< فهرست دروس

درس خارج فقه آيت‌الله سیدموسی شبیری‌زنجانی

كتاب الخمس

1400/10/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ارتداد

 

فقهاء بحث ارتداد را در کتاب طهارت مطرح کرده‌اند و ما به تناسب مقداری از آن را در ابتدای کتاب زکات مطرح کردیم. موضوع روایت عبدالله بن سنان، اگر مصداق معصیت کبیره باشد مثلا موسیقی در مقام ثبوت معصیت کبیره است و مجتهد اجتهاد کرده است و به این نتیجه رسیده است که معصیت کبیره نیست، این موجب ارتداد نیست. اما عنوانی که در روایت عبدالله بن سنان اخذ شده است، عنوان کلی معصیت کبیره است و مجتهد هیچ گاه نمی‌گوید معصیت کبیره حلال است. بنابراین موضوع روایت عبدالله بن سنان معصیت کبیره است و ما برای خروج امثال مجتهد از آن لازم نیست اطلاق را تقیید کنیم چون اصل این شبهه بر این اساس است که موضوع روایت مصداق معصیت کبیره باشد در حالی که این طور نیست.

اما تاملی که ما از قبل در روایت عبدالله بن سنان داشتیم این بود که اعتقاد به رسالت پیامبر لازم است اما معنای آن این است که باید معتقد شد که او از طرف خدا مبعوث است نه اینکه هر چه گفته است از طرف خدا ست. به عبارت دیگر ممکن است کسی رسالت و نبوت پیامبر را قبول داشته باشد و به آن اقرار کند اما به خاطر احتمال وجود هوای نفس یا اشتباه و لغزش در پیامبر، هر آنچه را او گفته است نپذیرد و از جانب خدا نداد و این مستلزم کفر نیست. اما از روایت صحیحه عبدالله بن سنان استفاده می‌شود که این طور نیست و اعتقاد به رسالت پیامبر به این معنا لازم است که هر چه آورده است از طرف خدا ست. پس آنچه ما قبلا احتمال می‌دادیم با روایت عبدالله بن سنان نفی می‌شود.

مرحوم آقای داماد معتقد بودند انکار حکم شرعی حتی از روی علم و عمد موجب ارتداد نمی‌شود. شخص ممکن است علم داشته باشد که فلان حکم، حکم شرع است، اما آن را انکار کند و بگوید شرع این را نگفته است و این موجب ارتداد نمی‌شود بلکه روزه‌اش باطل است. یعنی این تکذیب النبی نیست بلکه کذب علی النبی است.

کتاب الزکاة التي وجوبها من ضروريات الدين و منكره مع العلم به كافر- بل في جملة من الأخبار أن مانع الزكاة كافر-

ضروری دین در چند جا عنوان شده است. در باب طهارت یک قید ذکر شده است و در باب زکات هم یک قید دیگر ذکر شده است و در باب صوم و حج قید ذکر نشده است اما بین آنها هم تفاوت است. در حج گفته است اگر کسی منکر باشد در سلک کافرین است. در صوم گفته است اگر منکر باشد کافر است و قتلش واجب است. در باب زکات می‌گوید که انکار زکات با علم به وجوبش موجب کفر است و در باب طهارت می‌گوید با التفات به اینکه ضروری است موجب کفر است.

البته اینکه اشتهار پیدا کرده است که انکار ضروری موجب کفر است، ناشی از کلام محقق در شرایع است چون شرایع در بعد از خودش تاثیر زیادی گذاشته است و کتب زیادی در شرح آن نوشته شده است. اما قبل از شرایع این مطلب وجود ندارد که انکار ضروری را مثل انکار رسالت یا توحید باشد.

آنچه بحث شده است که برخی منکرند و برخی قبول دارند این است که انکار ضروری اماره بر انکار رسالت است تا در نتیجه حکم ظاهری باشد یا اینکه خودش موضوعیتی دارد و لذا حکم واقعی است یعنی در عرض انکار رسالت یا توحید، انکار ضروری هم موجب کفر است.

اینکه ایشان فرموده‌اند حتی از بعضی روایات استفاده می‌شود که مانع از زکات هم کافر است در روایات هست اما ظاهرا مورد فتوا نیست بلکه معنای آنها این است که کسی که به اسلام معتقد است مناسب نیست که زکات را ترک کند مثل اینکه در برخی موارد گفته است کسی که فلان کار را بکند یا نکند مسلمان نیست.

البته در کلام مرحوم آقای خویی سهوی رخ داده است که ایشان خواسته است از روایت بنی الاسلام علی الخمس استفاده کند که کفر معانی متعدد و عامی دارد که همیشه مقابل اسلام نیست ولی قبلا تذکر دادیم که این اشتباه از ایشان است و کفر در مقابل اسلام است و آن تعابیر، کنایی است مثل یا اشباه الرجال و لارجال.

و يشترط في وجوبها أمور الأول البلوغ فلا تجب على غير البالغ- في تمام الحول فيما يعتبر فيه الحول- و لا على من كان غير بالغ في بعضه فيعتبر ابتداء الحول من حين البلوغ و أما ما لا يعتبر فيه الحول من الغلات الأربع فالمناط البلوغ قبل وقت التعلق و هو انعقاد الحب و صدق الاسم على ما سيأتي.

بماند برای فردا شب.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo