< فهرست دروس

درس تفسیر استاد سیدجعفر سیدان

97/11/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: برزخ

 

﴿إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي‌ هِيَ أَقْوَمُ﴾[1]

در ارتباط با مسائل اعتقادی قرآن کریم بحمد الله تا کنون مباحث نسبتا مهمه متعددی صحبت شد بحث آخر در ارتباط با مسأله برزخ از ابتدای موت تا روز قیامت که برزخ نامیده می‌شود مطالبی گفته شد گفته می‌شود در عالم برزخ مسأله شفاعت کمتر مطرح است نه اینکه اگر کسی در برزخ معذب است بایستی حتما گرفتار باشد تا قیامت بلکه احتمال نجات از عذاب در برزخ هم هست که از بعضی از مدارک و وقایع استفاده می‌شود آنچه در ارتباط با افراد از این عالم برای آنها ثوابهایی هدیه می‌شود خیراتی نثار می‌گردد شاهد همین است که مؤثر است در ارتباط با وضعیت فوت شده لذا گاهی گرفتاری از او بر طرف می‌شود و شواهدی است ولی قرار شفاعت کلیه ای که به طور معمول آنها که بر اصول حق حرکت کرده اند گر چه گرفتار گناه هم بودند نجات پیدا می‌کنند به آن شفاعت عظمی آن شفاعت عظمی مسأله قیامت است و عالم قیامت در برزخ قرار بر چنین سعه ای در مسأله شفاعت نیست بلکه موجبه جزئیه مطرح است و شفاعت در کار هست از مدارک به طور کلی چنین استفاده می‌شود درست است که در احادیثی آمده است که برای شما نسبت به مسأله برزخ می‌ترسیم و خائف هستیم ولی این به این معنی نیست که اصلا شفاعتی وساطتی در کار نباشد کما اینکه از احادیث مختلفه استفاده می‌شود.

حالا یکی دو تا حدیث در دو جهتی که نسبت به این مسأله عرض شد هم اینکه عمومیتی ندارد شفاعت و آن شفاعت کلیه نجات بخش بسیاری از گنهکاران در شفاعت مطرح نیست و هم اینکه احیانا شفاعتی است از روایات مربوط به این جهت یکی این است کتاب شریف اصول کافی جلد سوم صفحه دویست و چهل و دو حدیث سوم «عَنْ عَمْرِو بْنِ يَزِيدَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللهِ ع إِنِّي‌ سَمِعْتُكَ‌ وَ أَنْتَ‌ تَقُولُ‌ كُلُ‌ شِيعَتِنَا فِي‌ الْجَنَّةِ عَلَى مَا كَانَ فِيهِمْ» از شما شنیدم که شیعیان بهشتی هستند با همین وضعی که دارند یعنی با اینکه آلودگی دارند معصیت کار بودند ولی شیعه بهشتی خواهد شد «عَلَى مَا كَانَ فِيهِمْ قَالَ صَدَقْتُكَ» راست گفتند به تو «كُلُّهُمْ وَ اللهِ فِي الْجَنَّةِ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ الذُّنُوبَ كَثِيرَةٌ» پس معصیت ها گناهان چه می‌شود که بسیاری از افراد بسیار معصیت کار هستند «إِنَّ الذُّنُوبَ كَثِيرَةٌ كِبَارٌ فَقَالَ» امام ششم فرمودند «أَمَّا فِي الْقِيَامَةِ فَكُلُّكُمْ فِي الْجَنَّةِ بِشَفَاعَةِ النَّبِيِّ الْمُطَاعِ أَوْ وَصِيِّ النَّبِيِّ وَ لَكِنِّي وَ اللهِ أَتَخَوَّفُ عَلَيْكُمْ فِي الْبَرْزَخِ قُلْتُ وَ مَا الْبَرْزَخُ قَالَ الْقَبْرُ مُنْذُ حِينِ مَوْتِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»[2] پس از این حدیث استفاده می‌شود که قرار نیست در عالم برزخ شفاعت کلیه ای که خیلی کار صورت می‌دهد آن انجام می‌گیرد بلکه به این صورت هست که می‌ترسیم ما برای شما نسبت به عالم برزخ.

از آن طرف باز روایاتی داریم این حدیث خیلی مشهور و گفته می‌شود و حدیث جالبی هم از جهت آخر حدیث است که ربطی به این بحث ندارد و حالا به عرض شما می رسد که حضرت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام از قبرستانی رد می‌شدند و حضرت عیسی هستند و عالم برزخ برای ایشان نمودار یکی از فوت شده ها گرفتار بود و در رنج و عذاب بود رد شدند مسیرشان را رفتند به مقصدی که می‌خواستند بروند رسیدند کارشان را انجام دادند برگشتند به همان نقطه رسیدند آن روح گرفتار معذب در آسایش بود عذاب از او برطرف شده بود از خداوند متعال سؤال کردند و وحی شد بر ایشان جهت آن این است که فرزندی این جناب گرفتار داشت و دارد که این فرزند دو تا کار نیک انجام داده یک اینکه سد معبری بود باز کرد برای عموم و وسیله راحتی شد و دو اینکه بچه یتیمی را کفالت کرد و به او رسید و نیازمندی های آن بچه یتیم را مرتفع کرد به خاطر این دو عمل خیر فرزندش ما او ا بخشیدیم.

پس معلوم می‌شود که این مسائل مطرح است آن وقت آن جمله آخر خیلی جالب که ربطی به بحث ندارد ولی چون خیلی جالب است عرض می‌کنم معمولا تا این قسمت حدیث معروف است و گفته می‌شود این بخش آن این است بعد پیامبر اکرم می‌فرمایند که خداوند متعال می‌فرماید هر کس فوت می‌شود برای ورثه او از او چیزی داشته باشد به او می‌رسد ارث می‌برد ارث من خدا از بنده‌ای که فوت می‌شود فرزند صالح او است یعنی این قدر فرزند صالح ارزش دارد که خداوندی که همه چیز مال او است برای او است مسأله ارثی نسبت به خدا مطرح نیست چنین تعبیر می‌شود که پیامبر اکرم فرمودند که خدا می‌فرماید ارث من از بنده صالح من از بنده من فرزند صالح او است.

در هر حال پس در نتیجه شفاعت هست یا نیست روایات را که مراجعه کنیم برگشت آن به این دو قسمتی است که عرض کردم هم هست و هم به کلیت عالم قیامت نیست.

مسأله آخری که عرض کنم این است که در ارتباط با عالم برزخ از مسلمات این است که جمعی معذب جمعی هم در نعمت هستند خوب ها معذب نیستند در نعمت و راحت هستند بدها هم گرفتار هستند جمعی هم که گفتیم به سه قسمت تقسیم شد جمعی هم که ملهی عنهم اینها رها می‌شوند گاهی گفته می‌شود مثل عالم خواب در خواب هستند تا قیامت نه گرفتار هستند نه متنعم هستند تا قیامت شود ولی آنهایی که محض ایمان و محض کفر را داشتند یعنی مستضعف نبودند آنها یا متنعم هستند چنانچه در ارتباط با ایمان استوار و یا گرفتار هستند اگر در مسیر خلاف استوار باشند این هم از قطعیاتی است که مسأله عذاب و ثواب در عالم برزخ از مسلمیاتی است که عموم علماء اسلامی از عامه و خاصه قبول دارند.

در ارتباط با این مسأله تذکری در این کلم الطیب که از کتبی است که در ارتباط با مسائل کلامی است و به نسبت در بسیاری از موارد مسائل را به خوبی بررسی کرده اند در عین اینکه هیچ کتابی نیست که انسان بگوید کلا این کتاب اشتباهی در آن نیست حالا به نظر فرد مطالعه کننده ای که در جهت تحقیق مسائل است ولی به طور اکثر کتابی است که مطالب را به خوبی مطرح کرده اند در عین اینکه من مواردی هم به خیال خودم و از نظر دیدگاه خودم اشتباهی در آن هست اما در مجموع کتاب خوبی است.

در این کتاب به نام کلم الطیب که از علماء ارزنده بسیار پاکیزه با تقوای اصفهان بودند ایشان در این کتاب در صفحه ششصد و شصت و شش از این چاپی که دست من است به عنوان امر پنجم در مثوبات و عقوبات عالم برزخ مطالبی دارند بعد می‌گویند که نکاتی را در اینجا لازم است متذکر شوم یک نکته این است که ثواب و عقاب هایی که در عالم برزخ است این ثواب و عقاب واقعیت دارد یعنی حقایق خارجی است غیر از وجود انسان در خارج یک خوبی هایی است یک نعمتهایی است در خارج یک گرفتاری‌هایی است که بعضی متنعم گاهی و بعضی هم معذب هستند نه آن چنان که بعضی گفتند که خیر در عالم خیال است نعمتها و عذاب ها نفس انسان صوری در ارتباط با عالم خیال خودش به نظرش می‌رسد بر اساس ملکات خوبی که داشته نعمت و براساس یک معاصی و آلودگی هایی که داشته نقمت ولی در عالم خیال خودش است نه اینکه در خارج نعمت باشد در خارج عذاب باشد. بعد این تذکر را می‌دهند که آن‌چنان که نظر صدرالمتألهین است که ایشان نظرش این است که یعنی نفس است که در عالم خیال نفسانی خود ایجاد می‌کند صور خوبی را متنعم می‌شود به خاطر اینکه کارهای او خوب بوده و آنی که کارهای او خلاف بوده ایجاد می‌کند صور نادرستی را که معذب می‌شود نکاتی را می‌گویند که تذکر داده می‌شود و نکاتی در اینجا لازم است متذکر شویم یک عالم برزخ و مثال و یک حقایق موجوده و آفریده شده حضرت پروردگار است نه اینکه مجرد صور خیالیه باشد که به تصرف نفس در عالم خیال موجود شود چنانچه عقیده صدر المتألهین است این تذکر را اینجا دادند.

و حالا دو تذکر بعد آن را هم عرض می‌کنم از مطالبی که شاهد این گفته ایشان است یکی از شواهد این جمله ای است که به عرض شما می‌رسد که در جلد نهم اسفار صفحه چهل و پنج از صفحه چهل و چهار شروع می‌شود «و مما يؤيد ما ذكرناه» یک قولی را رد می‌کنند که در این جهت هم حق با ایشان است که بعضی خیال کردند که انسان وقتی مرد نفسش متعلق می‌شود به مسأله فلک و افلاکی که هستند مرتبط با آن عالم می‌شود با افلاک می‌شود «و مما يؤيد ما ذكرناه من بطلان تعلق النفوس بعد الموت بجرم فلكي أو عنصري و ينور ما قررناه» مما یؤید ما چه گفتیم؟ ما گفتیم که خیر عذاب و عقاب و بعد از اینکه انسان می میرد صوری برای او ایجاد می‌شود «ما قررناه من أن الصور الأخروية التي بها نعيم السعداء و جحيم الأشقياء» صور اخروی که بهشت خوبها به آن صور است دوزخ بدها هم به آن صور است نه اینکه در خارج از وجود انسان چیزی باشد «ما قررناه من أن الصور الأخروية التي بها نعيم السعداء و جحيم الأشقياء ليست هي التي انطبعت في جرم فلكي أو غير فلكي» اینکه بعضی گفتند این چنین هست نیست.

«بل هي صور معلقة موجودة للنفس من النفس» بلکه صورتی است که موجود است برای نفس از خود نفس این صورت درست شده است «في صقع آخر» در بخش دیگر نفس نفس برای خودش صوری ایجاد می‌کند به نسبت ملکات خوب و به نسبت رذائل و آلودگی ها و ملکات نادرستش به آن نسبت این کارها می‌شود «مرتبة بأعمال و أفعال حدث عنها في دار الدنيا و أثمرت في ذاتها أخلاقا» در خودش این برنامه ها انجام می‌شود «في ذاتها أخلاقا» نتیجه آن این می‌شود که در ذات خودش خلقیاتی تحقق پیدا می‌کند و ملکاتی تحقق پیدا می‌کند «و ملكات مستتبعة لتلك الصور المعلقة» مؤید این حرف ما که عذاب و عقاب در عالم بعد از این عالم این است یعنی ملکات خوب نتیجه آن صور خوب و در خود نفس انسان تحقق پیدا می‌کند نه آن که وجود خارجی داشته باشد و نسبت به رذائل هم همچنین مؤید ما چی هست؟ «هو ما قاله قدوة المكاشفين محي الدين العربي»[3] حرف ابن عربی است قدوه مکاشفین رأس مکاشفین آن مدار جمع مکاشف که ابن عربی باشد او هم همین حرف ما را گفته است و در نتیجه آنچه که در عالم برزخ از ثواب و عقاب است این چنین نیست که ثواب و عقابی در خارج باشد بلکه نفس انسان در ارتباط با اعمال حسنه و سیئه‌اش برای او چنین وضعیتی است این یک تذکر ایشان.

تذکر دوم لازم نیست هر کس در عالم برزخ معذب شود الی الابد معذب باشد بلکه بسی باشد تا مدتی که مستحق عذاب است معذب گردد پس از آن مورد مغفرت یا شفاعت یا به خیرات و مبرات و دعای مؤمنین مشمول رحمت شود این هم درست است و این چنین است.

سوم هم دیگر روشن است و ساده است تنعم و عذاب عالم برزخ برای همه نیست بلکه برای کسی است که دارای ایمان محض یا کفر محض باشد ولی ضعفاء و قاصرین مهمل گذارده شوند تا قیامت تکلیف آنها معلوم شود چنانچه در مباحث گذشته گذشته است و حرف آخرشان این است که این نوع تنعم و عذاب مخصوص همین عالم برزخ است آن جا هم دیگر ارتباط با خودش یک شرایط خودش را دارد خوب این هم در ارتباط با این بخش از مسأله عالم برزخ.


 


[1] - سوره اسراء: 9.
[2] - الكافي (ط - الإسلامية) ج‌3/242 باب ما ينطق به موضع القبر.
[3] - الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة ج‌9/5-44 تأييد و تذكرة.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo