< فهرست دروس

درس خارج فقه آيت‌الله سیدموسی شبیری‌زنجانی

كتاب الخمس

1400/09/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شرطیت اقرار به احکام در اسلام

بحث در صحیحه عبدالله بن سنان بود و اینکه موضوع مساله ارتداد، خصوص مقصر است یا اعم؟ ما عرض کردیم صدر روایت اعم است ولی ذیلش مخصوص مقصر است. صدر روایت حاوی دو سوال است و لذا صدر اعم است.

مرحوم آقای حکیم در یک جایی از مستمسک فرمایشی دارند و در جای دیگر خلاف آن را بیان کرده‌اند که اگر در جایی صدر و ذیل مختلف باشند آیا باید به صدر اخذ کرد یا ذیل؟ ایشان در یک جا گفته‌اند باید به صدر اخذ کرد و در ذیل تصرف کرد و در جای دیگری گفته‌اند روایت مجمل می‌شود.

ما همان عبارت صاحب معالم که گفته است متکلم تا وقتی صحبت می‌کند هر چیزی را بخواهد می‌تواند به کلامش الحاق کند را قبول داریم و اینکه تا وقتی کلام تمام نشود ظهور منعقد نمی‌شود و در این فرض که صدر و ذیل تنافی دارند، روایت مجمل می‌شود.

از بعضی از روایات استفاده می‌شود که اگر کسی به روایات معصومین اعتقاد نداشته باشد مسلمان نیست.

روایت دیگر:

أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ ع فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ أَصْلَحَكَ اللَّهُ إِنَّ بِالْكُوفَةِ قَوْماً يَقُولُونَ مَقَالَةً يَنْسُبُونَهَا إِلَيْكَ قَالَ وَ مَا هِيَ قَالَ يَقُولُونَ إِنَّ الْإِيمَانَ غَيْرُ الْإِسْلَامِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع نَعَمْ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ صِفْهُ لِي قَالَ مَنْ شَهِدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ وَ أَقَرَّ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَهُوَ مُسْلِمٌ قَالَ فَالْإِيمَانُ قَالَ مَنْ شَهِدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ وَ أَقَرَّ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ أَقَامَ الصَّلَاةَ وَ آتَى الزَّكَاةَ وَ صَامَ شَهْرَ رَمَضَانَ وَ حَجَّ الْبَيْتَ وَ لَمْ يَلْقَ اللَّهَ بِذَنْبٍ أَوْعَدَ عَلَيْهِ النَّارَ فَهُوَ مُؤْمِنٌ قَالَ أَبُو بَصِيرٍ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ أَيُّنَا لَمْ يَلْقَ اللَّهَ بِذَنْبٍ أَوْعَدَ عَلَيْهِ النَّارَ فَقَالَ لَيْسَ هُوَ حَيْثُ تَذْهَبُ إِنَّمَا هُوَ مَنْ لَمْ يَلْقَ اللَّهَ بِذَنْبٍ أَوْعَدَ عَلَيْهِ النَّارَ وَ لَمْ يَتُبْ مِنْهُ‌ (معانی الاخبار، صفحه ۳۸۱)

جعفر بن عثمان را کشی توثیق کرده است و باقی افراد هم ثقه هستند هر چند سابقین روایات ابراهیم بن هاشم را حسنه حساب می‌کردند اما در نظر متأخرین صحیحه است.

پس کسی که نماز را قبول نداشته باشد مسلمان نیست چون نماز مصداق واضح «ما جاء من عندالله» است. البته قصد اجمالی کافی است و گرنه دو مجتهدی که در مورد یک مساله اختلاف می‌کنند که یکی از آنها صحیح است و یکی غلط، یکی از آنها «مما جاء من عندالله» است و کسانی که نمی‌دانند کدام درست است و کدام غلط است پس «بما جاء من عند الله» تفصیلا اعتقاد ندارند اما اجمالا معتقدند به اینکه هر چه پیامبر از جانب خداوند بیان کرده است صحیح است و لذا این موجب ارتداد نیست.

البته ما می‌گفتیم ممکن است کسی با اینکه به چیزی علم تفصیلی داشته باشد اما آن را انکار کند و این مستلزم کفر هم نباشد. مثلا می‌داند نماز را پیامبر گفته است اما آن را انکار کند، و این ملازم با کفر نیست. یعنی کسی هر چه پیامبر فرموده باشد قبول داشته باشد هم در لسان و هم در قلب اما با اینکه می‌داند نماز را پیامبر آورده است اما می‌گوید این را مثلا علماء ساخته‌اند و پیامبر نیاورده‌ است. مثل این ارتداد نمی‌آورد هر چند موجب فسق و یا بطلان روزه و ... هم می‌شود.

به عبارت دیگر آنچه معتبر است اقرار اجمالی به لسان و قلب است و در جایی که فرد به آنچه پیامبر آورده است معتقد است اما به پیامبر دروغ ببندد، دروغ بستن به پیامبر موجب کفر نیست.

بعد امام علیه السلام ایمان را توضیح داده‌اند و اینکه مراد از عدم ملاقات خدا با گناهی که خدا وعده آتش با آن داده است مراد گناهی است که از آن توبه نکرده باشد.

در هر حال این روایت از این جهت خوب است که در اسلام، اقرار به ما جاء من عندالله را لازم دانسته است البته با توجه به همان نکته‌ای که ما گفتیم که منظور اقرار اجمالی است و لذا ممکن است کسی به تفصیل چیزی را انکار کند اما به صورت اجمالی مقرّ باشد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo