درس خارج فقه آيتالله سیدموسی شبیریزنجانی
كتاب الخمس
1400/11/06
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی در مورد آیه شریفه مزمل است که این آیه را چطور باید معنا کرد؟
﴿يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّيْلَ إِلاَّ قَلِيلاً نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلاً أَوْ زِدْ عَلَيْهِ﴾
بحث این است که اگر نصفه تا آخر تفسیر قبل باشد آیه قابل تصحیح نیست چرا که یا تفسیر مستثنی (قلیل) است یا تفسیر مستثنی منه (اللیل الا القلیل)؟ اگر تفسیر قلیل باشد که نصف شیء قلیل نیست و اگر تفسیر اللیل الا القلیل باشد از نصف بیشتر است.
دو احتمال به نظر ما میرسد که یکی از آنها از روایات قابل استفاده است و یکی هم به ذهن ما آمده است.
پس قم اللیل الا قلیلا یعنی باید تهجد انجام بدهی مگر کمی از شب را که مثلا از دوازده ساعت حدود یک ساعت که پس حدود یازده ساعت باید تهجد کرد.
اشتباهی که بسیاری از تفاسیر مرتکب شدهاند این است که قید قلیل را هم برای نقصان و هم برای زیاده گرفتهاند در حالی که در نقصان آیه فرموده است الا قلیلا اما ازدیاد بر آن قید قلیل ندارد.
احتمال دیگر که از روایات قابل استفاده است این است که مراد از قلیل اول، قلت افرادی است یعنی شما در اکثر شبها به نماز شب مامور هستی و فقط در موارد خیلی قلیل مامور نیستی و بعد در ادامه مقدار زمان هر شب را تفسیر کرده است.
به نظر میرسد آنچه در روایت وارد شده است تفسیر خوبی است.
بحث دیگری که میخواهم مطرح کنم فرع فقهی است. در عروه در کتاب حج آمده است که مستحب است اشخاص قبل از شروع ذی الحجة احرام ببندند. مرحوم آقای حکیم نوشتهاند در روایاتی آمده است که أَمَّا نَحْنُ فَإِذَا رَأَيْنَا هِلَالَ ذِي الْحِجَّةِ قَبْلَ أَنْ نُحْرِمَ فَاتَتْنَا الْمُتْعَةُ.
ایشان فرمودهاند ظاهر این روایت این است که این از خصوصیات ائمه علیهم السلام است و وجه آن هم ظاهر نیست.
ما وقتی بحث حج داشتیم عرض کردم که یک روایت صحیح السند دیگری هست که این مساله را حل کرده است. در آن روایت آمده است که چون ما از ذی الحلیفة احرام میبندیم اما شما عراقیها از ذات العرق محرم میشوید و آن عجلهای که ما اهل مدینه داریم شما ندارید. اما چون روایت را مرحوم صاحب وسائل در بحث مواقیت نیاوردهاند بلکه در بحث عمره ذکر کردهاند باعث شده است که علماء به آن توجه نکنند.
وَ فِي عُيُونِ الْأَخْبَارِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ بْنِ بِنْتِ إِلْيَاسَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ قَالَ: إِذَا أُهِلَّ هِلَالُ ذِي الْحِجَّةِ وَ نَحْنُ بِالْمَدِينَةِ- لَمْ يَكُنْ لَنَا أَنْ نُحْرِمَ إِلَّا بِالْحَجِّ لِأَنَّا نُحْرِمُ مِنَ الشَّجَرَةِ- وَ هُوَ الَّذِي وَقَّتَ رَسُولُ اللَّهِ ص- وَ أَنْتُمْ إِذَا قَدِمْتُمْ مِنَ الْعِرَاقِ فَأُهِلَّ الْهِلَالُ فَلَكُمْ أَنْ تَعْتَمِرُوا لِأَنَّ بَيْنَ أَيْدِيكُمْ ذَاتَ عِرْقٍ وَ غَيْرَهَا مِمَّا وَقَّتَ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ ص (وسائل الشیعة، جلد ۱۴، صفحه ۳۱۴)
با در نظر گرفتن این روایت وجه آنچه در آن روایت بیان شده مشخص میشود.
مراد از سابری
منظور از بیاع سابری در روایات چیست؟
سید عبدالله نوه سید نعمت الله جزایری در تذکره شوشتر مطالبی نوشته است که خواندنی است. در آنجا نوشته است سد شوشتر که ساخته شده است در چندین قرن سلاطین آن را شروع کردهاند و نتوانستهاند آن را تمام کنند. در آنجا جنگی بین ایران و روم اتفاق افتاده است و ایران در آن غالب شده است که تصویر آن در مجسمه هم ثبت شده است که فرمانده روم اسب شاپور را می بخشد. شاپور به او دستور میدهد که باید این سد را تمام کند و خاک را هم باید از ترکیه و آن مناطق بیاورید و از خاک اینجا استفاده نکنید. آن ها وقتی به ایران میآیند آب کارون به آنها میسازد و در آنجا ساکن میشوند و به محل خودشان برنمیگردند. بافتنیهایی داشتهاند و سابری معرب همان شاپوری است و منظور همان لباس بافتنی شاپوری است. در روایات هم هست که دیبای شوشتری که منظور همین است.
این کتاب تکههای جالب و خوشمزه زیاد دارد. از جمله برای همین درست کردن سد، که اشخاص فراری بودهاند و خسته میشدهاند اینکه چه کار کردهاند نکات جالبی دارد.
با توجه به آنچه فرمودید میتوان گفت رجوع به وسائل و مستدرک آن برای فحص کافی است؟
خیر بعید نیست که بگوییم کفایت نمیکند. البته آن علماء در زمان خودشان به مقدار توانشان زحمت کشیدهاند و لذا اجتهادی هم که بر اساس آن مقدار فحص انجام داده بودند در حق خودشان کافی است اما الان با توجه به امکاناتی که موجود شده است نمیتوان صرف رجوع به وسائل و مستدرک را برای فحص کافی دانست.