< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد علی اکبر سیفی مازندرانی

1401/09/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفاوت حج تمتع با حج قران و إفراد

 

تفاوت حج تمتع با حج قران و إفراد در کلام صاحب جواهر

در جلسات گذشته تفاوت حج تمتع با حج قران و إفراد را بر اساس نظر صاحب عروه بیان کردیم که ایشان 6 فرق بیان کرده بودند.

صاحب جواهر این 6 فرق را ذکر کرده و علاوه بر این موارد، 8 فرق دیگر را نیز فرموده است.

در این جلسه ابتدا آن 6 فرق را بر اساس کلام جواهر می خوانیم، چون ایشان نکاتی هم در مورد این 6 فرق دارند، و بعد هم 8 فرق اختصاصی ایشان را خواهیم خواند.

وجه اول

«منها أن العمرة و الحج في التمتع بجميع إفراده مرتبطان لا ينفك أحدهما عن الآخر إجماعا و نصا، بخلافهما فإنه يجوز الإتيان بأحد النسكين دون الآخر في التطوع و في الواجب مع اختصاص السبب الموجب بأحدهما، كما لو استطاع أحدهما دون الآخر، أو نذر أو استؤجر كذلك[1]

در تمتع، جمیع إفراد عمره و حج به یکدیگر مرتبط هستند، و فرقی ندارد که مثلا واجب یا مستحب باشند، یا إفراد دیگری که برای عمره تمتع و حج تمتع تصور می شود، فرقی بین مواردش نیست، و در هر صورت با هم مرتبط هستند، ولی در قران و إفراد اینطور نیست.

اگر یکی از اینها واجب و دیگری مستحب باشد انجام دادن هر دو لازم نیست، اگر استطاعت به یکی از آنها تعلق بگیرد، یا نذر اینگونه باشد، یا اجیر شود، فقط همان واجب می شود و موردِ دیگر واجب نخواهد بود.

حج تمتع همیشه باید با عمره تمتع مرتبط باشد، ولی حج قران و إفراد این حالت را ندارد و لازم نیست که با عمره مفرده مرتبط باشند.

 

وجه دوم

«و منها تقدم العمرة على الحج في التمتع و تأخرها عنه في الآخرين بالإجماع فيهما، و النصوص المستفيضة في القران، فما عن ظاهر الصدوق- من جواز التقديم فيهما أيضا للخبر «أمرتم بالحج و العمرة فلا تبالوا بأيهما بدأتم» ثم قال: يعني في العمرة المفردة الضعيف سندا بل القاصر دلالة، بل قيل الظاهر أن المراد منه التخيير بين أنواع الحج للمتطوع- واضح الضعف[2]

دومین فرق این است که عمره تمتع باید قبل از حج تمتع انجام شود، و عمره مفرده باید بعد از حج قران و إفراد باشد، این مساله اجماعی است و نصوص هم دلالت دارند.

البته ظاهر کلام شیخ صدوق این است که ایشان مخالف هستند و تقدیم عمره مفرده بر حج قران و إفراد را جایز می دانند.

ایشان به خبری تمسک کرده اند که فرموده است: «شما به حج و عمره امر شده اید، و فرقی ندارد که با کدامیک شروع کنید.»

ایشان فرموده که این روایت مربوط به عمره مفرده است، چون عمره تمتع که اجماعی است که باید مقدم بشود و تاخیرش جایز نیست، بنابراین عمره در این روایت به معنای عمره مفرده است که می تواند بر حج قران و إفراد مقدم بشود و می تواند موخر باشد.

و گفته شده است که معنای این روایت، تخییر بین انواع حج است، یعنی روایت گفته است که هرکدام از حج یا عمره را می توانی مقدم کنی، معنایش این است که اگر حج تمتع را انتخاب کنی عمره اش مقدم خواهد بود، و اگر حج قران یا إفراد را انتخاب کنی عمره اش موخر خواهد بود. و تو مخیر هستی هرکدام از اقسام حج را انتخاب کنی.

با این بیان معلوم می شود که مراد از حج در اینجا حجِ مستحبی است، نه واجب، چون در حج واجب اختیار بین اقسام حج وجود ندارد، اگر اهل مکه باشد باید قران یا إفراد انجام بدهد، و اگر نائی باشد باید تمتع بجای بیاورد.

صاحب جواهر کلام شیخ صدوق را واضح الضعف می داند، چون مستند ایشان خبری است که سندش ضعیف است و در دلالتش هم اجمال است.

 

سؤال: آیا عمره به عنوان بخشی از حج است؟

جواب: در حج تمتع اینطور است، ولی در قران و إفراد اینگونه نیست، و بخشی از حج به شمار نمی آید. یک واجب مستقل است که می تواند همراه با حج قران و إفراد باشد و می تواند جدا باشد و در وقت دیگری انجام بشود. واجب است، و بعضی ها هم گفته اند که فوری باید بعد از حج قران و إفراد واجب می شود ولی مع ذلک زمان معینی ذکر نکرده اند. ولی بسیاری هم گفته اند که می تواند تفکیک بشود و در وقت دیگری انجام بشود.

علی ای حال عمره مفرده یک واجبی است در کنار حج إفراد و قران.

 

سؤال: قبلا گفته شد که عمره مفرده واجب نیست و کسی که حج قران یا إفراد انجام می دهد می تواند اصلا عمره انجام ندهد.

جواب: در کلمات صاحب جواهر به این مطلب اشاره شده که امروز خواهیم خواند. برخی قائل به این هستند که باید فورا پس از حج قران و إفراد، عمره مفرده را انجام بدهد.

 

صاحب جواهر می فرماید حتی فوری بودن را هم بپذیریم معنایش این نیست که باید در وقت معینی انجام بشود.

وجه سوم

«و منها اشتراط وقوع عمرته في أشهر الحج بخلافهما و إن وجب الإتيان بها فورا بعد الفراغ من الحج، لكن الفورية غير التوقيت[3]

اشهر حج، ماه های شوال، ذیقعده و ذیحجه است، که باید عمره تمتع در این ماه ها باشد، ولی عمره مفرده بعد از حج قران و إفراد با اینکه واجب است و فوری هم هست، ولی لازم نیست که حتما در ماه های حج باشد بلکه ممکن است مثلا در ماه محرم انجام بشود.

در مورد حج تمتع، اگر کسی به هر دلیلی عمره تمتع را به تاخیر انداخت، تبدیل به عمره مفرده می شود، بعد از حج تمتع، منتهی باید فوری باشد و تاخیر از اشهر حج جایز نیست.

منتهی فرق این است که در عمره مفرده زمان خاصی مطرح نیست، و در هر وقت از سال می توان انجام داد، ولی عمره تمتع در خصوص اشهر حج است.

وجه چهارم

«و منها أن محل الإحرام للحج للمتمتع بطن مكة، و للمفرد و القارن أحد المواقيت أو منزلهما إن كان دون الميقات، نعم لو كان من أهل مكة أحرم منها كالمتمتع، لأنها أقرب إلى عرفات من الميقات، و هي مقصد الحاج، كمكة للمعتمر و لأنها ميقات، و من أتى على ميقات لزمه الإحرام منه، بل عن التذكرة لا نعلم في ذلك خلافا[4]

محل احرام برای حج تمتع، بطن مکه است، ولی برای حج قران و إفراد باید از منزلش محرم شود، اما کسی که از مواقیت رد می شود جایز است که در میقات محرم بشود.

و همچنین کسی که اهل اطراف مکه است، اگر داخل مکه باشد می تواند به ادنی الحل برود و آنجا محرم بشود.

ولی کسی که اهل شهر مکه است اتفاقی است که باید از منزلش محرم شود.

و کسی که خانه اش بین میقات و مکه است از منزلش محرم می شود، ولی اگر خانه اش پشت میقات

و بیرون از میقات باشد در این صورت اصلا اهل مکه حساب نمی شود.

کسی که خانه اش در مکه است باید از منزلش محرم شود و از این جهت مانند حج متمتع است، ولی فرقشان این است که متمتع از بطن مکه محرم می شود ولی مفرد و قارنی که خانه اش در مکه است باید از خانه اش محرم بشود.

چون فاصله مکه به عرفات، کمتر از فاصله میقات تا عرفات است، و همانطور که مکه، مقصد عمره کنندگان است، عرفات نیز مقصد حجاج است، و همچنین مکه خودش میقات است، و کسی که از میقاتی عبور کند واجب است که از همانجا محرم شود، یعنی مفرد و قارن اینطور نیست که مطلقا باید از میقات احرام ببندند، بلکه اگر از میقات رد شدند در این صورت بر آنها جایز است که از میقات محرم شوند، و جایز است که از منزل محرم شوند.

یعنی اگر مفرد و قارن از میقات عبور نکردند، متعین است که از منزل محرم شوند، ولی اگر از میقات عبور کردند جایز است که از میقات یا از منزل محرم شوند.

ولی تعبیر ایشان این است که اگر از میقات رد شد باید محرم بشود.

به هر حال این مساله مخالفی ندارد و از تذکره هم نقل اجماع شده است.

وجه پنجم

«و منها أن المفرد و القارن يجوز لهما تقديم طواف الحج و سعيه على الوقوفين اختيارا على المشهور، و لا يجوز ذلك للمتمتع بلا خلاف يعرف، نعم قيل بالمنع فيهما، و هو شاذ.»[5]

یکی دیگر از تفاوت های حج تمتع با حج قران و إفراد این است که مفرد و قارن می توانند طواف و سعی را بر وقوف در عرفات و مشعر مقدم کنند، ولی در حج تمتع نباید طواف و سعی بر وقوفین مقدم شود. (البته اگر اضطرار باشد ایراد ندارد.)

بعضی گفته اند که مفرد و قارن هم نمی توانند طواف و سعی را بر وقوفین مقدم کنند، ولی این قول شاذ است.

وجه ششم

«و منها وجوب الهدي على المتمتع دون غيره و إن كان قارنا، لأن هدي القران لا يجب بالأصل و إن تعين للذبح بالإشعار أو التقليد، ثم إنه يعتبر فيه السياق و لا يجوز فيه الابدال، و لا يجب فيه الأكل و لا القسمة، و يجزي عن صاحبه لو ضل اتفاقا على ما قيل، و هدي التمتع ليس كذلك.»[6]

در حج تمتع، هدی واجب است ولی در قران و إفراد واجب نیست. البته در حج قران اگر اشعار یا تقلید کند در این صورت ذبح هم واجب می شود ولی بالاصالة واجب نیست.

در حج قران سیاق هدی واجب است، و ابدال برای او جایز نیست، و اکل و قسمت هم جایز نیست، و اگر آن هدی گم شد مجزی است، ولی در هدی تمتع اینطور نیست و حتی اگر گم هم بشود باید یک قربانی دیگر انجام بدهد و مجزی نیست.

وجه هفتم

«و منها اعتبار كون النسكين في عام واحد في التمتع كما عرفت الكلام فيه مفصلا، بخلافهما فإنه لا يشترط ذلك إلا من قبل المكلف، لإطلاق الأدلة، و ثبوت الفورية فيما يجب منهما بالأصل لا يقتضي التوقيت، و لا فساد الحج بتأخير العمرة عنه، و وقوع الإحلال منه على الوجه الصحيح، قال الشهيدان في اللمعتين: «يشترط في التمتع جمع الحج و العمرة لعام واحد، فلو أخر الحج عن سنتها صارت‌ مفردة، فيتبعها بطواف النساء، أما قسيماه فلا يشترط إيقاعهما في سنة واحدة في المشهور خلافا للشيخ حيث اعتبرها في القران كالتمتع» و في المدارك «لم نقف في هذه المسألة على رواية معتبرة تقتضي التوقيت، لكن مقتضى وجوب الفورية التأثيم بالتأخير، و هو لا ينافي وقوعهما في جميع أيام السنة كما قطع به الأصحاب»[7]

عمره تمتع و حج تمتع باید در یکسال باشند، ولی در عمره مفرده و حج إفراد و قران چنین چیزی شرط نیست، مگر آنکه مکلف مثلا نذر کرده باشد که حج قران و إفراد و عمره مفرده را در یکسال انجام بدهد، که در این صورت واجب می شود، وگرنه بالذات لازم نیست که در یکسال باشند.

با اینکه عمره مفرده فوریت هم دارد ولی لازمه اش این نیست که هر دو در یک سال انجام بشوند و اگر عمره مفرده را به تاخیر بیندازد سبب بطلان حج قران و إفراد نمی شود، ولکن حج تمتع فاسد می شود.

در حج تمتع گاهی طرف موفق نمی شود که عمره تمتع انجام بدهد، در این صورت عمره مفرده فورا واجب می شود، این بالعرض است اما در اصل اینجور نیست که عمره تمتع بعد از حج تمتع باشد.

به هر حال این فرق این است که حج تمتع و عمره تمتع باید در یکسال باشند ولی حج قران و إفراد و عمره مفرده لازم نیست که در یکسال باشند مگر آنکه از جانب مکلف باشد مثلا نذر شده باشد.

شهیدان در لمعه فرموده اند: حج تمتع و عمره تمتع باید در یک سال انجام بشوند، و اگر کسی عمره تمتع را انجام داد و به هر دلیلی حج را در همان سال انجام نداد، در این صورت عمره اش تبدیل به عمره مفرده می شود، پس باید طواف نساء انجام بدهد، ولی در عمره تمتع طواف نساء نیست.

اما بین عمره مفرده و حج قران و إفراد چنین حالتی وجود ندارد و لازم نیست که در یکسال انجام بشوند.

البته شیخ طوسی حج قران را نیز مانند حج تمتع دانسته که باید همراه با عمره مفرده در یکسال انجام بشوند.

و در مدارک فرموده است که دلیل معتبری نداریم که عمره مفرده لازم باشد در همان سال انجام بشود ولی فوریت را داریم و این فوریت به معنای توقیت نیست، یعنی اگر بعد از إفراد و قران، عمره مفرده را زود انجام ندهد معصیت کرده است ولی حج باطل نمی شود، بنابراین فوریت هست ولی لازم نیست که حتما در یکسال باشند، بلکه اگر عمره مفرده در ذیحجة انجام نشود و مثلا بعد از محرم که سال جدید است انجام بشود ایرادی ندارد و حج باطل نمی شود.

 

وجه هشتم

«و منها أنه لا يجوز للمتمتع الخروج من مكة إلا محرما إلا إذا رجع قبل شهر كما في النصوص «1» و قيل بالكراهة، و يجوز لغيره الخروج منها متى شاء من غير تحريم و لا كراهة كما صنع أبو عبد اللّٰه (عليه السلام) «2» حيث خرج من مكة إلى العراق يوم التروية و الناس يخرجون إلى منى.» [8]

وقتی که متمتع حج تمتع را شروع کرد از مکه نمی تواند خارج بشود، مگر اینکه احرام را بسته باشد و برود و در کمتر از یک ماه یا کمتر از شهر حج برگردد.

در نصوص هم بود که اگر عمره تمتع را انجام داد، تا احرام حج را نبسته است حق ندارد که از مکه خارج بشود.

اگر قبل از احرام بخواهد بیرون برود، در صورتی که قبل از یک ماه برگردد ایرادی ندارد.

در اینجا هم روایت داشتیم که طرف می گفت من کشت و زرع در اطراف مکه دارم و باید از مکه خارج بشوم، و هنوز هم احرام حج را نبسته بود، که حضرت فرمودند که برو ولی برگرد، یعنی تا قبل از تمام شدن ماه باید برگردد.

ولی برخی قائل به کراهت شده اند.

اما برای غیر متمتع یعنی برای مفرد و قارن جایز است که از مکه خارج شوند و کراهت یا حرمتی ندارد. همانطور که امام حسین علیه السلام هم در روز ترویه از مکه به سمت عراق حرکت کردند و حال آنکه مردم در آن روز عازم منا بودند.

 

سؤال: خارج شدن امام حسین علیه السلام دلیل دیگری داشت، ایشان به خاطر حفظ اسلام خارج شدند.

جواب: ایشان این را استشهاد کرده است. به هر حال این فرق مشهور است و مخالفی هم وجود ندارد.

در حج تمتع داشتیم که حق خارج شدن را ندارد و اگر هم خارج شد باید زود برگردد. ولی در قران و إفراد این را نداریم و فرد می تواند از مکه خارج بشود.

 

سؤال: امام حسین علیه السلام اهل مکه نبودند و از مدینه تشریف آورده بودند، بنابراین حج ایشان تمتع بود و علی القاعده نباید از شهر خارج می شدند ولی به خاطر حفظ اسلام این کار را کردند.

جواب: حالا اینکه این استشهاد صحیح است یا نه بحث دیگری است ولی اصل مطلب و فرق بین حج تمتع و قران و إفراد صحیح است.

 

حضرت چند ماه در مکه بودند و ساکن مکه محسوب می شدند و شاید از این باب بوده که خروج ایشان علی القاعده بوده است.

مگر اینکه بگوییم مساله، مساله دفاع از اسلام و اضطرار بوده و حالت عادی نبوده است.

وجه نهم

«و منها أن محل الإحرام بالعمرة للمتمتع من الميقات أو ما في حكمه مطلقا، بخلاف المفرد فإنه انما يجب عليه ذلك لو مر عليها، أما لو كان في الحرم أحرم من ادنى الحل و إن لم يكن من اهله، و لم يجب عليه الخروج إلى الميقات إجماعا على ما قيل.» [9]

محل احرام برای عمره تمتع، میقات است، ولی برای مفرد اگر از میقات بگذرد احرام از آنجا واجب است، ولی اگر در حرم باشد به ادنی الحل می رود و از آنجا محرم می شود.

وجه دهم

«و منها ان المتمتع يقطع التلبية في العمرة إذا شاهد بيوت مكة، بخلاف المفرد فإنه إنما يقطعها إذا شاهد الكعبة إن كان قد خرج من مكة للإحرام، و إلا فإذا دخل الحرم، و قيل بالتخيير في الأخير.» [10]

متمتع وقتی بیوت مکه را می بیند تلبیه را قطع می کند، ولی مفرد و قارن وقتی که کعبه را ببینند تلبیه را قطع می کنند. اگر از مکه خارج شده باشند، که گفتیم این کار جایز است و مفرد و قارن می توانند به ادنی الحل بروند و آنجا محرم بشوند.

وجه یازدهم

«و منها أن طواف النساء لا يتكرر في التمتع بل انما يجب في الحج خاصة دون العمرة كما ستعرف تحقيقه إن شاء اللّٰه، و يتكرر في القران و الإفراد في كل من النسكين على المشهور، و قيل هما كالمتمتع، و حينئذ لا فرق، و كذا لو قيل بثبوته في عمرة التمتع مثلهما، نعم لو قيل بثبوته في المتمتع بها دون المفردة انعكس الفرق، و لكنه غريب و منها أن المفرد و القارن يجوز لهما تقديم طواف الحج و سعيه على الوقوفين اختيارا على المشهور، و لا يجوز ذلك للمتمتع بلا خلاف يعرف، نعم قيل بالمنع فيهما، و هو شاذ.» [11]

در تمتع یک طواف نساء داریم که بعد از حج و بعد از وقوفین است و در عمره تمتع طواف نساء نیست، ولی قران و إفراد خودشان طواف نساء دارند و عمره مفرده هم طواف نساء دارد. البته این مساله مخالف هم دارد.

وجه دوازدهم

«و منها أنه يجوز للمفرد و القارن تأخير الطوافين و السعي بينهما عن يومي النحر و النفر فيأتي بهما طول ذي الحجة من غير كراهة، بخلاف المتمتع الذي ورد النهي «1» فيه و إن كان في كونه تحريما أو تنزيها قولان.» [12]

مفرد و قارن می توانند طواف و سعی را به تاخیر بیندازند ولی در تمتع جایز نیست.

وجه سیزدهم

«و منها أنه يجوز للمفرد و القارن إذا دخلا مكة أن يطوفا ندبا، و في جوازه للمتمتع بعد الإحرام بالحج قولان، بل قيل ان أشهرهما التحريم.» [13]

مفرد و قارن می توانند طواف ندبی انجام بدهند ولی حاجی متمتع نمی تواند این کار را بکند.

وجه چهاردهم

«و منها أن التمتع يعدل اليه و لا يعدل عنه اختيارا عكس الإفراد، فإنه يعدل عنه و لا يعدل اليه، و أما القران فلا يعدل عنه و لا اليه، هذا، و مما سمعت ظهر لك الفرق بين القران و الإفراد في عقد الإحرام و الهدي و العدول و بين نوعي العمرة في محل الإحرام و قطع التلبية و في طواف النساء.» [14]

از حج تمتع نمی توان به إفراد عدول کرد ولی از إفراد می توان به تمتع عدول کرد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo