درس تفسیر استاد سیدجعفر سیدان
97/10/26
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: برزخ
﴿إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي هِيَ أَقْوَمُ﴾[1]
در ارتباط با مسائل اعتقادی قرآن کریم که موضوع صحبت ما بوده است و معمولا این آیه شریفه به عرض میرسید که ^إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي هِيَ أَقْوَمُ% مباحثی صحبت شد صحبت اخیرمان مسأله برزخ شد کلمه برزخ معنی شد آیات مربوطه گفته شد روایات متعددی در این مورد به عرض رسید و در ارتباط با هنگام مرگ هم از نظر شدت و راحت و حالات مختلف اموات نیز به مقدار لازم صحبت شد و مسأله حضور ائمه هنگام فوت هر فردی نیز گفتگو شد و در ارتباط با قبر و مسائل مربوط به قبر نیز یکی دو جلسهای صحبت شد.
آنچه امروز به عرض شما میرسد این است که در عالم قبر که از همان هنگام موت در هر کجا که روح انسان قرار میگیرد گفته میشود که قبر او است مسائلی که مطرح میشود مسائل مشکلهای که بحثهای دقیق و پر قیل و قالی داشته باشد نیست بعضی از مسائل مسائلی است که مقداری گفتگو در آن مسائل شده لذا ان شاء الله از این جلسه که بگذریم بعد فهرستی از مطالب تا عالم قیامت آنچه در برزخ مطرح است ان شاء الله صحبت آن خواهد شد اگر موردی هم موردی بود که نیاز به بحث داشت به فضل الهی بحث خواهد شد.
در عالم قبر از مسائلی که مقداری جای استبعاد برای بعضی هست ولی از مسائلی است که در مدارک وحیانی با روایات بسیاری برخورد میکنیم در آن مورد یک مسأله سؤال است در قبر از مسائل مربوط به قبر مسأله سؤال است سؤال و جواب و دو مسأله خود عذاب است و ثواب در عالم برزخ و قبر سه مسأله اینکه شفاعت در عالم برزخ محقق میشود یا شفاعت در ارتباط با قیامت است فقط حالا این سه تا مسأله را ان شاء الله صحبتش کم به کم خواهد شد.
در ارتباط با سؤال روایات یکی دو تا ده تا نیست فراوان فراوان است در حدیکه گفته میشود اگرروایات متواتره نباشد مستفیضه است روایات فراوانی است در ارتباط با اینکه مسأله سؤال از اموات در قبر مطرح هست و فرشتههایی برای سؤال حضور پیدا میکنند بشیر و مبشر در ارتباط با فرشتههایی که مربوط به افراد مؤمن و موفق و سعادت مند هستند و در ارتباط با کفار و بدکاران فرشتههایی که حضور پیدا میکنند به نام نکیر و منکر گفته شده ولی اصل اینکه سؤال است آنوقت سؤال از خدا از دین از پیامبر از امامت از بعضی از فروع مهمه بهتفصیل درروایات آنچه سؤال میشود آمده است.
حالا من یکی از این احادیث را برای شما عرض میکنم که در کتاب شریف بحار است در جلد ششم باب احوالالبرزخ والقبر وعذابه و سؤاله صفحه دویست و شانزده «قَالَ: أَقْبَلَ صَخْرُ بْنُ حَرْبٍ حَتَّى جَلَسَ إِلَى رَسُولِ اللهِ ص» این جناب صخر آمد خدمت پیامبر اکرم نشست محضر حضرت «فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ هَذَا الْأَمْرُ لَنَا بَعْدَكَ أَمْ لِمَنْ» این مسأله جانشینی شما خلافت بعد از شما برای ما است و در جمع ما است یا دیگری؟ از این سؤال کرد «فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ هَذَا الْأَمْرُ لَنَا بَعْدَكَ أَمْ لِمَنْ» یعنی امر ریاست امر موقعیت سردمداری نسبت به دین و زعامت که طبعا منظور خلافت است و امام، این چگونه است «لَنَا بَعْدَكَ أَمْ لِمَنْ» برای کی هست؟
«قَالَ يَا صَخْرُ الْأَمْرُ بَعْدِي لِمَنْ هُوَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى» مسأله خلافت بعد از من برای کسی است که جایگاه او نسبت به من به مانند جایگاه حضرت هارون نسبت به حضرت موسی است «قَالَ يَا صَخْرُ الْأَمْرُ بَعْدِي لِمَنْ هُوَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى فَأَنْزَلَ اللهُ تَعَالَى عَمَّ يَتَساءَلُونَ» از چی سؤال میکنند اهل مکه؟ اهل مدینه؟ اینجا اهل مکه منظور است «يَعْنِي يَسْأَلُكَ أَهْلُ مَكَّةَ عَنْ خِلَافَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ» از نبا عظیم سؤال میکنند که در آن اختلاف دارند «مِنْهُمُ الْمُصَدِّقُ بِوَلَايَتِهِ وَ خِلَافَتِهِ» جمعی تصدیق کننده ولایت علی بن ابی طالب هستند «وَ مِنْهُمُ الْمُكَذِّبُ كَلَّا رَدٌّ عَلَيْهِمْ» نه آن چنان است که بعضی فکر میکنند و حالت تکذیب دارند «سَيَعْلَمُونَ» خواهند فهمید که مطلب چیست باز معنی میشود در حدیث «سَيَعْلَمُونَ» که درقرآن است «سَيَعْلَمُونَ سَيَعْرِفُونَ خِلَافَتَهُ بَعْدَكَ أَنَّهَا حَقٌّ» خواهند فهمیدکه این خلافت برای حضرت امیر حق خواهد بود «ثُمَّ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ سَيَعْرِفُونَ خِلَافَتَهُ وَ وَلَايَتَهُ» کجا؟ «ثُمَّ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ» کجا میفهمند که مطلب از این قرار است؟ «ثُمَّ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ سَيَعْرِفُونَ خِلَافَتَهُ وَ وَلَايَتَهُ إِذْ يُسْأَلُونَ عَنْهَا فِي قُبُورِهِمْ»[2] .
تا اینجا جا داشت به ذهنمان بیاید که چه ربطی به بحث دارد بحث قبر و مسائل قبر و بحث ولایت حضرت امیر هست و ^عَمَّ يَتَساءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظيمِ الَّذي هُمْ فيهِ مُخْتَلِفُونَ كَلاَّ سَيَعْلَمُونَ ثُمَّ كَلاَّ سَيَعْلَمُونَ%[3] پس مشخص شد که از آن مواردی که سؤال میشود از ولایت امیرالمومنین علی یکی در قبر است آنوقت آنهاییکه مخالف بودند میفهمند که چی شد میفهمند که چقدر در اشتباه بودند یا میفهمیدند در اشتباه بودند لجاجت کردند و بیشتر بدبختی آنها مشخص میشود «ثُمَّ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ سَيَعْرِفُونَ خِلَافَتَهُ وَ وَلَايَتَهُ إِذْ يُسْأَلُونَ عَنْهَا فِي قُبُورِهِمْ فَلَا يَبْقَى مَيِّتٌ فِي شَرْقٍ وَ لَا غَرْبٍ وَ لَا فِي بَرٍّ وَ لَا فِي بَحْرٍ إِلَّا وَ مُنْكَرٌ وَ نَكِيرٌ يَسْأَلَانِهِ عَنْ وَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ بَعْدَ الْمَوْتِ» از همگان این سؤال خواهد شد «يَقُولَانِ لِلْمَيِّتِ مَنْ رَبُّكَ وَ مَا دِينُكَ وَ مَنْ نَبِيُّكَ وَ مَنْ إِمَامُكَ»[4] .
بنابراین سؤال در قبر هست پس سؤال در قبر عرض شد روایات آن متعدد به گونهای که در اعتقادات شان مرحوم شیخ صدوق اعتقادنا این است که سؤال در قبر قطعی است شیخ مفید هم همین طور بزرگان هم همین طور این مطلب را آوردند مرحوم علامه مجلسی هم این مطلب را آوردند این مطلب نیاز به ذکر بسیاری از مدارک مربوطه ندارد.
در هر حال پس مسأله سؤال در قبر یک مسأله اینجا است که ان قلت قدیمی در کار هست که این سؤال در قبر ممکن است که در مسیر کارهای تجربی برنامه هایی انجام بشود که معلوم شود این سؤال و جواب هست یا نه که گاهی به خصوص گفته شده که وقتی که میخواهد سؤال بشود میت مینشیند تا نصف بدنش حیات پیدا میکند و از این قبیل مسائل گفته شود خب ممکن است که امتحان کند ببیند همین طور هست یا خیر و از این قبیل استبعاداتی که هست و اینکه ما در تجربهای که انجام بدهیم یا حالا فکر کنید یک ضبط صوتی بگذارند در قبر وقتی حالا این میت که مرده یک ضبط صوت اگر چنانچه سؤالی است جوابی است این میت اگر حرف میزند و امثال ذلک و بعد خواهیم دید که چنین چیزی نیست چنین خبری نیست پس سؤال و این حرفها بیخود است یک شبهه این چنینی از قدیم الایام مطرح بوده است.
پاسخ این هم معلوم است که عوالم بعد از این عالم در یک وضعیتی است که در ارتباط با شرایط این عالم نمیشود حکم کرد یک عوالم خاصی است از همان هنگام مرگ به بعد مسأله مسأله دیگری است که گاهی بعضی از مسائل آن برای بعضی لمصالحی مشخص میشود و الا از همان ابتدا اوضاع احوال اوضاع و احوالی است که این جور نیست که به مرئی و منظر و مسمع افراد باشد که اگر گفته شود چیزی گفته میشود شنیده میشود باید همه بشنوند و ببینند خیر این جور نیست بنابراین چون وضعیت فرق میکند شرایط فرق میکند و عالم عالم دیگری است همه این کارها انجام میگیرد در عین اینکه ما نمیفهمیم یک مثال آن مثل عالم خواب است خیلی وقتها میشود یک کسی خوابیده او دارد چیزهایی میبیند و گاهی هم خیلی خواب های درست و حسابی است که صداقت آن هم بعد کاملا مشخص میشود دارد حرفهایی میزند صحبتهایی میکند سؤال و جوابهایی در کار هست و مسائل مختلف گاهی در یک رنج شدیدی است در یک گرفتاری شدیدی است گاهی در یک راحتی فوق العاده ای است ولی انسانی هم که کنارش است نمیفهمد و متوجه نمیشود این جور نیست که هر چه که ما در ارتباط با شرایط موجود این عالممان نمیفهمیم نمیبینیم در مسمع و منظر ما نیست پس نیست این است که یک وضعیت دیگری دارد بنابراین مشکلی نخواهد داشت خیلی شبهه معروف است جواب آن هم خیلی روشن هست و ساده است.
و از همین قبیل هست باز سؤال و جوابی که در مسأله دیگری مطرح است پس از مسائلی که هست یکی مسأله سؤال و جواب است که به این مقدار اشاره شد یک حدیث هم خواندیم که این حدیث بسیار حدیث لطیفی بود در ارتباط با ولایت امیرالمومنین و به این صورتی که الآن قرائت کردم.
و نیز از مسائل مربوط به قبر مسأله فشار قبر است فشاری که در قبر مطرح است که باز این هم در روایات فراوانی مطرح است و از جمله همان حدیث معروفی که جناب سعد فوت شده بود به پیامبر اکرم خبر دادند پیامبر اکرم تشییع آمدند در تشییع پا برهنه آمدند در تشییع رداء به دوش مبارک نینداختند آمدند تشییع نماز خواندند نماز مفصلی خواندند که کم اتفاق افتاده بود پیامبر اکرم آن قدر اعتناء کنند به آن فوت شده و بعد هم دفنش که کردند دو جور در حدیث است یکی اینکه خود پیامبر اکرم قبر را ترتیب دادند و بعد شکاف خشتهایی هم که گذاشتند حضرت که میفرمودند خشت بدهید گل بدهید پر کردند و جملهای گفتند که درس بسیار بزرگی است از درسهای دینمان فرمودند این شکاف خشتها را که پر میکنم گر چه این قبر است و خراب میشود و قبر است که ساخته میشود ولی خدا دوست دارد هر که هر کاری انجام میدهد کارش را به خوبی انجام بدهد محکم کاری بکند آن کار را در ارتباط با هر جریانی که هست به نیکی و به خوبی و آنچه که مناسب است انجام بشود انجام بشود در حدیث دیگری هم دارد که دیگری قبر را درست کرد بعد پیامبر اکرم که دیدند شکاف خشتها را پر نکرده بود حضرت تشریف بردند نزدیک قبر و از گلها برداشتند با انگشتان مبارک شان پر کردند شکاف خشت ها را و بعد چنین فرمودند در چنین جریانی که پیاده آمدند پا برهنه آمدند بی رداء آمدند و وقتی هم که سؤال شد فرمودند که فرشتهها در یک وضعیت خاصی بودند که من هم این چنین عمل کردم فرشتهها تشییع کردند قبر را پیامبر اکرم به این صورت مورد لطف خودشان قرار دادند.
مادر این جناب زنده بود وقتی این برنامه ها را دید گفت خوش به حال تو ای پسر من گوارای تو باد که چنین و چنان.
پیامبر اکرم شنیدند و فرمودند که بر خدا چیزی حتمی نگیر که همین الان به فشار قبر گرفتار شد مسأله فشار قبر هست که بعد هم از پیامبر اکرم که سؤال کردند که چی شده؟ که با همه این حرفها این به فشار قبر گرفتار شده فرمودند که با خانوادهاش بد رفتار میکرد بد خلق بود در داخل زندگی که در روایات است فشار قبر در ارتباط با چند نادرستی و کار خلاف است یکی در ارتباط با نمیمه است سخن چینی بین افراد را به هم زدن و دیگر در ارتباط با پرهیز از نجاست بولی نکردن است که باز موجب فشار قبر میشود و دیگر همین سوء خلق با خاندان و اهل بیتش داشتن است در هر حال پس معلوم میشود که در قبر چنین برنامههایی است.
حالا باز گفته میشود که اگر فشار است چرا باز نمیفهمیم؟ چرا باز ممکن است در برنامه های تجربی این چنین چیزی مشخص نشود؟
پاسخ آن معلوم است یعنی همان حرفی که الان گفته شد در ارتباط با اصل سؤال و جواب این چنین است عالم عالم دیگری است همچنان که خوابی که در ارتباط با ما از جهات نزدیک است نسبت به این عالم میبینیم که در خواب افراد مسائل مختلفه ای از رنج و راحت و مسائل گوناگون دارند کسی هم که کنار اینها است این متوجه نمیشود در ارتباط با مسائل دیگر هم همین طور است.