< فهرست دروس

درس تفسیر استاد سیدجعفر سیدان

97/02/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: عصمت انبیاء و اوصیاء

 

﴿إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي‌ هِيَ أَقْوَمُ﴾[1]

صحبتی که به عنوان مطالب اعتقادی قرآن کریم بود بحث اخیرمان هم مسأله عصمت بود امروز هم که روز آخر بحث است در این دوران تحصیلی چه اینکه ماه مبارک رمضان در پیش است گرچه برای کسانی که ارزش تحصیل هدف مهم تحصیل برای آنها مشخص شده باشد تعطیل به یک معنی معنی ندارد یعنی دائم یک محصلی که فهمیده است درس خواندن حالا چه در ارتباط با مقدماتی که انجام می‌شود یا در ارتباط با آن هدف از مقدمات که فقه و اصول و کلام و مطالب مختلف اعتقادی و تفسیر و حدیث و استفاده از قرآن و بیانات عترت اگر کسی این معنی را ارزشش را فهمیده باشد تعطیل برای او معنی ندارد دائم در حال تحصیل است بلکه گاهی در دوران تعطیل بیشتر به خاطر اینکه قید خاصی نیست خودش را به کار تحصیل می‌زند و همت می‌کند انسان محصل برای اینکه آنچه که لازم است از مطالب فرا بگیرد و جدی در جهت فهم مسائل حوزوی خواهد بود لذا اینکه گفته می‌شود تعطیل به این معنی می‌شود که برنامه‌ها که طبق آنچه باید انجام بشود انجام نمی‌شود و الا برای یک محصل همه ما توجه داریم که تعطیل معنی ندارد.

مباحث مختلفی عرض شد بحث شد بحث آخرمان بحث عصمت بود و چون امروز به اصطلاح روز آخر تحصیل هست تا ان شاء الله بعد از تعطیلات باز خدا توفیق عنایت کند در جریان این برنامه‌ها باشیم دو سه‌کلمه ای خواستم تذکراتی عرض کرده باشم حدودا بحث عصمت به مقداری که لازم بود صحبت شد معنای عصمت گفته شد و مدعای امامیه در عصمت گفته شد آیات مربوط گفته شد ادله عقلی برای مدعا گفته شد معارضات خارجی و نقلی در ارتباط با عصمت انبیاء گفته شد به نسبت زیادی از آیات بررسی شد و بعضی از آیات هم که بررسی نشده به حکم آیاتی هست که بررسی شده و از آنچه که بررسی شده است می‌توان آیاتی که بررسی نشده نیز دانست و به مدارک مربوطه هم که مراجعه شود بسیار به جا است که این بحث جامع در نظر گرفته شود.

حالا امروز دو تا تذکر کوتاهی که عرض می‌کنم یکی این است که بسیار با شرمندگی عرض می‌شود و صرفا به عنوان تذکر است که بیشتر یادمان باشد و آن این است که ما انتساب داریم به دین بیش از قشرهای دیگر مشخص است روحانی هستیم و به حقیقت هم افتخار می‌کنیم که این انتساب را داریم برای اینکه من مکرر عرض کردم که هیچ اشتغالی اگر دقت شود بررسی شود از این اشتغال ما مهمتر نیست چه اینکه اشتغالی است که در ارتباط با مسأله هدایت است و مسأله هدایت فوق همه مسائل است در زندگی یک انسان شناخت صحیح فکری شناخت صحیح اخلاقی شناخت صحیح عملی شناخت صحیح در ابعاد کارهای مختلف انسانی بنابراین فوق هر اشتغالی در عین اینکه اشتغالهای دیگر که معقول و مشروع، از اهمیت بالایی برخوردار است که حرفی نیست ولی این اشتغال فوق همه اشتغال ها است این است که افتخار داریم.

حالا که افتخار داریم و در حقیقت انتساب ما به خدا انتساب مان به پیامبر اکرم انتساب ما به ائمه معصومین انتساب ما به دین شدیدتر است مسئولیت ما هم جدی تر است بایستی که هر چه بهتر جهات اخلاقی را رعایت کنیم در صحبت کردن مان در راه رفتن مان در همه حرکات مان سکنات مان به گونه ای باشد که وقتی کسی می‌نگرد نقصی عیبی به نظر او نیاید بلکه احساس کند که این خوب تربیت شده خوب رشد پیدا کرد.

یک دوستی داشتیم خدا رحمتش کند خیلی دقیق بود در این مسائل مثلا با هم بودیم چندتایی بودیم و می‌خواستیم که کفش‌مان را جلو پای‌مان بگذاریم پا مان کنیم خوب بعضی کفش‌شان را همین جور پرت می‌کردند جلوی پای‌شان هم صدایی می‌کرد هم گاهی یک خاکی آن جا ممکن بود بلند می‌شد کمی هم چیزهای دیگری گاه گاهی می‌گفت آن کفش شما هم آهسته بزنید جلوی پای‌تان این جور نباشد پرت کنید یک کسی که دارد نگاه می‌کند می‌بیند که یک اهل علمی کفشش را پرت کرد خیلی مناسب نیست و لو دیگری این کار را بکند ممکن است به آن هیچ نگویند مشکل نداشته باشد اما یک اهل علم این کار را بکند از این جور امور کفش جلوی پای خودمان گذاشتن آب دهان انداختن راه رفتن نگاه کردن خدای نکرده یک نگاه نا به جایی بکنیم کسی متوجه ما است این هم آخوند است دارد هی این اوضاع و احوال نادرست را این وضع نا به سامانی را که هست دارد نگاه می‌کند و نگاه می‌کند همه شئون مان را.

در داخل زندگی نسبت به زن و بچه مان این جور نباشد آنها هم که حالا با ما دارند زندگی می‌کنند و به نسبت بالاخره به یک شدتی گاه گاهی گرفتار می‌شوند انسان مراعات کند که با حسن خلق با رفتار نیک شدت شان را جبران کند آن نواقصی که در کارشان پیش می‌آید آنها را سعی کند با همان اخلاق نیک جبران کرده باشد و خلاصه تصمیم که بگیریم که بخواهیم خوب عمل کنیم خودمان می‌فهمیم که یعنی چه منتهی یک تصمیم می‌خواهد که جدی تصمیم بگیریم که بعد نیکوکار باشیم خوب عمل کنیم همه حرکات مان را سکنات مان را مرضی رضای پروردگار باشد اگر این تصمیم را آدم گرفت خود به خود می‌فهمد چی کار کند.

^وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها%[2] سوگند به نفس انسان این نفسی که خداوند متعال آفریده بعد هم فرموده است که خوب و بد آن را به او فهماندیم یعنی می‌فهمد خودش چی هست من این مثال را خیلی زدم که یک دوستی داشتم همین که گفتیم مقید بود به اینکه رعایت این مسائل را مثل کفش انداختن داشته باشد خدا رحمتش کند این مثال را هم از او بلد هستم می‌گفت که گربه می‌فهمد که خوب چی هست بد چی هست کنار سفره می‌آید یک لقمه نان برای او می‌اندازید یک کمی چرب هم کردید مثلا بهتر می‌خورد منتظر لقمه دوم لقمه دوم منتظر لقمه سوم همان جا دور سفره هست ترس هم ندارد این لقمه را که خورد اما همین گربه وقتی گوشت می‌دزدد تا گوشت را دزدید تا صدای پا بشنود از آن خانه می‌رود خانه دیگر آن جا صدای پا بشنود می‌رود خانه دیگر فرار می‌کند حالا هر دوی آن که خوردن بود خوردن اول راحت می‌خورد خوردن دوم حال فرار است چرا؟ چون این گربه هم می‌فهمد خوردن اول آن خلاف نیست اشکال ندارد خوردن دوم او خلاف است گربه می‌فهمد خوب چی هست بد چی هست ما نمی‌فهمیم؟! می‌فهمیم.

در هر حال نتیجتا این تذکر اول بود که هر چه بیشتر و بهتر مراعات این جهت را بکنیم آن وقت امام زمان خشنود می‌شوند خدا خشنود می‌شود امام زمان خشنود می‌شود این که به ما مربوط و منتسب هست این عملش اخلاقش رفتارش تأثیرگذار در جامعه است.

یکی از کسانی که این را خوب عمل می‌کرد به بعضی از دوستان مثل اینکه صحبتی شد گفتم که یک وقتی خانواده او یک نامه‌ای نوشته بود و فرزندش آورده بود داده بود اتفاقا جلوی خود او هم داد نامه را بعد نوشته بود که اخلاق این مرد ما آن چنان پاکیزه و خوب که فامیل ما را عوض کردند فامیل ما عوض شدند بس که این خوش اخلاق خوش روش به همه کارهای لازم متوجه فامیل را تاثیرگذار آنها شده و عوض کرده خواستم به شما بگویم که ما خیلی متشکر هستیم از اینکه این رفتار چنین مثلا.

در هر حال این یک کلمه که ان شاء الله امیدواریم اول آن به جان خودم مخاطب خودم هستم که باید مراقب باشیم مواظب باشیم بعد هم دیگر همه ما ان شاء الله این تقید داشته باشیم و ماه مبارکی هم که در پیش است ماه توجه به خدا و عبادت و کار معنوی بیشتر که باز هر چه بیشتر به همین کارهای توجه به کتاب و عترت بپردازیم بهترین عبادت هست ان شاء الله امیدواریم که این ماه هم وسیله‌ای بشود که در تمام عمر آینده‌مان که خدا ان شاء الله عمر همه را طولانی کند خوب از ما که خیلی از آن گذاشته خداوند متعال عنایت بکند که بتوانیم جبران گذشته باشد و هر چه بهتر به خوبی عمل کنیم تا بهره خودمان را ببریم این یک تذکری که با کمال شرمندگی گفتم و به واقع مخاطب اول آن هم خودم هستم.

و اما تذکر دوم این است که سعی‌مان هر چه بیشتر این باشد که آنچه پیامبر اکرم مان از اول بعثت‌شان تا هنگام رحلت‌شان در سفر در حضر در اجتماع کوچک در اجتماع بزرگ در شب در روز هی تذکر تذکر تذکر دادند چی هست؟ گفتند کتاب عترت کتاب عترت ما سعی کنیم که اعتقادات براساس کتاب و عترت باشد اخلاق براساس کتاب و عترت باشد رفتار براساس کتاب و عترت باشد این کتاب و عترت هست که منبع بی خطای بسیار مهم نامحدود همه چیز را هم برای ما گفتند این است که این جور نباشد که خدای نکرده امتیاز همه ما به اهل البیت احترامی که دیگران به ما می‌گذارند به خاطر اهل البیت اگر شخصیتی هست اهمیتی هست به خاطر اهل البیت هر چه از خوبی‌ها در ارتباط با ما مطرح است به خاطر اهل البیت را در نظر نداشته باشیم فرض کنید در بحث توحید در بحث معاد در بحث معارف اینها ببینیم در این مباحث اهل البیت چی گفتند و چقدر جدی تأکید کردند که از ما استفاده کنید.

حالا دو تا حدیث در این زمینه عرض کنم و عرضم را جمع کنم همین آیه ای که دیگر همیشه می‌خوانیم به خاطر عنوان بحث مان اول آن همین آیه ^إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي‌ هِيَ أَقْوَمُ% این قرآن کریم هدایت می‌کند هدایتی را که از هر هدایتی استوارتر اقوم است استوارتر است یعنی بهترین منبع هدایت این قران کریم هست این را حتما در نظر داشته باشیم که آیات شریفه فراوانی که در این زمینه هست و اعلام می‌کند که آنچه که از ظلمت به نور می‌کشاند جامعه اسلامی را این کتاب مقدس است.

حالا دو تا حدیث هم برای شما عرض کرده باشم که چقدر تأکید شده است در ارتباط با این مسأله از آقا امیرالمؤمنین علی نهج البلاغه خطبه هشتاد و هفت صفحه صد و چهل و هشت ترجمه محمد دشتی در ضمن بیانات‌شان حضرت می‌فرمایند که کجا می‌روید و حال آن که ما هستیم یعنی حرفها را از ما باید بگیرید «فَأَيْنَ‌ تَذْهَبُونَ‌ وَ أَنَّى تُؤْفَكُونَ وَ الْأَعْلَامُ قَائِمَةٌ» و حال آن که علم‌ها و پرچم‌های هدایتگر بر پا است که یعنی وجود ما اهل البیت «وَ الْآيَاتُ وَاضِحَةٌ» نشانه حق روشن است «وَ الْمَنَارُ مَنْصُوبَةٌ» وسیله های نور بخش نصب شده است اینها جای خودش استوار است «فَأَيْنَ يُتَاهُ بِكُمْ» کجا سرگردان می‌شوید «وَ كَيْفَ تَعْمَهُونَ‌» چطور در تحیر به‌سر می‌برید در حالی که ما بین شما هستیم «وَ بَيْنَكُمْ عِتْرَةُ نَبِيِّكُمْ» عترت پیامبر بین شما است یعنی در هر مسأله‌ای مطالب را از عترت پیامبر که بیانگر قرآن هستند تبیین کنندگان قرآن هستند بگیرید «وَ هُمْ أَزِمَّةُ الْحَقِّ» اینها زمام‌ها و رشته‌های حق هستند اینها هستند که انسان را به حق می‌کشانند و می‌رسانند و اینها هستند که «وَ أَعْلَامُ الدِّينِ» اینها نشانه‌های روشن دین هستند «وَ أَلْسِنَةُ الصِّدْقِ» هر چه اینها می‌گویند درست است اینها.

اولا خودمان همت داشته باشیم که حتما و حتما با این کتابهای حدیثی و قرآن کریم مأنوس باشیم این توحید صدوق کافی بحار شریف بقیه کتابها و مخصوصا با بیانهایی که در ارتباط با اینها رسیده است مرحوم علامه مجلسی گرفته تا دیگران مرآه العقول مرحوم علامه مجلسی مأنوس باشیم انس پیدا کنیم حتما و حتما در ارتباط با اینها در جریان باشیم.

بعد فرمودند که «وَ أَعْلَامُ الدِّينِ وَ أَلْسِنَةُ الصِّدْقِ» این تعبیر هم تعبیر مهمی است «فَأَنْزِلُوهُمْ بِأَحْسَنِ مَنَازِلِ الْقُرْآنِ» این عترت پیامبر را در بهترین جایگاه‌های قرآن قرار بدهید یعنی قرآن کریم اگر جمعی را به عنوان متقین و به عنوان اخیار و ابرار و نیکان و از این تعبیرهای مختلف که امتیاز جمعی را می‌رساند بیان کرده است اینها را در بالاترین سطح اینها قرار بدهید «فَأَنْزِلُوهُمْ بِأَحْسَنِ مَنَازِلِ الْقُرْآنِ» بعد فرمودند و مثل شترهایی که مدتی است که آب نخوردند بعد به یک آبی می‌رسند چطور به طرف این آب ها می‌دوند حرکت می‌کنند به طرف حرفهای ما حرکت کنید حرفهای ما را بگیرید «وَ رِدُوهُمْ وُرُودَ الْهِيمِ الْعِطَاش‌»[3] به مانند شترهای تشنه‌ای که به آب می‌رسند با یک حرصی به طرف آب حرکت می‌کنند با یک ولعی به طرف آب حرکت می‌کنند این جور به طرف ما حرکت کنید یعنی آب زلالی که می‌تواند تشنه ها را سیراب کند آنچه که از ما رسیده است هست از ما بگیرید.

این حدیث دوم را هم عرض کرده باشم حدیث دوم از حضرت باقر هست که این حدیث شریف هم به این صورت رسیده است که «شَرِّقَا وَ غَرِّبَا» حضرت به سلمه و حکم نامی فرمودند «شَرِّقَا وَ غَرِّبَا فَلَا تَجِدَانِ عِلْماً صَحِيحاً إِلَّا شَيْئاً خَرَجَ مِنْ عِنْدِنَا أَهْلَ الْبَيْت‌»[4] این حدیث هم در کتاب شریف اصول آمده و در بحار هم هست و در موارد دیگر هم هست. مشخص است.

حدیث سوم هم در این مورد خیلی به جا است که در وسائل الشیعه هست جلد بیست و هفت و صفحه صد و هفده «كَذَبَ‌ مَنْ‌ زَعَمَ‌ أَنَّهُ مِنْ شِيعَتِنَا وَ هُوَ مُتَمَسِّكٌ بِعُرْوَةِ غَيْرِنَا»[5] دروغ می‌گوید هر کسی که می‌گوید شیعه ما است ولی تمسک می‌جوید به دیگران مطالب را از دیگران می‌گیرد حرفها را از دیگران می‌گیرد این دروغ می‌گوید اگر شیعه ما است باید حرفهای ما را ببیند چی هست البته با توجه جهت رجالی و سند و اعتبار دلالت و روشنی دلالت و این حرفها.

و همیشه می‌گفتیم هیچ چیز هم در دین ما ضد عقل وجود ندارد و الا اصل حرکت حرکت عقلانی است ما با حرکت عقلانی حرکت می‌کنیم خدا را می‌پذیریم بعد با همین حرکت عقلانی حرکت می‌کنیم به وحی می‌رسیم به وحی که رسیدیم همان عقل‌مان می‌گوید که از این منبع استفاده کن چون منبعی است که مربوط به خدا است تعقل در وحی کن جای خودش محفوظ است و هر چه که ضد عقل بود ضد عقل بین بود نص قرآن هم من در بعضی از نوشته هایم این تعبیر را کردم نص قرآن هم بود باید توجیه کنیم اگر ضد عقل بود اما ضد عقل باشد ضد عقل بین باشد و هر جا چنین چیزی هست خود دین تأویل آن را کرده ^جاءَ رَبُّكَ%[6] مکرر گفتیم خود دین گفته یعنی «جَاءَ أَمْرُ رَبِّك‌»[7] ^وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي‌%[8] خود دین گفته اضافه اضافه تشریفی است نداریم جایی نتیجتا این چنین باشد که ان شاء الله هم مراعات کارهای‌مان را داشته باشیم و هم جدیت در گرفتن از اهل البیت و اینکه به دیگران هم این توصیه را بکنیم و در ارتباط با موفقیت در همه شئون مان و مخصوصا همین دو جهتی که عرض کردم از توسل به خود خداوند متعال و به اهل البیت و به خصوص وجود مقدس آقا بقیه الله الاعظم روحی و ارواح العالمین له الفداء غفلت نداشته باشیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.

انتهای مبحث عصمت


 


[1] - سوره اسراء: 9.
[3] - نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص120-119 عترة النبي.
[4] - الكافي (ط - الإسلامية) ج‌1/399 باب أنه ليس شي‌ء من الحق في يد الناس إلا ما خرج من عند الأئمة ع و أن كل شي‌ء لم يخرج من عندهم فهو باطل.
[5] - وسائل الشيعة ج‌27/117 باب9 وجوه الجمع بين الأحاديث المختلفة و كيفية العمل بها.
[6] - سوره فجر: 22.
[7] - التوحيد (للصدوق) ص162 باب تفسير قوله عز و جل و جاء ربك و الملك صفا صفا.
[8] - سوره حجر: 29.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo