< فهرست دروس

درس تفسیر استاد سیدجعفر سیدان

97/07/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: برزخ

﴿إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي‌ هِيَ أَقْوَمُ﴾[1]

اولین روز بحث در سال تحصیلی بعد از نسبتا تعطیلات مفصل امیدواریم که خداوند متعال عنایت بفرماید و توفیق مرحمت فرموده و بتوانیم سال تحصیلی که در پش داریم از قرآن مجید و بیانات معصومین بهره مند بشویم چه اینکه روزهای چهارشنبه بحث ما بحث تفسیر بود و روزهای دیگر هم که معارف توحیدی خطب شریفه نهج البلاغه مورد صحبت بود تا ان شاء الله با توفیق پروردگار بشود از این دو منبع بسیار بسیار مهم و بی نظیر دو منبع هدایت در همه شئون سعادت انسان‌ها به فضل الهی بهره بگیریم.

بحث تفسیری‌مان مباحث اعتقادی قرآن کریم بود عنوان بحث این بود و به تعبیر دیگری بحثهای کلامی در قرآن مجید و در این مورد به فضل الهی در این چند سال که شاید حدود شش هفت سال هشت سال بشود مباحث مهمه‌ای از بحثهای اعتقادی و کلامی قرآن کریم بحث شد مباحثی در توحید بحث شد و همچنین مسأله جبر و اختیار بحث شد تا آن جا که خاطرم هست در ارتباط با مسأله معجزه بحث شد نه به ترتیبی که دارم عرض می‌کنم در ارتباط با مسأله فرشته ها و ملائکه بحث شد در ارتباط با مسأله شفاعت بحث شد و بالاخره بحث اخیری که مطرح شد مسأله عصمت بود عصمت انبیاء این هم به نسبت لازم و مبسوطی می‌شود تعبیر کرد بحث شد و آنچه به نظر می‌رسید که صحبتش بشود مطرح شد.

حالا بحثی که ان شاء الله در آینده خواهیم داشت و امروز اشاره‌ای به بحث می‌شود روز اول بحث است به فضل پروردگار امروز اشاره‌ای که می‌شود به بحثی که امیدواریم بتوانیم از قرآن و بیانات معصومین بهره بگیریم مسأله برزخ هست بحث معاد بحث شد ولی در بخش اینکه محشور در معاد چیست بحث شد به نسبت مفصلی هم بحث مطرح شد و همچنین در ارتباط با بهشت و جهنم و عذاب و مسائل مربوط به قیامت به نسبت زیادی مباحث مهمه صحبت شد و بحث عالم برزخ خاطرم نمی‌آید که به تفصیل صحبتی کرده باشیم و خب از بحثهایی است که بحث اعتقادی است و از بحثهای مهم است امیدواریم که بتوانیم آنچه در قرآن کریم به آن توجه داده شده است و آنچه در روایات آمده و آنچه بزرگانی فرمودند و آنچه در مکتب های مختلف راجع به عالم برزخ و بعد از این عالم گفته شده ان شاء الله مسائلی مطرح بشود.

و توجه دارید که در ارتباط با مسائلی که در دین ما است بخشی از مسائل به گونه‌ای است که اگر دین هم نمی‌فرمود می‌فهمیدیم خودمان با همین عقلی که خداوند مرحمت کرده می‌فهمیدیم متوجه می‌شدیم از قبیل مسائل بدیهی اعتقادی مثلا خوبی عدل بدی ظلم پسندیده بودن صداقت امانت خیرخواهی و امثال این مسائل اخلاقی بخشی از اینها البته مسائلی هست که این چنین هست که کاملا مشخص است به حکم عقل‌مان و وحی هم همان‌ها را تأکید کرده است و توجه داده است و با یکدیگر به خوبی در یک جهت مشخص مطالبی را تبیین کرده‌اند هم عقل و هم نقل بخشی از مسائل دین این جور است و همچنین در مسائل اعتقادی بخشی از مسائل این جوری است عقل کاملا اصل وجود حقیقتی که آن حقیقت قائم بالذات هست و به تعبیر معمول وجوب وجود دارد و معلول نیست عقل این را اثبات می‌کند یک چنین حقیقتی است و نقل هم همین را اثبات می‌کند و نقل هم به همانچه عقل می‌فهمد ارشاد می‌کند توجه می‌دهد به آنچه که عقل می‌فهمد و بعضی از صفات پروردگار به نحو اجمال از قبیل اینکه ذات مقدس حضرت حق محدود نیست مرئی نیست قابل رؤیت نیست و ذات مقدس حضرت حق جاهل نیست عاجز نیست بخشی از این مسائل را هم در حدی و به گونه‌ای عقل نسبت به اینها نظر دارد که در وحی هم بیان شده است و وحی هم تأکید کرده است و تشریح کرده است و مبسوط تر از آنچه که حکم عقل بر آن است مطالب را بیان فرموده بخشی از مطالب دین این جوری است.

و بخشی از مطالب مهمه دین هم هست که عقل راهی ندارد هیچ متوجه نمی‌شود هر چند انسان از نظر تفکر به خودش فشار بیاورد و هر چه بیشتر هم اصرار داشته باشد ولی عقلش راه به جایی نمی‌برد مانند مسائلی که قبل از این عالم برای ما بوده اگر اثبات بشود به دلیل یعنی مثلا بعد از اینکه اثبات بشود حجیت وحی در وحی آمده مثلا عالم ذر و از آن قبیل عوالمی که قبل از آن برای انسان بوده است نسبت به عوالم قبل از این عالم نسبت به عوالم بعد از این عالم مثل همین صحبت برزخی که عرض شد ان شاء الله صحبت خواهد شد و خود عالم قیامت و مسائل مربوط به قیامت و بهشت و دوزخ و بسیاری از مسائل در ارتباط با عالم بعد مسائلی است که از دسترسی تعقل بیرون است یعنی هر چه ما اصرار بورزیم فشار روی خودمان بیاوریم که بخواهیم آن مسائل را بفهمیم نمی‌فهمیم.

البته مکرر گفته شده که اصل اینکه بعد از این عالم عالمی باید باشد آن اثبات می‌شود به حکم عقل عقل حکم می‌کند به اینکه بعد از این زندگی زندگی دیگری باید باشد و الا با عدل خداوند سازگار نیست و الا حکمت در این خلقت نخواهد بود و مسائلی که صحبت آن در بحث معاد هم شده ولی مسائل ریز مربوط به قیامت کیفیت مسائل در ارتباط با عالم بعد به گونه‌ای است که از دسترس تعقل خارج است. آن وقت اینجا است که وحی است که گویای مسائل است که البته وحی هم آنچه می‌فرماید تضادی با عقل هرگز ندارد تضاد ندارد فقط از دسترس تعقل بیرون است و الا چیزی ضد عقل در دین وجود ندارد وحی هست و از ناحیه خداوند متعال هست و در نتیجه هیچ نوع تضادی با تعقل با عقل حقیقی با عقل صریح با عقل سلیم نخواهد داشت.

این تقسیم ها مشخص است و تعبیر خوبی است که گفته شده که اگر انسان بخواهد با عقلش این مسائل را که اشاره کردم که از دسترس عقل بیرون است همین مسائل بعد از این عالم را خیلی خیلی تشبیه فوق العاده لطیف و خوبی هست که اتفاقا این تشبیه از آخوند ملاصدرا است خیلی شیرین گفتند خیلی لطیف گفته شده اینجا و لو خود ایشان بعد از این حرف به همین حرفی که می‌فرمایند عمل نکردند ولی حرف خوبی زدند گفتند که با عقل‌مان بخواهیم در ارتباط با عالم قیامت و مسائل قیامت چیزی بفهمیم نکند که این فکر را بکنی که هرگز موفق نخواهی بود حتی تعبیر عقل مزخرف اینجا آورده ایشان این کار را نکنی چه اینکه مثلش مثل این می‌ماند که اگر کسی با چشم که اشکال را می‌بیند چشم شکل ها را می‌فهمد این مثلث است این مستطیل است این چنین است و این چنان است و الوان را می‌فهمد رنگ ها را می‌فهمد چشم با چشم کسی بخواهد صداها را بفهمد چقدر غلط است چشم وسیله شناخت صداهای مختلف نیست کسی بخواهد با گوشش الوان را بفهمد با گوشش اشکال را بفهمد چقدر فکر نادرستی است با عقلت عین عبارت حدودا این است که ایاک که با عقلت بخواهی نسبت به عالم قیامت چیزی بفهمی. خیلی حرف درست و به جایی است که گفتند منتهی بعد از یک وقتی یادم می‌آید که بعد از اینکه این جمله را فرموده بودند یکی دو ورق بعد از آن اما به حکم عقل مطلب این هست و آن هست و چنین هست و چنان هست و وارد شده بودند باز با همین عقل یک کارهایی بکنند راجع به قیامت لذا یک کارهایی هم که کردند به یک معنی خیلی از اوضاع قیامت را به یک صورت خاصی که خودشان خواستند با مبانی‌شان جمع و جور کردند.

در هر حال قسمتی هم این است آن وقت بدیهی است که در این قسمت هر چه بیشتر باید از وحی استفاده کرد بخشی از مطالب بعد چنان هست که وقتی وحی فرمود برای ما مشخص نبوده وحی که بفرماید کم به کم از نظر عقلی هم می‌فهمیم همین طور است که می‌شود تعلم من ذی علم چه اینکه وحی خیلی از مسائلی که دشوار بوده مشکل بوده مخفی بوده فرموده است و آن مطالبی را که فرموده است بعد استدلال برای آن آورده و وحی همراه با استدلال مطلب را ذکر کرده که پس از بیان استدلال در وحی انسان می‌بیند بله از نظر عقلی هم همین است همین طور است در نتیجه مباحث به سه بخش تقسیم می‌شود ضد عقل که در وحی و در دین وجود ندارد بعضی از مباحث کاملا همسو است با عقل که اگر وحی هم نمی‌فرمود ما می‌فهمیدیم بعضی از مسائل دشوار است سنگین است دور است و وقتی وحی بیان می‌کند و موارد فراوانی هم کنار آن استدلال می‌آورد بعد کم به کم می‌فهمیم بله درست است خودمان هم می‌فهمیم یعنی دلیل عقلی آن را می‌فهمیم دلیل عقلی آن روشن می‌شود قسمتی از مباحث هم هست خیر دلیل عقلی برای آن اثبات نمی‌شود ولی به خاطر اینکه وحی تثبیت شده به حکم عقل که درست است و از ناحیه خدا است چون وحی فرموده و ضد عقل هم نیست قبول می‌شود مشخص است که مطلب از این قرار است.

حالا یکی از آن مباحثی که این چنین هست که بسیار بسیار مهم است و از دسترس تعقل هم بیرون است مسأله عالم برزخ است و لذا ان شاء الله این مسأله در روزهای چهارشنبه که بحث تفسیری داریم ان شاء الله صحبت آن خواهد شد و مسأله برزخ و عنوان برزخ هم که در خود قرآن کریم آمده است ^حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فيما تَرَكْتُ كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ%[2] خب در این آیه مسأله به عنوان برزخ بین دنیا و قیامت مطرح است ^حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فيما تَرَكْتُ% که خود آیه هم در آن تدبر بیشتری بعد ان شاء الله روزهای بعد خواهد شد بعد ^كَلاَّ% وقتی مرگ به سراغ افراد می‌آید و اینها آن جا به خوبی مشخص می‌شود برای آنها و به خود می‌آیند و الا مسأله مشخص بوده به خود می‌آیند متوجه می‌شوند خدایا ما را برگردان تا اینکه آنچه را که ترک کردیم انجام بدهیم گفته می‌شود که اعتناء به اینها نمی‌شود یعنی مطلب روشن بوده مطلب ثابت شده مطلب اثبات شده مطلب تشریح شده ^كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها% این گفتاری است که این شخصی که پایبند تعقلش و فهمش و درکش و حرف حساب نبوده دارد می‌گوید ^كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها% به عنوان بی اعتنائی گفته می‌شود این گفته شخصی است که اعتناء به او نمی‌شود یعنی فهمید گفتیم روشنش کردیم پیامبر آمده مطالب به او گفته شده تصریح شده تبیین شده استدلال شده همه چیز انجام شده باز به راه نیامده ^كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ% نص است در اینکه از هنگام مرگ که چنین جریانی رخ می‌دهد تا مسأله قیامت در عالمی انسان قرار می‌گیرد به عنوان عالم برزخ نامیده شده ^وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ%.

برزخ را خاطرم نمی‌آید تا حالا یک بحث مفصل کرده باشیم گاهی در حواشی مباحث یک مقداری از مسائل برزخ گفته شده ولی بحث مبسوطی من در ذهنم نیست مخصوصا که حالا برای این بحثی که داشتیم به عنوان تفسیر که حتما بحث نکردیم ولی ان شاء الله امیدواریم که بشود مبسوط بحث کنیم و از خداوند متعال توفیق استفاده از این دو منبع بی نظیر کتاب و عترت را درخواست جدی داریم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.


 


[1] - سوره اسراء: 9.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo