و دیگری استصحاب و دیگری هم خبر ابی بصیر است که ما مراد صاحب جواهر را متوجه نمی‌شویم و توضیح آن خواهد آمد.

عدم شمول اطلاقات تخییر قاتل در پرداخت دیه نسبت به زمان اختلاف شدید قیمت

ش: به نظر می رسد ارزش و قیمت هزار مثال طلا و شتر و حله و ... که دیه قتل هستند، در زمان ائمه علیهم السلام نزدیک به هم بوده است. اما الان فاصله بسیار زیادی پیدا کرده اند. مثلا فاصله قیمت حله با طلا یا شتر خیلی زیاد شده است. آیا می توان گفت اطلاقات شامل این زمان نیست و قاتل در زمان فعلی بین آنها مخیر نیست؟

استاد: الان خود شما در اطلاقات گیر کرده اید! تناسبات حکم و موضوع واقعا آدم گیر می کند که آن وقت چند تا چیزی که ذکر شده است به هم نزدیک بوده اند بعد یک مرتبه یکی هزار برابر دیگری شده است. چنین تعبدی به نص صریح در خصوص آن مورد نیاز دارد و اگر عنوان نشده باشد ارتکاز می گوید مال همان زمان است.

 

ش: پس این تخییری را که آقای خویی قائلند که قاتل مخیر است بین اینکه حله بدهد یا طلا قبول ندارید.

استاد: نه. ما این را قائل نیستیم. ما مکرر عرض کرده ایم که شما مثلا الان می گویید مرگ بر آمریکا، این به این خاطر است که دولت و مسئولین آمریکا الان مسلمان نیستند و کافرند حالا اگر یک زمانی کاملا عوض بشود و همه مسئولین و مردمش مسلمان بشوند باز هم مرگ بر آمریکا گفته می شود؟ عرف این را نمی فهمد. در تاریخ اصفهان یکی از شهرهایی بوده است که اوضاع خیلی ناجوری داشته است و اصفهانی که آن طور بوده است الان مرکز ولایت و تشیع است یعنی بعد از زمان صفویه این طور شده است و علمای بزرگی در آنجا بوده اند. آیا می شود از روایاتی که در مذمت مردم اصفهان گفته شده است استظهار کرد که مردم اصفهان الان را شامل است؟

این طور نیست و استظهار عرفی این است که مربوط به مردم همان زمان است و تبری از آن مردم است نه اینکه از مردم اصفهان تا روز قیامت تبری جسته شده باشد.

 

ش: این مثال هایی که شما زدید قضیه خارجیه اند.

استاد: از همین استظهار عرفی فهمیده می شود که آن قضیه حقیقه بوده یا خارجیه. جمله که یک جمله است و با هم تفاوتی ندارند اما در یک جا به تناسب حکم و موضوع انسان می فهمد که این نمی تواند به نحو قضیه حقیقیه باشد و یک جا می فهمد که قضیه حقیقیه است.

چیزهایی که یک سند فطری عرفی دارند قضایای حقیقیه اند اما در جایی که فطرت و عقل حاکم نیستند و روایاتی وارد شده اند ممکن است مخصوص همان زمان باشد. البته تا زمانی که خلافش اثبات نشده باشد باید به همان چیزی که فعلا هست اخذ شود چون در غیر این صورت هرج و مرج شدید پیش می آید.

 

ش: آنچه می فرمایید با آن مطلب که احکام شریعت دائمی هستند و حلال و حرام آن تا روز قیامت حلال و حرام هستند منافات دارد.

استاد: نه. احکام روی موضوعات خودشان تا قیامت هستند. اما روی موضوعات خودشان اما موضوع شان چیست؟ گاهی موضوع تغییر می کند. اگر یک جا لعن کردند موضوع کفار بوده است نه کسی که ساکن آنجا باشد هر چند مسلمان باشد. این امور همه در استظهارات دخالت دارند.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo