< فهرست دروس

درس تفسیر استاد سیدجعفر سیدان

96/10/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: عصمت انبیاء و اوصیاء

 

﴿إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي‌ هِيَ أَقْوَمُ﴾[1]

در ارتباط با مسأله عصمت معنای عصمت گفته شد دلیل عقلی نقلی برای عصمت گفته شد مدعایی هم که بود در ارتباط با پیامبر اکرم و انبیاء اینکه خطا و گناه از آنها به دور است معصوم هستند و معنای عصمت هم این نبود که امکان ندارد به معنای اینکه قدرت ندارند بر گناه بلکه با توجه به اینکه قدرت بر گناه دارند گناه نمی‌کنند و معصوم از خطا هستند آیاتی که با این مدعا مخالف بود بنا شد که صحبت شود یک آیه صحبت شد از سوره غافر آیه پنجاه و پنج سه چهار مطلب در ارتباط با آن آیه گفته شد ^وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ%[2] .

حالا آیه دوم که ان شاء الله در نهایت بحث آنچه که به نظر می‌رسد که مناسب است در این بحث ذنب پیامبر اکرم ائمه معصومین و انبیاء گفته شود ان شاء الله گفته خواهد شد آیه دوم اول سوره فتح ^إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبيناً لِيَغْفِرَ لَكَ اللهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ%[3] ظاهر آیه روشن است که با آنچه که ادعا شد منافات دارد ^إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبيناً لِيَغْفِرَ لَكَ اللهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ% پیامبر ما، ما فتح مبینی برای تو تقدیر کردیم تحقق دادیم حالا معمولا در روایات گفته یعنی فتح مکه بعضی هم غیر مکه را در نظر دارند ^إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبيناً لِيَغْفِرَ لَكَ اللهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ% تا ببخشد خداوند متعال برای تو گناهان اول و آخر تو را ^ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ% نسبت ذنب به پیامبر اکرم داده شده آن هم گناهان ابتدا و گناهان انتهاء گناهان مقدم گناهان مؤخر پس منافات دارد با مدعایی که براساس ادله عقلیه و نقلیه در ارتباط با عصمت گفته شد.

در ارتباط با این آیه شریفه وجوه مختلفی گفته شده که بهترین وجه همان بیانی است که از حضرت رضا رسیده است در پاسخ سؤال مأمون، مأمون از حضرت رضا سؤال کرد که مگر نمی‌گوییم که انبیاء معصوم هستند؟ حضرت فرمودند چرا گفت بنابراین ^إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبيناً لِيَغْفِرَ لَكَ اللهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ% چه می‌شود؟

حضرت فرمودند که ذنب به معنای دنباله و پیامد کارها است در لغت کسی کاری کرده یک پیامدی دارد غفر هم به معنای ستر است و اینجا مقصود این است که پیامبر گرامی در جمع مشرکین مخالفت با بت پرستی‌ها و رسوم نادرست و خرافاتی که داشتند حضرت به مبارزه با همه این خرافات و رسوم نادرست آنها برخواستند این کار پیامبر روحی و ارواح العامین له الفداء در نظر مشرکین گناه می‌آمد و می‌گفتند که شما قبول نداری بت پرستی را بت نپرست شما قبول نداری این رسوم و برنامه‌های ما را در جریان این برنامه‌ها و رسوم ما نباش ولی به ما چه‌کار داری که سر به سر ما می‌گذاری و به جد به مبارزه با ما برخواستی اینها کار پیامبر اکرم را گناه می‌دانستند تا وقتی که پیامبر گرامی در میان این جمع مغلوب بودند به قدرت نرسیده بودند و مشرکین غالب بر مسلمین بودند این نسبت گناه که چه‌کار داری به ما به کار ما کار تو کار نادرستی است و نمی‌خواهی کارهای ما را به ما تعرض نداشته باش ادامه داشت پیامبر اکرم ما مکه را برای تو فتح کردیم وقتی غلبه کردی با این غلبه‌ای که کرده همه حرفها و بد گویی‌ها و مذمت‌ها و کارهای تو را گناه دانستن تمام شد.

جدا مثل اینکه در یک جامعه‌ای اگر کسی به عنوان مصلح در جامعه‌ای که مفاسد در آن جامعه بسیار است اقدام کند در ارتباط با مبارزه با آن مفاسد تا وقتی که غلبه نکرده ابتدای کار است بسیاری از افراد آن جامعه می‌گویند که به شما مربوط نیست چرا این کارها را می‌کنی با آن مخالفت می‌کنند کارش را احیانا گناه می‌دانند تا مغلوب هم باشد این مخالفت‌ها و نسبت اینکه کارهای تو گناه است ادامه دارد اما اگر این فرد مصلح کم به کم غلبه پیدا کرد قدرت به دست او آمد همان‌هایی که مخالفت می‌کردند همان‌ها تحسین می‌کنند همان‌ها آن برنامه‌ها و حرفها و بد گویی‌هایی که داشتند همه آنها تمام می‌شود به این صورت است.

مقصود این است که ما برای تو مکه را فتح کردیم تا آنچه که مشرکین برای تو گناه می‌پنداشتند بنابراین ^إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبيناً لِيَغْفِرَ لَكَ اللهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ% ای بزعمهم ما تقدم من ذنبک بزعمهم به پنداشت آنها و ما تأخر، تقدم و تأخر هم یعنی از اول بعثت تا هنگام فتح از ابتدای کار تا فتح وقتی فتح نصیب تو شد همه آن حرفها تمام شد به اصطلاح معروف گاهی گفته می‌شود که آب ها از آسیاب افتاد کار تمام شد غلبه پیامبر اکرم موجب شد که آنها بدگویی‌های‌شان تمام شود.

و در این مورد این حدیث شریف هم هست در تفسیر برهان است در تفسیر کنز هست و در تفسیر المیزان است منتهی همین مطلب حضرت رضا را اول آوردند بعد هم حدیث را آوردند خوب اول هم بد نبود که گفته شود همین مطلب مطلبی است که حضرت رضا فرمودند ولی دیگر نفرمودند ولی مطلب مطلبی است که حضرت رضا فرمودند مفصل خودشان هم اول مطلب را گفتند به عنوان اینکه همان برنامه‌ای که خود قرآن را با خود قرآن تفسیر بفرمایند و خوب مناسب بود که گفته شود همین مطلب مطلبی است که در حدیث آمده است.

در هر حال این چنین است که حدیث شریف در عیون اخبار الرضا در کتب دیگر این حدیث هست «فی باب ذکر مجلس آخر للرضا عند المامون فی عصمة الانبیاء» تا اینکه «قَالَ: حَضَرْتُ مَجْلِسَ الْمَأْمُونِ وَ عِنْدَهُ الرِّضَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى فَقَالَ لَهُ الْمَأْمُونُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ أَ لَيْسَ‌ مِنْ‌ قَوْلِكَ‌ أَنَ‌ الْأَنْبِيَاءَ مَعْصُومُونَ‌ قَالَ بَلَى قَالَ فَمَا مَعْنَى قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَ‌»[4] آیات متعددی را مأمون مطرح کرده است اکثر آیاتی که در آیات نسبت عصیان داده شده به انبیاء مأمون مطرح کرده است و حضرت رضا جواب دادند.

تا اینکه به این آیه می‌رسند «فَأَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَ‌ لِيَغْفِرَ لَكَ اللهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ قَالَ الرِّضَا لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ عِنْدَ مُشْرِكِي أَهْلِ مَكَّةَ أَعْظَمَ ذَنْباً مِنْ رَسُولِ اللهِ» و پیامبر اکرم نزد آنها گناه‌شان برزگ بود «لِأَنَّهُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ سِتِّينَ صَنَماً فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالدَّعْوَةِ إِلَى كَلِمَةِ الْإِخْلَاصِ كَبُرَ ذَلِكَ عَلَيْهِمْ وَ عَظُمَ وَ قَالُوا أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هذا لَشَيْ‌ءٌ عُجابٌ» برخورد کردند با پیامبر اکرم و یکدیگر را به استقامت دعوت کردند «فَلَمَّا فَتَحَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى نَبِيِّهِ مَكَّةَ قَالَ لَهُ يَا مُحَمَّدُ إِنَّا فَتَحْنا لَكَ‌ مَكَّةَ فَتْحاً مُبِيناً لِيَغْفِرَ لَكَ اللهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ عِنْدَ مُشْرِكِي أَهْلِ مَكَّةَ بِدُعَائِكَ إِلَى تَوْحِيدِ اللهِ فِيمَا تَقَدَّمَ وَ مَا تَأَخَّرَ» پس تقدم و تأخر هم یعنی ابتدای بعثت تا هنگام فتح مکه «لِأَنَّ مُشْرِكِي مَكَّةَ أَسْلَمَ بَعْضُهُمْ وَ خَرَجَ بَعْضُهُمْ عَنْ مَكَّةَ» این است که در مقابل پیامبر اکرم دیگر مقاومت هم نکردند فتح مکه هم شد بدون قتالی «وَ مَنْ بَقِيَ مِنْهُمْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى إِنْكَارِ التَّوْحِيدِ عَلَيْهِ إِذَا دَعَا النَّاسَ إِلَيْهِ فَصَارَ» این حاصل مطلب این می‌شود «فَصَارَ ذَنْبُهُ عِنْدَهُمْ فِي ذَلِكَ مَغْفُوراً بِظُهُورِهِ عَلَيْهِمْ»[5] .

این جان مطلب می‌شود که همه بیانات قبلی در این دو کلمه جمع می‌شود «فَصَارَ ذَنْبُهُ عِنْدَهُمْ» پس ^لِيَغْفِرَ لَكَ اللهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ% «ای ما تقدم من ذنبک عندهم» گناهی که آنها به حساب می‌آوردند که کارهای تو مخالفت کردن‌های تو را با خرافات‌شان گناه می‌دانستند «فَصَارَ ذَنْبُهُ عِنْدَهُمْ فِي ذَلِكَ مَغْفُوراً» غفر به معنای ستر گفتیم یعنی پوشیده شد به چی؟ «بِظُهُورِهِ عَلَيْهِمْ» به غلبه پیامبر اکرم بر آنها این مصلح وقتی غالب شد بعد تکذیب همه مبدل به تصدیق و اذیت کردن‌های آنها مبدل به تعریف که حتی دارد ابوسفیان هم حتی می‌گفت که «أَخٌ‌ كَرِيمٌ‌ وَ ابْنُ‌ أَخٍ‌ كَرِيم‌»[6] اوضاع تا اینجا عوض شد با فتح مکه.


 


[1] - سوره اسراء: 9.
[2] - سوره غافر: 55.
[3] - سوره فتح: 2-1.
[4] - عيون أخبار الرضا عليه السلام ج‌1/195 باب15 ذكر مجلس آخر للرضا ع عند المأمون في عصمة الأنبياء ع.
[5] - عيون أخبار الرضا عليه السلام ج‌1/202 باب15 ذكر مجلس آخر للرضا ع عند المأمون في عصمة الأنبياء ع.
[6] - بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‌21/135 باب26 فتح مكة.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo