< فهرست دروس

درس تفسیر استاد سیدجعفر سیدان

96/09/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: عصمت انبیاء و اوصیاء

 

﴿إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي‌ هِيَ أَقْوَمُ﴾[1]

در بحث تفسیر به عنوان استفاده از آیات اعتقادی قرآن کریم به مسأله عصمت رسیدیم عصمت در لغت معنی شد در اصطلاح معنی شد و در ارتباط با انبیاء و اوصیاء انبیاء ادعا این است که اینها معصوم هستند از گناه و از اشتباه و خطا و در این مورد جمعی نظرشان این است که عصمت در ارتباط با گرفتن وحی از خداوند متعال و تحمل وحی و اداء آنچه از حضرت حق ابلاغ شده است به خلق در ارتباط با این بخش از مسائل عصمت ثابت است ولی در ارتباط با کارهای شخصی فردی مسائل اجتماعی خیر بنابراین اختلاف در محدوده عصمت هست به صورتی که به عرض شما رسید ولی آنچه که مدعای اکثر امامیه است این است که عصمت در ارتباط با همه این مراحل است هم در اخذ وحی و تلقی وحی از خداوند متعال و هم در ارتباط با تحمل و پذیرش و ابلاغ وحی به امت و جامعه انسانی و هم در ارتباط با مسائل شخصی فردی اجتماعی و موضوعات مختلفه خارجی در ارتباط با هر سه مرحله اکثر امامیه ادعای آنها این است که مسأله عصمت از خطا محفوظ است همچنان که در تبلیغ رسالت با تعمیم معنای اخذ رسالت و ابلاغ رسالت اشتباه و خطایی پیش نمی‌آید و معصوم هستند در ارتباط با کارهای خودشان هم معصوم از گناه هستند و معصوم از خطا مثلا اگر دینی به کسی دارند اشتباه نمی‌کنند که این دین در ارتباط با دیگری است یا در مبلغ دین خطا کنند در کم و زیادی آن کارهای شخصی خیر به طور کلی در تمام مسائل مربوط به ابلاغ رسالت و در همه کارهای شخصی هم از معصیت و هم از اشتباه مصون و محفوظ هستند این مدعای اکثر امامیه است.

برای این مسأله عصمت هم سه دلیل از کتاب شریف تجرید العقائد نقل شد از مرحوم سلطان المحققین شیخ طوسی رضوان الله تعالی علیه و استدلالی که در ارتباط با این مدعا است استدلالی است که به صورت خاصی در تجرید آمده است و مرحوم علامه هم در شرح تشریح کردند سه استدلال مهم در مسأله همین است که رسالت و ابلاغ پیام پروردگار به خلق در گرو اعتماد مردم است ثقه کامل مردم است به اینکه این پیامبر اشتباه نمی‌کند گناه هم نمی‌کند تعمد در خطا و مسأله کذبی هم در کار نیست در گرو این حالت اعتماد جدی است و این اعتماد جدی به این‌که این شخص شخصیتی است که هر چه می‌گوید از طرف خدا است در ابلاغ رسالت بیاناتی که از ناحیه خدا ابلاغ می‌کند اشتباهی در کار نیست دروغی در کار نیست در گرو این است که خلق ثقه داشته باشند به او اطمینان داشته باشند به او و این اطمینان وقتی حاصل می‌شود که عصمت از برای او به عنایت الهی باشد و الا اگر گفته شود خیر عصمت لزوم ندارد یعنی احتمال خطا است احتمال معصیت است اعتماد مردم سلب می‌شود اعتماد مردم سلب شود نقض غرض می‌شود.

این استدلال هم در ارتباط با اصل مسأله تبلیغ و رسالت جاری است و هم در ارتباط با مسأله کارهای روزمره و تطبیق امور شرعی در موارد خاص و در موضوعات در ارتباط با هر سه مسأله‌ای که گفته شد اصل گرفتن وحی ابلاغ وحی و مسائل فردی و اجتماعی و مسائل معمول زندگی این استدلال استدلالی است که در هر سه مرحله حکم می‌کند تکرار می‌شود که استدلالی که عموما قبول دارند در ارتباط با مسأله تبلیغ رسالت و بعد بعضی قائل شدند به اینکه در ارتباط با امور شخصی امور عادی امور مختلف زندگی لازم نیست که عصمت داشته باشد همان استدلالی که اثبات می‌کند لزوم عصمت را در جهت اصل تبلیغ همان استدلال نیز اثبات می‌کند لزوم عصمت را در ارتباط با بقیه مسائل زندگی چرا؟ به خاطر اینکه استدلال ملاک آن این بود که اعتماد کامل لازم است برای جامعه در ارتباط با پذیرش آنچه این رسول می‌گوید اعتماد کامل لازم است و اگر چنانچه در کارهای شخصی و اجتماعی هم اشتباه کند زید را با عمرو اشتباه بکند کارهای مختلف زندگی را اشتباه بکند برای عامه مردم اعتماد سلب می‌شود و احتمال آن را می‌دهند که در این امور تبلیغی هم که دارد می‌گوید نیز اشتباهی شود و در نتیجه نقض غرض می‌شود این استدلال چون عمومیت دارد پس در هر سه مرحله ای که گفته شد عصمت لازم است و جمعی این جور استدلال کردند.

حالا مناقشاتی ممکن است در ذهن افرادی باشد که بد نیست مناقشات آن هم گاهی صحبت شود ولی با توجه به اینکه مسأله عصمت هم بعد از این است که ما قبول کردیم شخص نبی است بحث عصمت او را می‌کنیم نبوت به دلیل دیگری همچنان که در جلسه قبل بعضی از دوستان هم اشاره کردند در ارتباط با اینکه به آیات قرآن و به روایات آیا می‌شود استدلال کرد یا صرفا استدلال عقلی این صحبت بعضی از دوستان گفتند که خب مشخص‌است بله می‌شود به‌خاطر اینکه مسأله نبوت قبلا به اعجاز ثابت شده پس از این بحث است به عبارت دیگر بعد از قبولی نبوت یعنی وقتی که ما پذیرفتیم که آن شخص نبی است چرا پذیرفتیم نبی است؟ به‌خاطر اعجاز او به‌خاطر معجزه‌هایی که آورده قبول کردیم که نبی است حالا که قبول کردیم نبی است آن وقت بایستی این نبی معصوم باشد از خطا در همه این مراحلی که گفته شد چرا؟ اگر چنانچه عقل اثبات عصمت نکند و قبول نکنیم عصمت او را احتمال خطا و کذب او باشد اعتماد سلب می‌شود اعتماد سلب شد غرض رسالت انجام نمی‌شود.

بنابراین با توجه به این استدلالی که به صورتی که تقریر شد عمومیت دارد در ارتباط با هر سه مرحله بحث جاری است نه تنها در گرفتن وحی و نه تنها در ابلاغ وحی بلکه در کارهای معمولی زندگی هم جاری است و الا اعتماد و مورد ثقه بودن سلب خواهد شد برای عموم جای سؤال می‌شود این که در این کارهای عمومی دارد اشتباه می‌کند این که در این کارهای عادی دارد اشتباه می‌کند از کجا که در کارهای دیگر اشتباه نکند و در نتیجه تعمیم دادند استدلال را برای هر سه مورد.

اگر گفته شود که از نظر عقلی ما می‌توانیم در ارتباط با مسأله رسالت و ابلاغ رسالت بگوییم که بله قبول است ولی از نظر عقلی مناقشه‌ای در کار است که چی؟ و آن اینکه در ارتباط با رسالت و ابلاغ رسالت بدیهی است که اگر اشتباه امکان داشته باشد نقض غرض است اما در ارتباط با امور اجتماعی نقض غرض نمی‌شود در امور مربوط به رسالت اگر احتمال کذب باشد خب مشخص است اینکه احتمال دارد اشتباه بکند پس غرض رسالت تحقق پیدا نکرد و غرض رسالت نقض شد چون این احتمال اشتباه آن هست اما در امور طبیعی و عادی و زندگی و کارهای روز مره اشتباه بکند کاری به مسأله رسالت ندارد غرض رسالت نقض نخواهد شد تفکیک کنیم بین اینکه مسأله رسالت و ابلاغ رسالت را با مسائل عادی زندگی یکسره در نظر گرفته شده است و در نتیجه آن دلیل را هم تعمیم دادیم خیر تفکیک می‌شود کرد بین این دو و چون تفکیک می‌شود کرد یعنی همچنان که عرض کردم اشتباه در جریان‌های مربوط به رسالت که تحمل رسالت و گرفتن وحی چه ابلاغ آن اگر احتمال اشتباه باشد نقض غرض می‌شود اگر در امور عادی و معمولی زندگی اشتباه بکند کجای آن نقض غرض می‌شود؟

اگر چنانچه کسی این حرف را بزند اینجا هم این جور گفته شده کسانی که استدلال را به گونه‌ای که اول عرض کردم بیان کردند می‌گویند این تفکیک از نظر دقی عقلی برای شخصیتهای علمی اهل بحث و دقت ممکن است قبول شود که بگوییم بله آنهایی که اهل بحث هستند اهل دقت هستند ممکن است تفکیک قائل شوند بگویند که اگر چنانچه در اراتباط با مسائل تبلیغی باشد راست است که اشتباه نقض غرض است ولی در ارتباط با مسائل شخصی و امور عادی خیر برای اهل دقت و اهل بحث ممکن است چنین تفکیکی قائل شد ولی عامه مردم که اکثریتی هستند در ارتباط با پیام رسالت عامه مردم این جور نیستند عامه مردم وقتی می‌بینند این زید را با عمرو اشتباه می‌کند وقتی این در نماز خواندنش اشتباه می‌کند وقتی در رفتارش در ارتباط با کارهای معمولی اشتباه می‌کند عامه معمول ذهنیت آنها آن چنان خواهد بود که حالت اعتماد از آنها سلب می‌شود و در نتیجه باز نقض غرض رسالت تحقق پیدا می‌کند این استدلالی است که جمعی در ارتباط با تعمیم عصمت در مراحل سه گانه‌ای که اشاره کردم هم گرفتن وحی هم ابلاغ وحی و هم مسائل معمول زندگی و عادی زندگی گفته‌اند.

 


[1] - سوره اسراء: 9.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo